ابن جارود منذر بن جارود عبدی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] منذر ابن جارود بن عمرو بن حبیش العبدی در زمان حیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) متولد شد.
منذر بن جارود در زمان امام علی (علیه السّلام) از سپاهیان ایشان بود و در جنگ های جمل و صفین در رکاب ایشان جنگید. در تاریخ آمده است که روزی پس از خاتمه جنگ جمل منذر بن جارود از امیرالمومنین (علیه السّلام) پیرامون فتنه آخر زمان سوال کرد. امیرالمومنین شرح فتنه ای که در آخر الزمان وقوع می یابد را برای منذر و دیگران گفت و ایشان بسیار گریستند.
کوفی، ابو محمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۸.
پس از جنگ صفین امام علی (علیه السّلام) منذر بن جارود عبدی را والی اصطخر فارس قرار داد. پس از مدتی به امام خبر رسید که منذر در پی خوشگذرانی است و به امور مردم اهتمام ندارد. امام با دریافت این خبر در نامه ای توبیخ آمیز برای وی نوشت: همانا شایستگی پدرت مرا به تو مغرور ساخت، پس ناگاه تو را یافتم که از پیروی هوای خود نمی گذری، این هوسرانی مقام تو را پست می کند. به من خبر رسیده است که تو بسیار می شود که کار خود را رها می کنی و در پی شکار و سگ بازی به هوسرانی بیرون می روی، و سوگند می خورم که اگر درست باشد تو را بر کارت کیفر دهم، پس هر گاه به نامه ام نگریستی نزد من آی، والسلام.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۳.
در زمان عزیمت امام حسین (علیه السّلام) به کربلا، ابن جارود در بصره اقامت داشت و از مردم با نفوذ و در رده بزرگان بصره بود. امام حسین (علیه السّلام) پیش از حرکت به جانب کوفه، نامه ای هم به برخی از سران بصره از جمله منذر بن جارود عبدی نوشت. متن نامه امام چنین است:بسم الله الرحمن الرحیم. از حسین بن علی به مالک بن مسمع و احنف بن قیس و منذر بن جارود و مسعود بن عمرو و قیس بن هیثم: سلام بر شما. همانا من شما را به زنده کردن آثار و نشانه های حق و نابود کردن بدعت ها فرا می خوانم و اگر بپذیرید به راه های هدایت رهنمون خواهید شد. ما خاندان و دوستان و جانشینان و وارثان پیامبر بودیم و از همه مردم به جانشینی وی شایسته تر، اما قوم ما دیگران را بر ما ترجیح دادند که رضایت دادیم و تفرقه را خوش نداشتیم، در صورتی که می دانستیم حق ما نسبت به این کار از کسانی که عهده دار آن شدند بیشتر بود. اینک فرستاده خویش را با این نامه سوی شما روانه کردم و شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) دعوت می کنم که سنت را می رانده اید و بدعت را احیاء کرده اید. اگر گفتار مرا بشنوید و دستور مرا هدایت کنید شما را به راه ارشاد هدایت می کنم.
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۲۹۳۰، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ه. ش، چاپ پنجم.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس