پرتوپرتو افکندنپرتوافکنپرتوانپرتوبینیپرتودرمانیپرتوریاپرتوشناسپرتوشناسیپرتوقعپرتونپرتونگاریپرتوهپرتویپرتکس تاپرتکلپرتکیپرث وپرثمرپرثوهپرجفاپرجگرپرجمعیتپرجمعیتیپرجورپرجوشپرچپرچ کردنپرچارهپرچانگیپرچانگی کردنپرچانهپرچمپرچهپرچکپرچینپرچین ساختنپرچین شدنپرحادثهپرحاصلپرحافظهپرحرفپرحوصلگیپرحوصلهپرحیلهپرخپرخاپرخاشپرخاش جستنپرخاش دیده