استکبار

[ بزرگند#کوچکند:استکبار #استصغار. ]
استضعاف:بیجان. سست. سستا. سستها. سستان. سستانه . سستنگی. ضعیف. ضعف ها. یان. تان.

" بُزرگَندِگزارشی ":استکبار خرری.

"بزرگند. بزرگندی. بزرگندا. بزرگندایی. بزرگندش. بزرگندشا. بزرگندایش. بزرگندشایی. بزرگندشایانه. بزرگندشایانی. بزرگندشایانگی. بزرگشایندشیانه وارانه گی مند انانه وار ناک یهایشان ":استکبار.

استکبار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بزرگ دیدن کسی یا چیزی را: استکبره. ( منتهی الارب ) .
و اءَستکبرُ الاخبارَ قبل لِقائه
فلمَّا التقینا صَغَّرَ الخبرَ الخُبر.
متنبی.
|| کلان پنداشتن کسی را. || بزرگی نمودن از خود. بزرگ منشی کردن. ( منتهی الارب ) . خود را بزرگ مرتبه پنداشتن. ( غیاث ) . پندار تکبُر کردن :
... [مشاهده متن کامل]

استکبار گزارشی:امپراتوریخبری.
امپریالیزم خبری:استکبار گزارشی.
خودفرابین گزارشی. فراجهانخودبین گزارشی، خبری.

" خودفر. خود فرا. خودفرابین. خود جهان. خود جهان بین. ":استکبار. استکبار جهانی.

باسلام:
ارباب استفعال، یعنی بر مسند و جایگاه بزرگ نشستن، حالتی که بر بزرگ شدن توام با مغرورشدن دلالت کند.

steak bar یا steakhouse یا همون استیک بار یا استکبار به بارها و رستوران هایی گفته می شه که معمولاً فقط استیک سرو می کنن و به این معروفن.

واژه استکبار
معادل ابجد 684
تعداد حروف 7
تلفظ 'estekbār
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'estekbAr
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین

استکبار: یعنی "حالت یا رفتار متکبران و زورگویان و ظالمان "این کلمه، به اصطلاح اسم معنی است و نه اسم ذات. در سال های اخیر به تقلید از زبانهای فرنگی رسم شده است که اسم معنی را به عنوان جمع گروهه به کار ببرند، مثلاً به جای" مرتجعان" می گویند "ارتجاع" و به جای روحانیان می گویند" روحانیت" و به جای" اشراف" می گویند اشرا فیت. همچنین استکبار را به جای مستکبران به کار می برند و به جای" مستکبران جهان" می گویند" استکبار جهانی" و این البته غلط است.
... [مشاهده متن کامل]