صدا

/sedA/

مترادف صدا: آوا، آواز، بانگ، شرفه، صلا، صوت، ندا

برابر پارسی: آوا، آواز، بانگ، سدا

معنی انگلیسی:
sound, voice, noise, call, vowel

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

صدا. [ ص َ ] ( ع اِ ) معرب «سدا» است و آن آوازی باشد که در کوه و گنبد وامثال آن پیچد و باز همان شنیده شود و در عربی نیز همین معنی را دارد. ( برهان ). بانگ که بر کوه افتد. ( بحر الجواهر ). آواز که از گنبد و کوه و چاه و غیره بازآید و مطلق هر آواز را نیز گویند. ( غیاث اللغات ). ابن الجبل. ابن الطود. ابنةالجبل. بنات رضوی. ( المرصع ). نوف.بانگ. پژواک. پژوال. چرنگ. صوت. آواز. در عربی صدی است. || ( اصطلاح فیزیک ) صدائی است که از انعکاس صوت بوجود می آید. به این قسم که چون امواج صوتی با سطح انعکاس تلاقی نمایند، منعکس میگردند و صدائی نظیر صدای اولی احداث مینمایند، شرط لازم برای اینکه صدا از صدای اصل تمییز داده شود اینستکه فاصله شخص تا سطح انعکاس لااقل هفده متر بوده باشد :
شجر کافور چون زاید نگوئی حکمتش با من
صدا از کوه چون آید چگونه نی شکر دارد.
ناصرخسرو.
وزآن شبدیز تندرشیهه او
زمانه پر صدا چون کوهسار است.
مسعودسعد.
هرچه گویم همی بر این سر کوه
پاسخ من همه صدا باشد.
مسعودسعد.
سقفش به صدا پس از دو هفته
بی هیچ مدد نشیدخوانست.
انوری.
گر ز غمم صد یکی شرح دهم پیش کوه
آه دهدپاسخم کوه بجای صدا.
خاقانی.
گر این فصل بر کوه خوانی همانا
که جز بارک اﷲ صدائی نیابی.
خاقانی.
اگر بکوه رسیدی روایت سخنش
زهی رشید جواب آمدی بجای صدا.
خاقانی.
آخر آوازی در کوهی دهی صدائی بازدهد. ( سندبادنامه ص 54 ).
مگر طشت دوشینه کافتاده بود
بوقت سحرگه صدا داده بود.
نظامی.
صدائی برآورد کوه از نهفت
همان را که او گفته بد بازگفت.
نظامی.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
بازگردد این نداها را صدا.
مولوی.
پرس پرسان کاین مؤذن کو کجاست
که صدای بانگ او راحت فزاست.
مولوی.
گوئی کدام سنگدل این پند بشنود
بر کوه خوان که باز بگوش آیدش صدا.
سعدی.
ترا که این همه بلبل نوای عشق زند
چه التفات بود بر صدای منکر زاغ.
سعدی.
گر برسد ناله سعدی به کوه
کوه بنالد بزبان صدا.
سعدی.
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) آوازی که در کوه و گنبد و امثال آن پیچد و باز همان آواز شنیده شود . توضیح آوازی است که از انعکاس صوت به وجود آید بدین نحو که چون امواج صوتی با سطح انعکاس تلاقی کنند منعکس گردند و آوازی نظیر آواز اول احداث نمایند . شرط لازم برای این که صدا از آواز اصلی تمیز داده شود این است که فاصله شخص تا سطح انعکاس لااقل ۱۷ متر باشد . ۲ - آواز انسان و آوازهایی که از آلات موسیفی حادث شود : صدای جعفر صدای تار . ۳ - بانگ جانوران : صدای گربه صدای سگ . ۴ - پخش اخبار و افکار به وسیله رادیو : رادیوی صدای آمریکا . یا صدا و ندا . بانگ و فریاد داد و فریاد . یا صدای لرزان . آوازی که هنگام خروج از گلو لرزان بیرون آید به سبب حزن ترس و جز آن آواز مرتعش . یا یک دست صدا ندارد ( بی صداست ) توفیق از آن جمعیت است .

