ابن المقفع ابومحمد عبدالله

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِبْن ِ مُقَفَّع ، ابومحمد عبدالله (ح ۱۰۶-۱۴۲ق /۷۲۴-۷۵۹م )، نویسنده بزرگ و مترجم آثار پهلوی به عربی است، وی در جور فارس، فیروز آباد کنونی به دنیا آمد. ابن مقفع تا زمانی که اسلام نیاورده بود، هم چنان به روزبه نامور بود و ابوعمرو کنیه داشت . پس از تشرف به اسلام ، نام عبدالله و کنیه ابومحمد برگزید، وی یکی از نخستین مترجمان آثار ادبی تمدن های هند و ایرانی به زبان عربی و یکی از آفرینندگان نثر ادبی عربی است. ابن مقفع، با وجود کمی عمر خود آثار گران بهائی را تألیف و ترجمه کرد. ایشان در سال ۱۴۲ق /۷۵۹م در بصره به قتل رسید.
در کتاب های کهن ، زندگی نامه ای که در خور این شخصیت مشهور باشد، نیامده است و نیز تا چندی دو اثر عمده که در واقع تنها منابع مفید درباره اوست و با اندکی تفصیل به شرح گوشه هایی از زندگی اجتماعی و کشمکش های سیاسی او پرداخته اند، در دسترس نخستین محققان نبود. این دو اثر، عبارت اند از انساب الاشراف بلاذری (د ۲۷۹ق ) و الوزراء و الکتاب جهشیاری (د ۳۳۱ق ). گزارش ابن اعثم (د ۳۱۴ق ) با آنکه بر جهشیاری اقدم است ، به سودمندی این دو منبع نیست . با این همه بخش اعظم روایات این دو کتاب ، با انشائی متفاوت و اندکی اختلاف در وفیات الاعیان ابن خلکان گردآمده است و مؤلفان متأخرتر که تقریباً همیشه از او استفاده کرده اند، البته در این بخش از روایات از جاده صواب به دور نیافتاده اند، اما در بیان جزئیات و ربط حوادث به یکدیگر دچار سرگردانی شده اند. نمونه بارز این نقص را در کار گابریلی می توان دید. وی که در ۱۹۳۱-۱۹۳۲م به تألیف مقاله خود دست زد، در درجه اول ، از وفیات ابن خلکان استفاده کرد. سپس توده ای از روایات دست دوم را که غالباً مشکوک و مورد بحث اند به کار گرفت . پس از آن از آثار کسان دیگری چون ابن ندیم ، ابن جوزی ، صفدی ، ابوالفرج اصفهانی و ابن قتیبه بهره جست
Gabrieli, F, X L'opera di Ibn al ، Muqaffa q n , RSO, Rome, ۱۹۳۱،۱۹۳۲, vol XIII، ج۱، ص۲۴۵.
نام پدر ابن مقفع در واقع داذویه بود،
ابن خلکان، احمد بن ابراهیم، وفیات الاعیان ، ج۲، ص۱۵۵.
از عوامل عمده قتل ابن مقفع یکی ماجرای سفیان است که دیدیم به قصد حکومت شاپور آمد و با نیرنگ ابن مقفع شکست خورد و گریخت . عامل دوم ، فرزندان علی بن عبدالله بن عباس ، یا عموهای خلیفه منصوراند که ابن مقفع در خدمت شان می زیست . یکی از آنان که عبدالله نام داشت ، برخلاف دستور سفاح که خواسته بود پس از او با منصور بیعت کند، سر به شورش برداشت و به امید خلافت ، چندین سال بر حران و نصیبین و حلب و چندین جای دیگر حکم راند. عاقبت ، ابومسلم به فرمان منصور، در نصیبین به جنگ او رفت . کار او ۱۵ ماه به درازا کشید، تا سرانجام عبدالله شکست خورد و نزد برادرش سلیمان که حاکم بصره بود، پنهان شد (۱۳۷ق /۷۵۴م )، اما ابومسلم شکست خوردگان را امان داد و دست از آنان کشید.
ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ ، ج۵، ص۴۶۴- ۴۶۸.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس