ارشام

فرهنگ اسم ها

اسم: آرشام (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: āršām) (فارسی: آرشام) (انگلیسی: arsham)
معنی: نیرومند، قوی هیکل، پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی، دارای زور خرس، خرس نیرو، ( اَعلام ) پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ و نام نیای داریوش بزرگ شاهنشاهِ هخامنشی در قرن پیش از میلاد، به معنی خرس و به معنی زور، دارای زور خرس پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان ‏هخامنشی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
اسم: ارشام (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: aršām) (فارسی: اَرشام) (انگلیسی: arsham)
معنی: نیرو، قدرت، ( آرشام، ( اَعلام ) پسر آرتاشس دوم و برادر تیگران اول، نخستین شاه از شاخه ی دوم سلسله ی اشکانیان، ( = آرشام )، آرشامه
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

ارشام. [ اِ ] ( ع مص ) مهر کردن خرمن را بمهر چوبین. ( صحاح ). || ارشام مهاة؛ دیدن گاو دشتی نخستین علف برآمده را و چریدن گرفتن. || ارشام شجر؛ برگ برآوردن آن. ( منتهی الأرب ). || ارشام برق ؛ درخشیدن آن. ( منتهی الأرب ). پدید آمدن برق. ( تاج المصادر بیهقی ). اندک درخشیدن.

ارشام. [ اَ ] ( اِخ ) ( در پارسی باستان : ارشامه ) پسر آریارمنا و پدر ارشاسپ پدر داریوش اول. ( ایران باستان ص 228، 230، 710، 1576، 1599، 1600، 1604، 1609، 1630 ) ( فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ج 1 ص 74 ) ( یسنا تألیف پورداود ج 1 ص 105 ).

ارشام. [ اَ ] ( اِخ ) پسر داریوش اول بروایتی. ( ایران باستان ص 1630 ).

ارشام. [ اَ ] ( اِخ ) والی ایرانی مصر بزمان داریوش دوم. ( ایران باستان ص 963 ).

ارشام. [ اَ ] ( اِخ ) یکی از پادشاهان ارمنستان. وی پس از تیگران بسلطنت رسید و 38 سال سلطنت کرد. ( ایران باستان ص 2598 ).

ارشام. [ اَ ] ( اِخ ) یا اَردشام. پسر آرتاشس دوم و برادر تیگران اول ، نخستین شاه از شاخه دوم سلسله اشکانیان که در جنوب ارمنستان حکومت کرده اند. و او را ماآنوسافلول نامیده اند ( 38 ق. م. ). ( ایران باستان ص 2636 و 2633 ).

فرهنگ فارسی

( آرشام ) پسر آریا رمنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی او لوحه ای زرین در دست داشت . وی بر پرسید حکومت می کرده و محتملا بدست کمبوجیه اول خلع شده و انزوا گردیده است .
والی ایرانی مصر بزمان داریوش دوم

دانشنامه آزاد فارسی

اَرْشام (۱)
(یا: آرشام) در زبان پارسی باستان به معنی کسی که زور و قدرت خرس دارد. ارشام در تاریخ شاهان هخامنشی پدر ویشتاسپ و نیای داریوش اول هَخامَنِشی (۵۲۵ـ۴۸۶پ م) است. ارشام پسر آریارَمنه و نوۀ چیش پیش دوم پارسی بود. از ارشام صرفاً نامی در تاریخ هخامنشی مانده است و این که چه نقشی در حوادث ایران دوران هخامنشیان داشت هیچ نمی دانیم.

