ارشاد
/~erSAd/
مترادف ارشاد: تربیت، دلالت، راهنمایی، رهنمونی، هدایت
متضاد ارشاد: اضلال
برابر پارسی: راهنمایی، دادن
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: راهنمایی، هدایت، ( عربی ) رهبری، هدایت کردن، راه نمودن، نشان دادن راه درست
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
- ارشاد دادن ؛ ارشاد کردن :
خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد میدادی
چه می شد اندکم از بیوفائی یاد میدادی.
سلیم.
- ارشاد کردن ؛ راهنمائی کردن. راه نمودن : نیست غیر از عشق خضری در بیابان وجود
هر کجا گم گشته ای بینی بعشق ارشاد کن.
صائب.
- ارشاد گرفتن ؛ طلب هدایت و راهنمائی کردن : چو هندو کز برهمن ساحری ارشاد میگیرد
ز زلفت خال مشکین دلربائی یاد میگیرد.
میرعبدالغالب نجات.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) راه نمودن راه راست نمودن راه به حق نمودن به حق و درستی رهنمونی کردن . ۲ - ( اسم ) راهنمایی هدایت مقابل راهنمایی هدایت مقابل اضل جمع : ارشادات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ارشاد به معنی راهنمایی و هدایت کردن است. ارشاد در فقه با اضافه به جاهل و غیر آن به مناسبت در بابهایی مانند طهارت و تجارت آمده و صفت امر یا نهی قرار گرفته است. در مباحث الفاظ علم اصول نیز از آن سخن رفته است.
← تفاوت ارشاد جاهل با امر به معروف و نهی از منکر
۱. ↑ کتاب المکاسب ج۱، ص۷۷.
...
← تفاوت ارشاد جاهل با امر به معروف و نهی از منکر
۱. ↑ کتاب المکاسب ج۱، ص۷۷.
...
wikifeqh: راهنمایی
دانشنامه آزاد فارسی
ارشاد (الارشاد) (کتاب) (۱). اِرشاد (الاِرشاد) (کتاب) (۱)
(نام کامل: الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد) تألیف شیخ مفید، کتابی به عربی، در شرح احوال و اقوال ائمۀ اطهار (ع). کتاب دو بخش دارد: بخش اول که نیمی از کتاب است، در شرح احوال و فضایل و سخنان حکمت آمیز و براهین امامت امیر مؤمنان (ع)؛ بخش دوم در شرح زندگانی و فضایل سایر ائمه (ع) که با بیان قسمتی از علایم ظهور حضرت مهدی (عج) پایان یافته است. ارشاد بارها در ایران و عراق و لبنان منتشر و مکرّر به فارسی ترجمه شده، به کوشش دکتر هوارد نیز به انگلیسی ترجمه و در لندن (۱۹۷۸) منتشر شده است.
(نام کامل: الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد) تألیف شیخ مفید، کتابی به عربی، در شرح احوال و اقوال ائمۀ اطهار (ع). کتاب دو بخش دارد: بخش اول که نیمی از کتاب است، در شرح احوال و فضایل و سخنان حکمت آمیز و براهین امامت امیر مؤمنان (ع)؛ بخش دوم در شرح زندگانی و فضایل سایر ائمه (ع) که با بیان قسمتی از علایم ظهور حضرت مهدی (عج) پایان یافته است. ارشاد بارها در ایران و عراق و لبنان منتشر و مکرّر به فارسی ترجمه شده، به کوشش دکتر هوارد نیز به انگلیسی ترجمه و در لندن (۱۹۷۸) منتشر شده است.
wikijoo: ارشاد_(الارشاد)_(کتاب)_(۱)
ارشاد (الارشاد) (کتاب) (۲). اِرشاد (الاِرشاد) (کتاب) (۲)
(یا: الْاِرشاد فی اختصار الحاوی یا الارشاد مختصر الحاوی) تألیف شرف الدین ابن مُقری، کتابی به عربی، در فقه شافعی. خلاصه ای است از الحاوی اثر قزوینی. چنان که مؤلف در مقدمه گفته است او در این اثر افزون بر تلخیص الحاوی عبارات مشکل آن را نیز توضیح داده و گاه بر آن مطالبی جدید نیز افزوده است. گویا او شرحی مستقل نیز بر الحاوی با نام اخلاص الناوی من ارشاد الغاوی فی مسالک الحاوی نوشته است. بر ارشاد کسانی چون محمد بن خلیل بصروی شرح نوشته اند. ارشاد به چاپ رسیده است (مصر، ۱۳۲۰ق).
