ابدی

/~abadi/

مترادف ابدی: ازلی، باقی، پایا، پاینده، جاودانه، جاویدان، دایمی، سرمد، فناناپذیر، همیشگی

برابر پارسی: جاودانی، پایا، جاوید، همیشگی

معنی انگلیسی:
beardless, abiding, ageless, deathless, deathlessly, endless, eternal, everlasting, immortal, imperishable, perpetual, self-perpetuating, timeless, undying, everiasting

لغت نامه دهخدا

ابدی. [ اَ ب َ ] ( ص نسبی ) جاوید. جاویدان. باقی. همیشه در مستقبل. جاودان. جاودانه. جاودانی. که آخر ندارد از حیث زمان. بی کرانه. که معدوم نشود. ( تعریفات جرجانی ). پاینده. پایا. که همیشه باشد. هرگزی. همیشه. مقابل ازلی. || ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی.

ابدی. [ اَ دا ] ( ع ن تف ) آشکارا. آشکارتر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- جاوید جاویدان باقی همیشه ( در مستقبل ) جاودانه جاودانی بی کرانه پاینده پایا هرگزی مقابل ازلی . ۲ - نامی از نامهای خدای تعالی ۳ - آنچه قابل انعدام و فنا و زوال نیست آنکه آخر ندارد از حیث زمان و معدوم نگردد باقی مقابل ازلی .
آشکارا آشکار تر

فرهنگ معین

(اَ بَ ) [ ع . ] (ص نسب . ) ۱ - جاوید، باقی . ۲ - نامی از نام های خدای تعالی .

فرهنگ عمید

آنچه فنا و زوال نمی پذیرد و همیشه باقی است، جاودانی، پاینده، نابودنشدنی.

واژه نامه بختیاریکا

ممیر ( ممیرا ) ؛ مَهنا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] أبدی، یکی از صفات ثبوتی و ذاتی خدای سبحان می باشد.
ابدی در لغت به معنای جاودان ، دائمی و باقی است.
لسان العرب، ابن منظور، ج۳، ص۶۸، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت.
صفت ابدیت و بقا در خداوند متعال به دو گونه تعریف شده است:
← تعریف اول
در متون کلامی ، گاهی ابدیت و بقا با هم ذکر شده اند
کشف المراد، حلی، علی بن یوسف، ص ۲۹۰، نشر اسلامی، قم.
...

دانشنامه عمومی

آبدی (چاد). آبدی یک منطقهٔ مسکونی در چاد است. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
عکس آبدی (چاد)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

جاودانه

مترادف ها

permanent (صفت)
پایدار، پایا، دائمی، ثابت، ابدی، ماندنی

perennial (صفت)
پایا، دائمی، همیشگی، ابدی، همه ساله

eternal (صفت)
بی پایان، پیوسته، جاوید، دائمی، همیشگی، ابدی، جاودان، ازلی، لایزال، خالد، بدون سرانجام و سراغاز، سرمد، فنا ناپذیر

perdurable (صفت)
پایدار، بادوام، ماندگار، همیشگی، ابدی

perpetual (صفت)
همیشگی، ابدی

everlasting (صفت)
ابدی، جاودان، ازلی، سرمد

immortal (صفت)
جاوید، ابدی، فنا ناپذیر، جاویدان، لازال

sempiternal (صفت)
ابدی، جاودان، رخ دهنده دو مرتبه در هفته

uncreated (صفت)
ابدی، غیر مخلوق

فارسی به عربی

ابدی , خالد , دائم

پیشنهاد کاربران

نامیرا، پابرجا
ابدی یعنی نمی توان زمانی را فرض کرد که نباشد و همیشه خواهد بود.
پایدار
بی زوال. [زَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی زوال ) دایم. همیشگی. باقی. مستمر. زایل نشدنی. جاوید. جاویدان. بدون تغییر. تغییرناپذیر. ابدی و دائمی. ( ناظم الاطباء ) :
یکی را مباد عزل یکی را مباد غم
یکی باد بی زوال یکی باد بی کنار.
...
[مشاهده متن کامل]

فرخی.
باد عمرت بی زوال و باد عزت بیکران
باد سعدت بی نحوست باد شهدت بی شرنگ.
منوچهری.
می بخشد به او به آنچه آماده کرده است جهت او از قسم راحت و کرامت و بودن در مقام ابدی بی زوال. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 310 ) .
آنست بی زوال سرای ما
والا و خوب و پرنعم و آلا.
ناصرخسرو.
اگردارد جواب آن سؤال او
رسد اندر سرای بی زوال او.
ناصرخسرو.
عمر فانی را بدین در کار بند
تا بیابی عمر و ملک بی زوال.
ناصرخسرو.
اگر شکرکردی بدین ملک و مال
بمالی و ملکی رسی بی زوال.
سعدی.
گفتش ای شاه جهان بی زوال
فهم کژ کرد و نمود او را خیال.
مولوی.

ابدی یعنی ازلی و همیشگی و جاودانگی
لم یزلی ، لم یزل
ازلی:انکه اول ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه بوده است. ( از صفت های خداوند )
ابدی:انکه آخر ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه خواهد بود. ( از صفت های خداوند )
لایزال
نمیرا
جاودان _ جاوید

بپرس