فرهنگ معین

(صَ یا ص ) [ ع . ] (اِ. )۱ - پژواک ، انعکاس صوت . ۲ - بانگ ، آواز. ۳ - آن چه که شنیده می شود. ، ~ی چیزی را درنیاوردن کنایه از: دربارة آن با کسی سخن نگفتن و رازش را فاش نکردن . ، ~ی کسی را درآوردن کنایه از: موجب خشم و اعتراض او شدن . ،~ی کسی از جای گرم

فرهنگ عمید

۱. آواز، بانگ: تو را که این همه بلبل نوای عشق زند / چه التفات بُوَد بر صدای منکر زاغ (سعدی: لغت نامه: صدا ).
۲. آوازی که در کوه یا جای دیگر می پیچد و دوباره به گوش می رسد، آوازی که از انعکاس صوت به وجود می آید: این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا (مولوی: ۴۳ ).

فرهنگستان زبان و ادب

{sound} [فیزیک] آنچه تحت تأثیر آشفتگی صوتی پدید آید و با گوش حس شود
{tone} [موسیقی] نتیجۀ ارتعاش های ایجادشده از ساز یا حنجره در موسیقی متـ . صوت 3

واژه نامه بختیاریکا

بَنگ؛ حیا؛ بَنگ و هیا؛ هیا؛ جار و هیا؛ دُرُنگ؛ دُنگ؛ بَلا؛ قَو؛ نُقِشت ( نقلشت ) ؛ هلیکشت؛ جار

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صدا در سه معنا به کار می رود: ۱.آنچه شنیده می شود؛ ۲.صوت؛ ۳. آوا.
از آن به مناسبت در بابهای طهارت ، صلات ، حج ، تجارت ، نکاح و دیات سخن گفته اند.
جهر و اخفات
بلند خواندن (آشکار کردن جوهر صدا) در قرائت حمد و سوره نماز صبح و دو رکعت اول نماز مغرب و عشا بر مرد واجب است (جهر)؛ چنان که آهسته خواندن (آشکار نکردن جوهر صدا) در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر جز نماز جمعه و نماز ظهر جمعه و در رکعت سوم و چهارم واجب است.
گوش دادن به صدای نامحرم و غنا
گوش دادن به صدای زن نامحرم، بدون لذت و قصد ریبه جایز و با قصد لذت و ریبه حرام است. برخی مطلقا جایز ندانسته اند . همچنین به تصریح قرآن کریم، زن هنگام سخن گفتن با نامحرم نباید صدای خود را نازک کند و به گونه مهیج توأم با ناز و عشوه سخن بگوید. گوش دادن به غنا و خواندن آوازی که غنا به شمار می رود حرام است.
جنایت بر صدا
...

دانشنامه عمومی

صدا (فیلم ۱۹۸۴). صدا ( به تامیلی: Osai ) و ( به انگلیسی: Sound ) فیلمی هندی محصول سال ۱۹۸۴ و به کارگردانی کی. ویجایان است. در این فیلم بازیگرانی همچون موهان، رادیکا ساراتکومار، نالینی و مانوراما ایفای نقش کرده اند.
این فیلم بازسازی فیلم سر و صدا است.
عکس صدا (فیلم ۱۹۸۴)

صدا (فیلم ۲۰۰۵). «صدا» ( انگلیسی: Voice ( film ) ) فیلمی در ژانر ترسناک محصول کره جنوبی است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به سو جی - هه اشاره کرد.
عکس صدا (فیلم ۲۰۰۵)

