ابن سراقه

لغت نامه دهخدا

ابن سراقه. [اِ ن ُ س ُ ق َ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محی الدین محمدبن محمدبن محمد انصاری شاطبی ( 572- 662 هَ.ق. ). از علمای اندلس. در حدیث و ادب شهرت داشت و شعر نیکو میگفت. وفات او بقاهره بوده است.

فرهنگ فارسی

از علمای اندلس در حدیث و ادب شهرت داشت و نیکو شعر میگفت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِبن سُراقه ، ابوالحسن محمد بن یحیی عامری بصری (د ح ۴۱۰ق /۱۰۱۹م )، محدث، فقیه و رجالی شافعی بود.
از زندگی وی اطلاعی در دست نیست . همین اندازه می دانیم که در فقه شافعی و حدیث بسیار توانا بوده و در این میان به حدیث دلبستگی وافر داشته و به قصد فراگیری حدیث به فارس ، اصفهان ، دینور و اهواز مسافرت کرده و مدتی نیز درآمِد (دیار بکر) اقامت گزیده است .
اساتید
وی از ابن داسه ، ابواسحاق هُجَیْمی و ابن عبّاد روایت کرده است . از دیگر استادانش می توان ابوالفتح اَزْدی موصلی (د ۳۷۴ق /۹۸۴م ) که در موصل از او استفاده کرده ، ابوالحسین ابن لبّان ، و ابوالحسن دارقطنی (د ۳۸۵ق /۹۵۵م ) را نام برد.
ملقب به حافظ
ملقب بودن او به حافظ حکایت از مهارتش درحدیث و پایگاه روایی ِ او دارد.
آثار
...

پیشنهاد کاربران

بپرس