پیشنهاد کاربران

آرشام ( به پارسی باستان: 𐎠𐎼𐏁𐎠𐎶 ؛ نویسه گردانی: Aršāma ؛ زبان یونانی باستان: Ἀρσάμης؛ نویسه گردانی: Arsames ) یا سارسامس یا آرخانس، شاهزاده هخامنشی و ساتراپ مودرایه، در قرن پنجم پیش از میلاد بود.
...
[مشاهده متن کامل]

طبق گفته کتزیاس، "" آرشام " توسط فرمانده هخامنشی بغابوخش دوم و بعد از سرکوب شورش اول مصریان به عنوان ساتراپ منصوب شد. پیش از این، یک شاهزاده مصر باستان به نام ایناروس آشکارا علیه اردشیر یکم و حکومت هخامنشی قیام کرد و در جنگ، ساتراپ قبلی مصر، هخامنش را کشته است. در سال ۴۵۴ پیش از میلاد، اندکی پس از انتصاب، آرشام با شکست نیروهای کمکی آتنی به ایناروس در دلتای نیل، به خاموش کردن شورش کمک کرد. پس از شورش، آرشام برای جلوگیری از هر چیزی که می تواند شورش های جدید ایجاد کند، سیاست مصالحه ای در قبال مصریان بومی در پیش گرفت. به احتمال زیاد به همین دلیل، او اجازه داد که ایناروس، پسر تانیراس، فرمانروایی خود را در بخشی از دلتا حفظ کند ( همان طور که هرودوت گزارش کرده است ) .
در حالی که فعالیت های اولیه او در مورد ذکر شده فقط توسط منابع یونانی گزارش شده است، اما زندگی بعدی آرشام به جای آن توسط چندین نامه نوشته شده به زبان آرامی شناخته می شود، که عمدتاً توسط خاخام سابق یهودی الفانتین به عنوان پاپیروس فیل تنظیم شده و که متعلق به ۴۲۸ پیش از میلاد به بعد این تاریخ هستند. گزارش شده است که او در سال ۴۲۳ پیش از میلاد از کودتای داریوش دوم بر ضد سغدیانوس حمایت کرده است، و بعداً او را از سال ۴۱۰ تا ۴۰۷ پ. م به شوش در ایران فراخواندند. همان طور که توسط اسناد دیگر گزارش شده است، در این میان برخی از نامه ها از تبادل نامه وی با مدیر املاکش به نام ناختیور و با شخصی به نام آرتاوانس که احتمالاً به عنوان ساتراپ موقت مصر عمل می کرد در این مدت زمان حکایت دارند.
در سال ۴۱۰ پیش از میلاد یک شورش در الفانتین آغاز شد، جایی که یک جامعه یهودی مستقر در کنار مصریان بومی زندگی می کردند و در آنجا دو گروه معبد محلی خود را داشتند، به ترتیب یهوه و خنوم. یهودیان توسط آرشام و به طور کلی توسط حاکمان ایرانی خوب تحمل شدند. با این حال، به نظر می رسد که عملکرد یهودیان در قربانی کردن بزها به خدای خود توسط روحانیون معبد همسایه خدای خنوم مصر به عنوان توهین تلقی شد. روحانیون خنوم با بهره گیری از یکی از غیبت های آرشام، یک فرمانده نظامی محلی، به نام ویداراناگ را تحریک کردند و بدون هیچ گونه مانعی موفق به تخریب معبد یهوه شدند. پس از بازگشت، آرشام مرتکبان را مجازات کرد، اما برای جلوگیری از هرگونه بحث و جدال با منع کشتار آیینی بزها مخالفت کند. با این حال، به نظر می رسد تلاش های متعدد یهودیان برای بازسازی معبد خود برای مدت زمانی ناشناخته مانده است.

ارشامارشامارشام
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/آرشام_(پسر_خشایارشا)
آرشام ( به پارسی باستان: 𐎠𐎼𐏁𐎠𐎶 ؛ نویسه گردانی: Aršāma؛ زبان یونانی باستان: Ἀρσάμης؛ نویسه گردانی: Arsames ) ، ساتراپ کیلیکیه در ۳۳۴/۳ پ. م. بود، که در این سمت جانشین مزدایه شد. او در نبرد گرانیک که در آن با سواره نظام خود در جناح چپ، همراه با آرسیتس ساتراپ فریگیه هلسپونت و پافلاگونیا و ممنون رودسی شرکت کرد. او توانست از آن نبرد جان سالم به در ببرد و به پایتخت کیلیکیه طرسوس بگریزد. در آنجا او در حال برنامه ریزی یک سیاست زمین سوخته بر اساس سیاست ممنون بود که باعث شد سربازان بومی کیلیکیایی پست های خود را رها کنند. او همچنین تصمیم گرفت طرسوس را با خاک یکسان کند تا به دست اسکندر نیفتد، اما با ورود سریع پارمنیون با واحدهای زرهی سبک که شهر را تصرف کردند، از انجام این کار جلوگیری شد. پس از آن، آرسامس نزد داریوش که در این زمان در سوریه بود گریخت. او در نبرد ایسوس ( ترکیه امروزی ) در سال ۳۳۳ پیش از میلاد کشته شد.
...
[مشاهده متن کامل]

جانشین او بالاکروس، محافظ اسکندر مقدونی بود که ساتراپ هلنیستی کیلیکیه شد.

ارشامارشام
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/آرشام_(ساتراپ_کیلیکیه)
آرشام قوی بودن نوه کورش کبیر خوشحالم اسم پسرموآرشام گذاشتم
آقای محسن شما اول برو واژه آذربایجان را درست یاد بگیر درست بنویسی نمیخواد نظر درباره اسمی بدی
آرشام در سنسکریت آرشَم ārsham و به معنی نژاد مقدس، تبار سپنتا می باشد.
شهید آرشام سرایداران 💚💚💚
آرشام
آرسام، آرسامَن، آرساماس، آرسامَس - نام پسرانه
واژه اوستایی: اَرِش مَسَه
برپایه نگرش تاریخ نگار یونانی ( فلاویوس آریانوس یا آریان ) :
این نام درست ساتراپ ( شهربان، استاندار ) هخامنشی در جنگ گرانیک هست که در نبرد ایسوس کشته شد!
...
[مشاهده متن کامل]

در ایران باستان و سنگ نوشته های DNa, DNb:
آرشا ( e ( a ) šā ) به معنی دلیرمرد است و نیز نام نیای داریوش پسر ویشتاسب هخامنش در کتیبه ی بیستون می باشد و پس از آن ساتراپ هخامنشی مصر و سپس نام والی داریوش سوم گشت!
آرسا: آرشا - واژه اوستایی ( aes )
تاخت، هجوم، یورش -
نیرومند، قوی، مقتدر، مدیر، کاریزما! -
پیروز، مؤفق، برنده
مَس: مَه - مهتر، برزگ، سترگ، والا، گرانمایه، با ارزش
معنی: دلیرمرد، رزمجو، جنگجو، جنگاور، شجاع، نترس، دلیر، دلاور، مبارز، پهلوان، یَل، گُرد، سالار، قهرمان، سورن ( سورنا ) ! -
آزاده، سرافراز، بالنده، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد، سِپَنتا -
بزرگِ دلیر، دلاور کهنه کار، پهلوان نیرومند، قهرمان دنیا دیده، شمشیر زن ماهر، جنگجوی آبدیده!
این واژه با کمک از نَسک ( کتاب ) ایران باستان برگرفته شده است:
نوشته: یوزِف ویسهوفِر ( ویزه هوفِر )
برگردان: مرتضی ثاقب فر

اسم ارشام برای پسر بسیار زیباست ، به معنی شاه شاهان و فرد نیرومند ، جد داریوش اول در دوران هخامنشی هستش اسم اصیل ایرانی و اسم یکی از پادشاهان ارمنستان نیز می باشد .
دارای زور و نیروی خرس
ریشه ی نام آرشام یا ارشام:
اَرِشهَ ( خرس ) اَمهَ ( قدرت )
و با نام انگلیسی آرتور از یک ریشه است.
منبع؛ فرهنگ ریشه فارسی، علی نورایی
قوی شجاع نترس دارای زور خرس
نام اصیل ایرانی به معنای اندیشمند و طراح بزرگ هخامنشیان
پسر آریایی و قدرتمند

