[ویکی فقه] اراضی سلطنتی خالصه، زمین ها یی که در اختیار و تحت نظارت مستقیم خلیفه و سلطان قرار داشت و درآمدهای حاصل از آن به خزانه خصوصی وی واریز می شد.این واژه از دوره ایلخانان در ایران به معنای اراضی سلطنتی به کار رفته است.
پیش از آن اصطلاحاتی چون صَوافی، ضیاع، خاص و خاصه برای نامیدن اینگونه زمین ها معمول بود.در دوره پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم علاوه بر خمس ، بخشی از غنایم منقول یا غیرمنقول به عنوان صَفّی در اختیار وی، در مقام رهبر مسلمانان ، قرار می گرفت. در برخی منابع این اموال «خالصه» پیامبر نامیده شده است.ظاهراً این مسئله منشأ اصلی ایجاد صوافی و خالصه ها در دوره های بعد بود، زیرا چنین تصور شد که خلیفه و حاکم می توانند اراضی وسیعی را به عنوان خالصه و صوافی به خود اختصاص دهند. دست یابی مسلمانان بر املاک سلطنتی و خالصه ها ی پادشاهان ایرانی، در ایجاد صوافی و خالصه ها در دوره اسلامی، بسیار مؤثر بود. خالصه ها ی شاهان ساسانی و وابستگان و خویشان آنان و اراضی کسانی که گریخته یا در جنگ کشته شده بودند، از جمله نخستین زمین ها یی بود که از دوره خلیفه دوم به عنوان صوافی در اختیار وی قرار گرفت.
دیوان
وسعت خالصه ها ی ساسانی و چگونگی اداره آن برای فاتحان، ناشناخته بود تا آن که در دوره معاویه ، عامل خراج وی در عراق ، با راهنمایی دهقانان، به دیوانی در حلوان دست یافت که کار ثبت و ضبط و اداره این خالصه ها در آن صورت می گرفت. با گسترش فتوحات، بر وسعت صوافی در سرزمین ها ی گوناگون افزوده شد و این املاک به یکی از مهمترین منابع مالی دستگاه خلافت تبدیل شد به گونه ای که درآمد حاصل از آن را در سال ، هفت تا نه میلیون درهم دانسته اند. به نظر می رسد نظارت بر این زمین ها در دوره امویان (۴۱ـ۱۳۲) برعهده دیوان خراج نهاده شده بود.گفته اند که در واقعه دیر جَماجم در سال ۸۳، دیوان خراج در آتش سوخت، درنتیجه در اوضاع صوافی هرج و مرج ایجاد شد و مردم نواحی گوناگون بخش هایی از صوافی را گرفتند. عباسیان (حک: ۱۳۲ـ۶۵۶) از راه هایی چون ضبط املاک خلفای بنی امیه ، مصادره زمین ها ی وزرا و بزرگان، خرید یا الجاء، صوافی و ضیاع گسترده ای را در سراسر قلمرو خلافت، به خویش اختصاص دادند. واژه هایی چون صوافی السلطان، النواحی السلطانیه، ضیاع السلطان، ضیاع الخلافة، الضیاع العباسیة و الضیاع الخاصة که همگی با اندکی تفاوت به معنای اراضی خالصه/ صوافی است و در جای جای قلمرو حکومت عباسی پراکنده بوده است، در منابع این دوره بسیار به کار رفته که نشان دهنده گستردگی و اهمیت این زمین ها ست. دیوان هایی چون دیوان الصوافی، دیوان الضیاع الخاصه و دیوان الضیاع العباسیه متصدی ثبت و ضبط این زمین ها و اداره امور مربوط به آن ها بوده اند. درآمدهای حاصل از این زمین ها نیز به بیت المال خاصه ــ که در نظارت مستقیم خلیفه قرار داشت ــ وارد می شد.
اقطاع
از دوره عثمان (۲۳ـ۳۵) و سپس در دوره های اموی و عباسی صوافی و ضیاع خلیفه به صورت اقطاع به افراد به ویژه به نزدیکان خلفا و سلاطین واگذار می شد. از نظر ماوردی، اِقطاع این زمین ها تنها به صورت اقطاع استغلال (یا اجاره ) جایز بود.همچنان که عثمان وقتی برای نخستین بار صوافی را به اقطاع داد، شرط کرد که مُقطِعان باید حق فیء بپردازند.گاه نیز صوافی را به صورت مزارعه واگذار می کردند که در این شرایط مالیات آن به شکل مقاسمه دریافت می شد. حاکمان خاندان های حکومتگرِ همزمان با خلافت عباسی نیز زمین ها یی را از راه های گوناگون با عناوین خاص، خاصه، ضیاع خاص و گاه خالصه، تصاحب کردند.یکی از چهار خزانه عَمرِولیث صفاری خزینه مال خاص بود که درآمدهای حاصل از خالصه ها بدان سرازیر می شد. در دوره سامانیان (۲۶۱ـ۳۸۹) «دیوان مملکة خاص» مسئول نظارت بر املاک شخصی سلطان بود. بیهقی از «ضیاع غزنیِ خاص» در دوره محمود غزنوی سخن گفته که سرپرست و ناظر آن مقامی همسنگ صاحب دیوان غزنی داشت. سلاطین سلجوقی (حک: ۴۲۹) و خوارزمشاهی (حک: ۴۷۰ـ۶۲۸) نیز خالصه ها یی در مناطق گوناگون داشته اند. با این حال گسترش نظام اقطاع داری در این دوره، موجب کاهش دامنه املاک سلطنتی گردید.