صدا (فیلم ۲۰۱۰). «صدا» ( ترکی استانبولی: Ses ) فیلمی در ژانر ترسناک به کارگردانی Ümit Ünal است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به سلما ارگچ و محمد گونسور اشاره کرد.
عکس صدا (فیلم ۲۰۱۰)

صدا (فیلم ۲۰۱۵). صدا ( به انگلیسی: The Sound ) یک فیلم مستقل کانادایی تولید سال ۲۰۱۵ در ژانر دلهره آور روان شناختی به کارگردانی و نویسندگی جنا متیسون با بازی رز مک گوآن، مایکل اکلند، کریستوفر لوید و ریچارد گان که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. [ ۱] [ ۲] [ ۳] این فیلم ظاهراً بر اساس وقایع واقعی ساخته است.
نویسنده ای جسور تحقیق در مورد مکانی متروکه، واقع در یک ایستگاه مترو را آغاز کرده است. با استفاده از امواج صوتی با فرکانس پایین، مشاهداتی دیده می شود که نشان از وجود یک قدرت ماورایی را در آن مکان بیش از بیش ممکن کرده است و …
عکس صدا (فیلم ۲۰۱۵)

صدا (مسابقه تلویزیونی). صدا ( انگلیسی: The Voice ) برنامهٔ بین المللی رقابت خوانندگی است که بر اساس برنامهٔ صدای هلند ساخته شده است. این برنامه با انواع مختلفی نظیر د ویس کیدز، د ویس سینیور، د ویس جوانان، د ویس رپ در بسیاری از کشور های جهان ساخته شده است.
مجموعا ۵۹۲ خواننده، برنده انواع مسابقات صدا در ۶۵ کشور یا منطقه شده اند. به هر برنده یک قرارداد ضبط، یک جایزه نقدی و لوحی به عنوان لوح صدای آن کشور داده می شود. اولین برنده ، بن ساندرز از صدای هلند بود. در اولین فصل، نسخه ی فارسی این برنامه با نام صدای برتر که در زمستان سال ۱۴۰۱ در شبکه ام بی سی پرشیا پخش شد، امین یحیی زاده به عنوان برنده ی این مسابقه اعلام شد. [ ۱]
• صدای هلند
• صدای آلبانیا
• صدای آرژانتین
صدای ارمنستان
• صدای برتر
• صدای آذربایجان
• صدای بلژیک
• صدای برزیل
• صدای کامبوج
• صدای کانادا
• صدای شیلی
• صدای چین
• آوای افغانستان
• صدای کلمبیا
• صدای اکوادور
• صدای فنلاند
• صدای گرجستان
صدای آلمان
• صدای یونان
صدای هند
• صدای اندونزی
• صدای ایرلند
• صدای اسرائیل
• صدای ایتالیا
• صدای مکزیک
• صدای مغولستان
• صدای نیجریه
• صدای پاکستان
• صدای فیلیپین
• صدای هلند
• صدای پرتغال
• صدای رومانی
• صدای کره
• صدای آفریقای جنوبی
• صدای تایلند
اوسس ترکیه
• صدای بریتانیا
• صدای آمریکا
• صدای ویتنام
صدای کودکان نسخه ای دیگر از این برنامه است که کودکان مجاز به شرکت در این برنامه هستند.
• صدای کودکان آلبانی
• The Voice Kids – أحلى صوت
• The Voice Kids ( An Astráil )
• The Voice Kids ( An Bhrasaíl )
• The Voice Kids ( An Chóiré Theas )
• La Voz Kids ( An Cholóim )
• Voice Junior ( An Damhairg )
• The Voice Kids ( An Fhionlainn )
• The Voice Kids ( Flóndras )
• The Voice Kids ( An Fhrainc )
• The Voice Kids ( An Ísiltír )
• The Voice Kids ( An Ghearmáin )
• La Voz Kids ( Peiriú )
• The Voice Kids ( An Phortaingéil )
• The Voice Kids ( An Ríocht Aontaithe )
• ახალი საბავშო ხმა ( An tSeoirsia )
• The Voice Kids ( An tSín )
• La Voz Kids ( An Spáinn )
• La Voz Kids ( Stáit Aontaithe Mheiriceá )
• The Voice Kids ( An Téalainn )
• اوسس کودکان ترکیه
• Голос. Діти ( An Úcráin )
• Giọng hát Việt nhí ( Vítneam )
عکس صدا (مسابقه تلویزیونی)عکس صدا (مسابقه تلویزیونی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

صدا (فیزیک). صدا (فیزیک)(sound)
احساس فیزیولوژیک دریافت شده با گوش. بر اثر ارتعاش حاصل از موج صوتی پدید می آید. امواج صوتی ارتعاشاتی ناشی از تغییر فشارند که به صورت کره ای در حال انبساط، در همۀ جهات، در هوا منتشر می شوند. امواج صوتی در هوا با سرعتی منتشر می شوند که به دمای هوا بستگی دارد. در شرایط متعارف فشار و دما، مقدار این سرعت حدود ۳۳۰ متر در ثانیه است. ارتفاع صدا به تعداد ارتعاشات پدیدآمده در هوا در هر ثانیه (بسامد) بستگی دارد، ولی سرعت انتشار مستقل از بسامد است. بلندی صدا عمدتاً به دامنۀ ارتعاشات پدیدآمده در هوا وابسته است. صوت به صورت موج طولی منتشر می شود و رقت یا تراکم ایجادشده در هوا با انتشار صوت هم جهت است. امواج صوتی نیز مانند امواج نور و امواج روی سطح آب قابلیت بازتاب، پراش، و شکست دارند. بازتاب موج صوتی را به صورت پژواک می شنویم. پراش موج صوتی را در عبور موج صوتی از درگاه و پخش آن در راهرو می توان دریافت. شکست موج صوتی را با خم شدن راستای انتشار صوت، هنگام ورود آن به محیط انتشار غلیظ تر یا رقیق تر مشخص می کنند (← شکست)، زیرا سرعت انتشار صوت در محیط های غلیظ تری مثل جامدات و مایعات بیشتر می شود. کمترین بسامد شنیداری برای گوش انسان حدود بیست هرتز، ۲۰ ارتعاش در ثانیه، و بیشترین بسامد ۲۰هزار هرتز است. حد پایینی این گسترۀ شنیداری، بسته به سن شنونده، اندکی تغییر می کند، ولی حد بالایی از سن بلوغ به بعد به شکل یکنواخت اُفت می کند. نمودار حرکت و انتشار موج طولی. انتشار صوت در هوا یکی از نمونه های حرکت موج طولی است. راستای رفت و برگشت ارتعاش موج در راستای انتشار موج است. در ناحیۀ تراکم، ذرات محیط انتشار به هم فشرده و نزدیک، و در ناحیۀ رقت از هم دورتر می شوند.

