[ویکی فقه] ادبیات عرفانی یا ادبیات صوفیانه، قسمتی از میراث منثور و منظوم ادبی است که شاعران عارف یا عارفان شاعر، تحت تأثیر مشرب تصوف به وجود آورده اند و دربرگیرنده ی قسمت عظیمی از ادبیات پارسی است.
برای شناخت این نوع ادبیات (ادبیات عرفانی) لاجرم باید پدید آورندگان آن یعنی صوفیه و عرفا را شناخت. تصوف یک مشرب خاص فکری است که تقریباً از قرن دوم هجری قمری به طور رسمی مطرح شد، و سابقه تعالیم آنان را می توان به زمان پیامبر و «اهل صفه»، کسانی که در اثر تعلیمات پیامبر صلی الله علیه وآله و از سویی دنیازدگی جانشینان پیامبر به خصوص از دوره عثمان به بعد، به زهد و دنیاگریزی روی آوردند و کم کم اقلیت خاص فکری را شکل دادند. اولین چیزی که در بین آنان مطرح شد مذمت دنیا و خواهش های نفسانی بود و سپس عشق به خدا و طلب او که مرکز خواسته ها و هدف نهایی اعمالشان قرار داشت. از همین جاست که تعلیمات و سخنان آنها دو دسته می شود: دسته ای به وعظ و اندرز (ادب تعلیمی) و دسته ای به جذبه و عشق (ادب عاشقانه) می پردازند. بعدها میراث عظیمی تحت عنوان ادبیات عرفانی از آنان به جای ماند که از این مشرب فکری تغذیه می نمود.
تصوف و شعر
«تصوف که از مشرب ذوق و الهام سرچشمه می گیرد، البته با شعر و شاعری که نیز از همین لطیفه ی نهانی برمی خیزد مناسبت تمام دارد؛ اما با این همه، صوفیه که در آغاز اهل زهد و پرهیز بوده اند، به همان نسبت در اوایل، چندان رغبتی به شعر و شاعری نشان نمی دادند. درست است که اشعاری به بعضی از قدمای صوفیه مثل ذاالنون مصری و یحیی بن معاذ رازی و دیگران نسبت داده اند، اما این گونه اشعار از زبان و روایت صوفیان (که چندان قابل استناد نیست) به ما رسیده و از طرفی چندان دربردارنده ی حکمت و فکر صوفیه نیست. صوفیه معتدل هم حتی در آغاز، اظهار علاقه به شعر نمی کردند و حتی از خواندن قرآن به الحان و شنیدن اشعار کراهیت داشتند».
پیشینه شعر صوفیانه
...
برای شناخت این نوع ادبیات (ادبیات عرفانی) لاجرم باید پدید آورندگان آن یعنی صوفیه و عرفا را شناخت. تصوف یک مشرب خاص فکری است که تقریباً از قرن دوم هجری قمری به طور رسمی مطرح شد، و سابقه تعالیم آنان را می توان به زمان پیامبر و «اهل صفه»، کسانی که در اثر تعلیمات پیامبر صلی الله علیه وآله و از سویی دنیازدگی جانشینان پیامبر به خصوص از دوره عثمان به بعد، به زهد و دنیاگریزی روی آوردند و کم کم اقلیت خاص فکری را شکل دادند. اولین چیزی که در بین آنان مطرح شد مذمت دنیا و خواهش های نفسانی بود و سپس عشق به خدا و طلب او که مرکز خواسته ها و هدف نهایی اعمالشان قرار داشت. از همین جاست که تعلیمات و سخنان آنها دو دسته می شود: دسته ای به وعظ و اندرز (ادب تعلیمی) و دسته ای به جذبه و عشق (ادب عاشقانه) می پردازند. بعدها میراث عظیمی تحت عنوان ادبیات عرفانی از آنان به جای ماند که از این مشرب فکری تغذیه می نمود.
تصوف و شعر
«تصوف که از مشرب ذوق و الهام سرچشمه می گیرد، البته با شعر و شاعری که نیز از همین لطیفه ی نهانی برمی خیزد مناسبت تمام دارد؛ اما با این همه، صوفیه که در آغاز اهل زهد و پرهیز بوده اند، به همان نسبت در اوایل، چندان رغبتی به شعر و شاعری نشان نمی دادند. درست است که اشعاری به بعضی از قدمای صوفیه مثل ذاالنون مصری و یحیی بن معاذ رازی و دیگران نسبت داده اند، اما این گونه اشعار از زبان و روایت صوفیان (که چندان قابل استناد نیست) به ما رسیده و از طرفی چندان دربردارنده ی حکمت و فکر صوفیه نیست. صوفیه معتدل هم حتی در آغاز، اظهار علاقه به شعر نمی کردند و حتی از خواندن قرآن به الحان و شنیدن اشعار کراهیت داشتند».
پیشینه شعر صوفیانه
...
wikifeqh: ادبیات_عرفانی