ابوالغنائم مرزبان تاج الملک

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تاجُ الْمُلْک، ابوالغنائم مرزبان پسر خسرو فیروز (د ۱۲ محرم ۴۸۶ق/۱۲ فوریۀ ۱۰۹۳م)، از دولتمردان و دیوانیان دورۀ اوج قدرت سلجوقیان ایران. وی تا مرز دست یابی به وزارت سلطان ملکشاه و پسرش سلطان برکیارق هم پیش رفت.
خانوادۀ تاج الملک از خاندان های ریشه دار و کهن فارس بودند و نیاکانش در آن جا وزارت و ریاست داشتند. ( که او را به اشتباه به قم منسوب کرده، و منشأ اشتباه برخی از مورخان و نویسندگان بعدی شده است، ازجمله: ) از این خاندان بجز تاج الملک دست کم دو تن با شهرت «ابن دارست» (همین مقاله) در بیرون از حوزۀ محلی فارس به وزارت رسیدند که یکی از آنان خواهرزادۀ ابوالغنائم تاج الملک بود.
منصب ها
از روزگار تاج الملک، پیش از پیوستن به دستگاه حکومت آگاهی چندانی در دست نیست؛ اما از آنجاکه او را به فضل و علم و کفایت و زبان آوری ستوده اند، پیداست که از تعلیم کافی برخوردار بود و در کنار خاندان اهل سیاست و ریاست خود، تجربه ها آموخته بوده است. تاج الملک در خدمت سرهنگ ساوتکین که از امیران برجستۀ سلجوقیان بود، چندان کفایت نشان داد که امیر او را لایق ورود به دربار تشخیص داد و به سلطان شناساند. منظر نیکو و صحبت گرم ابوالغنائم توجه و اطمینان ملکشاه را به خود جلب کرد و سلطان افزون بر شغل نظارت بر امورخانه های همسران و سرپرستی و مباشرت فرزندانش، چند شغل مهم دیگر از جمله خزانه داری و ریاست دیوان طغرا و انشاء را به او واگذاشت.
فعالیت ها
تاج الملک به زودی یکی از خواص شاه گردید و با کاردانی، امور مهمی را به انجام رساند؛ از جمله در ۴۸۲ق/ ۱۰۸۹م که همراه سلطان به ماوراءالنهر رفته بود، یعقوب برادر فرمانروای کاشغر را از شورش و مخالفت بازداشت و میان دو برادر را اصلاح کرد. افزون بر این ها، تاج الملک بر ترکان خاتون همسر ملکشاه نیز نفوذ یافت، چنان که وزیر، مشاور و کاردار خاتون گردید. به این ترتیب، تاج الملک یکی از شخصیت های مؤثر در عرصۀ سیاسی شد. در نیمۀ دوم سدۀ ۵ق/۱۱م بخش شرقی جهان اسلامی عرصۀ حوادثی مهم و خطیر بود. خلافت رو به افول عباسی با رهبری سنتی دینی و توجیهات فقیهان به حیات خود ادامه می داد و سلطان سلجوقی برای گسترش قلمرو سیاسی و جغرافیایی خود به خلافت بغداد اعتنایی نداشت؛ با این همه، برای حفظ قدرت ناگزیر از تحمل آن بود. از سوی دیگر اسماعیلیه با جمع آوری عناصر مخالف خلافت بغداد در ایران، قدرت قابل ملاحظۀ نظامی و سیاسی، در برابر خلافت و هم در برابر سلجوقیان به وجود آورده بودند. از این رو، گزارش برخی از مورخان متأخرتر، هرچند بیش تر جانبدار خلافت، در باب گرایش سلطان سلجوقی به اسماعیلیه و سپس بریدن از آنان و قرار گرفتن در صف هواداران خلافت عباسی، می تواند رنگی از حقیقت داشته باشد. بی گمان یکی از پایه های قدرت سلطان سلجوقی وجود وزیر ایرانی پرقدرت او، خواجه نظام الملک بود که به خوبی میان قدرت شاه و خلیفه تعادل برقرار می کرد. خواجۀ طوسی با تأسیس مدارس نظامیه و ترویج اشعری گرایی، زیربنای محکمی برای مقابله با تبلیغات اسماعیلیه، و تقویت قدرت سلجوقیان فراهم آورد که در رأس آن ها نظامیۀ بغداد، مرکز پروراندن فقیهان توجیه گر خلافت عباسی، اهمیت و شهرت بسیار داشت. در حقیقت یکی از پایه های سیاست خواجۀ وزیر، دشمنی با اسماعیلیه بود.
اندیشه وزارت
...

پیشنهاد کاربران

بپرس