قدرتمند و پرزور
آر در زبان ترکی به معنای پاک و شام یا آسام به معنی آزربایجانی اصیل است .
به معنی خرس قدر تمنده
به نظرم ارشام خیلی زیباست
ارسام و سام و برسام هم زیبا هستند
من به شخصه از سام و ارشام خوشم میاد معنی شون هم زیباست
بسیار نیرومند
بسیار میروند
پدر بزرگ داریوش که در تاریخ آمده است داریوش کبیر شبیه ترین فرد به آرشام هم از لحاظ چهره ذهن از لحاظ باطن نیکو و جوانمردی بوده است
من اسم ارشام رو خیلی دوس دارم
خیلی دوس داشتم معنی شو بدونم
چون عاشق این اسمم
بسیار زیباس
هم اسم هم معنیش
به معنی قدرتمند
دارای زور زیاد
اسم پسر دایی من آرشام هست واقعا هم باید یه آرشام داشته باشن
آرشام جد کورش ونیای داریوش ویکی از افسران سپاه کورش به همین نام بودند که بسیار شجاع بودند به معنی دارنده زور خرس با افتخار اسم ایرانی آرشام گذاشتم برا پسرم
ارشام آرام به معنی دستان نیرومند
ومن به داشتم همسری چون قوی که دستان نیرومندی داره به خودم و انتخابم میبالم😋
پسر قوی و قدرتمند
ارشام اسمی است ب زبان فارسی ب معنی دست نیرو مند
آرشام به معنی بسیار نیرومند دارنده دستان نیرومند اسم پسرم هست و بیار از این انتخاب خوشحالم
آر مخفف کلمه آریایی
شام به معنای بزرگ مرد
پس آرشام یعنی بزرگ مرد آریایی
ارشامَ پدر ویشتاسپ و پدر بزرگ داریوش یکم
ارشاما هم می گویند
پدر بزرگ کوروش کبیر نیرومند و جوانمرد
نیرومند دارای زور خرس پسر آریا رمنه
بسیار اسم خوبیه ریشه داره یعنی پرزور و قدرتمند دلیر و شجاع از خداوند متعال عاجزانه میخواهم همواره نگهدارش باشد انشاالله
آرشام به معنی قوی و نیرومند است.
اسم ارشام و ارسام واقعا زیباست و اسم پسر هایم را ارشام و ارسام خواهم گذاشت
این اسم نام یکی از پسر ان داریوش اول که فرمانده و خشتره پاون عربستان بوده هم هست
دلیر شجاع

بسیار نیرومند و قوی
بسیار نیرومند از طایفه هخامنش
ارشام به معنی قدرت ونیروی زیاد واز طایفه کورش کبیر میباشد
ارشام یعنی بسیار قدرتمند
وبه نظر من اسم خیلییی قشنگیه
شجاع، دلیر ، دارنده دست قدرتمند ، دارنده دست خرس
نام پسر پادشاه ایران داریوش اول
منبع :ویکیپدیا معتبرترین دایرة المعارف
آرشام
یعنی: زاده ایی نیرومند از دیار ایران کهن
پرزور همچو نیاکان و آیندگان نسلش
همانند کورش و داریوش و. . .
آرشام به معنای نیرومند شجاع دلیر و جوانمرد، پدرداریوش وازاجداد بزرگ وبنام هخامنشیان و کوروش کبیر هستند
دلاوری دلیر
نیرومندو قوی
نام پسر آریامنه و ویشتاسب از سلسله هخامنشی، کسی که پرقدرت و پر زور است.
یکی از اجداد داریوش پادشاه ایرانی
نام پسر آریامنه و ویشتاسپ از سلسله هخامنشی، کسی که پرقدرت و پر زور است.
یکی از اجداد داریوش پادشاه ایرانی

نیرو. قدرت
مرد قوی و نیرومند وپدر بزرگ داریوش
ب نظرم ارشام ینی بزرگ چون اسم اولین شاه از سلسه ی اشکانیان ومعمولا این سلسه نام های بزرگ رو برای خودشون انتخاب میکردن
به اسم وزیر کوروش
آرشام

از نسل کوروش کبیر
بسیار نیرومند
پدربزرگ داریوش که در تاریخ آمده است داریوش کبیر شبیه ترین فرد به آرشام هم از لحاظ چهره و هم از لحاظ باطن نیکو و جوامردی بوده است.
بسیار نیرومند، پدربزرگ داریوش کبـیر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٣)

بپرس