(یا: الْاِرشاد فی اختصار الحاوی یا الارشاد مختصر الحاوی) تألیف شرف الدین ابن مُقری، کتابی به عربی، در فقه شافعی. خلاصه ای است از الحاوی اثر قزوینی. چنان که مؤلف در مقدمه گفته است او در این اثر افزون بر تلخیص الحاوی عبارات مشکل آن را نیز توضیح داده و گاه بر آن مطالبی جدید نیز افزوده است. گویا او شرحی مستقل نیز بر الحاوی با نام اخلاص الناوی من ارشاد الغاوی فی مسالک الحاوی نوشته است. بر ارشاد کسانی چون محمد بن خلیل بصروی شرح نوشته اند. ارشاد به چاپ رسیده است (مصر، ۱۳۲۰ق).
wikijoo: ارشاد_(الارشاد)_(کتاب)_(۲)
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
واژه ارشاد
معادل ابجد 506
تعداد حروف 5
تلفظ 'eršād
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی 'erSAd
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 506
تعداد حروف 5
تلفظ 'eršād
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی 'erSAd
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی هوشیار
دینبان، پاسبان دینی، گشت دینی
^ارشاد
"ارشاد اکبری" متولد ۱۳ اردیبهشت ۱۳۷۴ در تهران، خواننده است.
او لقبش را ارشاد پسر سیزده نامیده و طرفدارانش از او بعنوان ارتش تک نفره نام میبرند؛ میگویند سبکش دیس لاو نیست، یکبار شکست عشقی خورده و متاهل است.
... [مشاهده متن کامل]
وی مانند اکثر خواننده های رپ فعالیت خود را با گوش دادن به اهنگ های خارجی آغاز کرده است.
از جمله اهنگ های او میتوان به: قرص های رنگی، زاد روز، من و. . . اشاره کرد.
"ارشاد اکبری" متولد ۱۳ اردیبهشت ۱۳۷۴ در تهران، خواننده است.
او لقبش را ارشاد پسر سیزده نامیده و طرفدارانش از او بعنوان ارتش تک نفره نام میبرند؛ میگویند سبکش دیس لاو نیست، یکبار شکست عشقی خورده و متاهل است.
... [مشاهده متن کامل]
وی مانند اکثر خواننده های رپ فعالیت خود را با گوش دادن به اهنگ های خارجی آغاز کرده است.
از جمله اهنگ های او میتوان به: قرص های رنگی، زاد روز، من و. . . اشاره کرد.
ارائه ٔ طریق ؛ راه نمودن. رهبری. راهنمائی. رهنمونی. دلالت.
ارشاد یک واژه ایرانیست که از ارشیا و خود ارشیا از ارش میاد به مینوی جایگاه اهورایی و بهشت و ارد
ارشیا نیز ارشیار بوده است که به مینوی یار بهشتیست
درود بر ایرانیان
ایرانی بخودت بیا
ارشیا نیز ارشیار بوده است که به مینوی یار بهشتیست
درود بر ایرانیان
ایرانی بخودت بیا
منم عاشق اسم ارشادم چون خواننده مورد علاقم اسمش هست ارشاد بهتون پیشنهاد میکنم آهنگاشو گوش بدین.
#Dis love#
ارشاد
آموزش
تعلیم
پرورش
ارشاد به معنی راه رونده
به معنای هدایت به راه راست و راهنمایی کردن
اهنگ اشو گووش کن ershad_star
به معنی
رهبری
هدایت
راهنمایی
منم اسمم ارشاده و هنوز بین مردم جا نیفتاده و اصن به گوششون اشنا نیست چونکه
.
اسمم خاصه
رهبری
هدایت
راهنمایی
منم اسمم ارشاده و هنوز بین مردم جا نیفتاده و اصن به گوششون اشنا نیست چونکه
.
اسمم خاصه
اسمم محمد ارشاده ولی ارشاد صدام میکنن ارشاد یعنی راهنمایی کننده /هدایت کننده
ارشاد:
راهنمایی و هدایت کردن به راه راست و درست.
راه نمودن و سوق دادن به راهی که بهتر و مناسبتر است.
راهنمایی هدایت و دلالت بر طریق وطوری که بهتر و برتر و شایسته تر و بایسته تر است.
ارشاد:
... [مشاهده متن کامل]
راهنمایی، راهنمایی کردن، راه راست وصواب نمودن، رهنمون سازی، هدایت، هدایت کردن، هدایت نمودن،
هدایت به راه راست و درست، سوق به طریق احسن. . .
راهنمایی و هدایت کردن به راه راست و درست.
راه نمودن و سوق دادن به راهی که بهتر و مناسبتر است.
راهنمایی هدایت و دلالت بر طریق وطوری که بهتر و برتر و شایسته تر و بایسته تر است.
ارشاد:
... [مشاهده متن کامل]
راهنمایی، راهنمایی کردن، راه راست وصواب نمودن، رهنمون سازی، هدایت، هدایت کردن، هدایت نمودن،
هدایت به راه راست و درست، سوق به طریق احسن. . .
راهنمایی کردن _ هدایت کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)