انجو
...
پیش از آن اصطلاحاتی چون صَوافی، ضیاع، خاص و خاصه برای نامیدن اینگونه زمین ها معمول بود.در دوره پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم علاوه بر خمس ، بخشی از غنایم منقول یا غیرمنقول به عنوان صَفّی در اختیار وی، در مقام رهبر مسلمانان ، قرار می گرفت. در برخی منابع این اموال «خالصه» پیامبر نامیده شده است.ظاهراً این مسئله منشأ اصلی ایجاد صوافی و خالصه ها در دوره های بعد بود، زیرا چنین تصور شد که خلیفه و حاکم می توانند اراضی وسیعی را به عنوان خالصه و صوافی به خود اختصاص دهند. دست یابی مسلمانان بر املاک سلطنتی و خالصه ها ی پادشاهان ایرانی، در ایجاد صوافی و خالصه ها در دوره اسلامی، بسیار مؤثر بود. خالصه ها ی شاهان ساسانی و وابستگان و خویشان آنان و اراضی کسانی که گریخته یا در جنگ کشته شده بودند، از جمله نخستین زمین ها یی بود که از دوره خلیفه دوم به عنوان صوافی در اختیار وی قرار گرفت.
دیوان
وسعت خالصه ها ی ساسانی و چگونگی اداره آن برای فاتحان، ناشناخته بود تا آن که در دوره معاویه ، عامل خراج وی در عراق ، با راهنمایی دهقانان، به دیوانی در حلوان دست یافت که کار ثبت و ضبط و اداره این خالصه ها در آن صورت می گرفت. با گسترش فتوحات، بر وسعت صوافی در سرزمین ها ی گوناگون افزوده شد و این املاک به یکی از مهمترین منابع مالی دستگاه خلافت تبدیل شد به گونه ای که درآمد حاصل از آن را در سال ، هفت تا نه میلیون درهم دانسته اند. به نظر می رسد نظارت بر این زمین ها در دوره امویان (۴۱ـ۱۳۲) برعهده دیوان خراج نهاده شده بود.گفته اند که در واقعه دیر جَماجم در سال ۸۳، دیوان خراج در آتش سوخت، درنتیجه در اوضاع صوافی هرج و مرج ایجاد شد و مردم نواحی گوناگون بخش هایی از صوافی را گرفتند. عباسیان (حک: ۱۳۲ـ۶۵۶) از راه هایی چون ضبط املاک خلفای بنی امیه ، مصادره زمین ها ی وزرا و بزرگان، خرید یا الجاء، صوافی و ضیاع گسترده ای را در سراسر قلمرو خلافت، به خویش اختصاص دادند. واژه هایی چون صوافی السلطان، النواحی السلطانیه، ضیاع السلطان، ضیاع الخلافة، الضیاع العباسیة و الضیاع الخاصة که همگی با اندکی تفاوت به معنای اراضی خالصه/ صوافی است و در جای جای قلمرو حکومت عباسی پراکنده بوده است، در منابع این دوره بسیار به کار رفته که نشان دهنده گستردگی و اهمیت این زمین ها ست. دیوان هایی چون دیوان الصوافی، دیوان الضیاع الخاصه و دیوان الضیاع العباسیه متصدی ثبت و ضبط این زمین ها و اداره امور مربوط به آن ها بوده اند. درآمدهای حاصل از این زمین ها نیز به بیت المال خاصه ــ که در نظارت مستقیم خلیفه قرار داشت ــ وارد می شد.
اقطاع
از دوره عثمان (۲۳ـ۳۵) و سپس در دوره های اموی و عباسی صوافی و ضیاع خلیفه به صورت اقطاع به افراد به ویژه به نزدیکان خلفا و سلاطین واگذار می شد. از نظر ماوردی، اِقطاع این زمین ها تنها به صورت اقطاع استغلال (یا اجاره ) جایز بود.همچنان که عثمان وقتی برای نخستین بار صوافی را به اقطاع داد، شرط کرد که مُقطِعان باید حق فیء بپردازند.گاه نیز صوافی را به صورت مزارعه واگذار می کردند که در این شرایط مالیات آن به شکل مقاسمه دریافت می شد. حاکمان خاندان های حکومتگرِ همزمان با خلافت عباسی نیز زمین ها یی را از راه های گوناگون با عناوین خاص، خاصه، ضیاع خاص و گاه خالصه، تصاحب کردند.یکی از چهار خزانه عَمرِولیث صفاری خزینه مال خاص بود که درآمدهای حاصل از خالصه ها بدان سرازیر می شد. در دوره سامانیان (۲۶۱ـ۳۸۹) «دیوان مملکة خاص» مسئول نظارت بر املاک شخصی سلطان بود. بیهقی از «ضیاع غزنیِ خاص» در دوره محمود غزنوی سخن گفته که سرپرست و ناظر آن مقامی همسنگ صاحب دیوان غزنی داشت. سلاطین سلجوقی (حک: ۴۲۹) و خوارزمشاهی (حک: ۴۷۰ـ۶۲۸) نیز خالصه ها یی در مناطق گوناگون داشته اند. با این حال گسترش نظام اقطاع داری در این دوره، موجب کاهش دامنه املاک سلطنتی گردید.
انجو
...
wikifeqh: اراضی_خالصه