صدا (موسیقی). صدا (موسیقی)(voice)
در موسیقی، صدای آوازخواندن انسان. اینصدا با تخلیۀ هوای درون ریه ها و بیرون راندن آن از راه حلق و به ارتعاش درآوردن تارهای صوتی حاصل می شود. خواننده می تواند زیروبم صدای خود را با انقباض یا انبساط عضلات حلق کم و زیاد کند، و به وسیلۀ دهان و مجاری تنفسی بینی آن را چند برابر سازد و تغییرشکل دهد. این واژه به بخش های جداگانۀ یک قطعۀ موسیقی نیز اطلاق می شود. حتی اگر به جای خواندن، نواخته شوند. از این اصطلاح به خصوص در هنگام صحبت از خط های جداگانه در کنترپوآن، مثلاً یک فوگ چهارصدایی، استفاده می شود. صدای آواز، متناسب با زیری یا بمی صدای طبیعی خواننده، به چند دسته طبقه بندی می شود. خوانندگان زن معمولاً به دو دستۀ سوپرانو(زیرترین صدا) یا کنترآلتو(اغلب به صورت کوتاه شدۀ «آلتو»، بم ترین صدای زنانه) تقسیم می شوند، اما گاهی طبقۀ متسوسوپرانو(صدایی با زیرایی متوسط) نیز به آن اضافه می شود. پسرانی که صدای شان هنوز تغییر نیافته در گستره های آوایی مشابه صداهای زنانه می خوانند، اما به جای سوپرانو و کنترالتو به آن ها تربلو آلتو می گویند. طبقه بندی عمدۀ صداهای مردانه به صورت تنور(زیرترین صدای مردانه)، باس(بم ترین)، و باریتونصدای بین آن دو، و کنترتنوردر بالای گسترۀ آوایی تنور است. برخی مردان می توانند از صدای فالسِتّو(فوسه)، که نوعی صدای زیرِ ساختگی است، برای خواندن گستره های آوایی کنترتنور، آلتو، و حتی سوپرانو استفاده کنند.
اصولآکوستیک صدا. تولید صدای انسانی به شیوۀ سازهای بادی زبانه آزاد صورت می گیرد؛ هوای بیرون رانده شده از ریه ها تحت فشار حاصل از انقباض دیافراگم، صدا تولید می کند. منبع این صدا یک دسته تارهای صوتی اند، یعنی رگه هایی در حلق از جنس بافت های درونی بدن، که همچون دریچه ای انعطاف پذیر خروج هوا را به صورت سلسله ای از پالس ها درمی آورد، و صدایی سرشار از هارمونیک ها می آفریند. زیرایی (زیروبم) این صدا با فشرده کردن حلق یا رها کردن آن تغییر می کند. طنین صدا را رزونانس مجاری دهان و بینی تعیین می کند، و با تغییر شکل داخلی دهان و گلو می توان حروف صدادار و آواهای مطبوع مختلف را تولید کرد.

جدول کلمات

آواز, اوا, بانگ

مترادف ها

report (اسم)
گزارش، خبر، شهرت، صدا، انتشار، اشعار

bruit (اسم)
گزارش، اوازه، سر و صدا، صدا

vocal (اسم)
صدا

throat (اسم)
خرخره، دهانه، نای، صدا، دهان، حلق، گلو

call (اسم)
طلب، فریاد، صدا، دعوت، ندا، احضار، بانگ، نامبری

tone (اسم)
اهنگ، صدا، مقام، لحن، دانگ، نوا، درجه صدا

noise (اسم)
فریاد، سر و صدا، صدا، شلوغ، بانگ، طنین، اختلال، قیل و قال، خش خش، پارازیت، امد و رفته، شایعه و تهمت

sound (اسم)
درست، صدا، بانگ، صوت، اوا

vocation (اسم)
کار، میل، حرفه، کسب، صدا، احضار، پیشه، شغل، حرفهای، هنرستانی

roar (اسم)
خروش، سر و صدا، غرش، صدا، بانگ، غریو، توف

yell (اسم)
صدا، ضجه، هلهله، نعره

voice (اسم)
صدا، بانگ، صوت، اوا، واک

calling (اسم)
صدا، ندا، فراخوانی، پیشه، پیشه و شغل

phoneme (اسم)
صدا، صوت، اوا، واج، صدای ساده، واگ، حرف صوتی، صدای صوتی

phone (اسم)
صدا، صوت، تلفن، اوا

tonicity (اسم)
صدا، نیرو بخشی، نیروی ارتجاعی

sonance (اسم)
اهنگ، صدا

tingle (اسم)
صدا، حس خارش

فارسی به عربی

توخز , حنجرة , صرخة , صوت , صوتی , نغمة , هاتف
( صدا (کردن ) ) توخز

پیشنهاد کاربران

در زبان لری به صدا، بُنگ میگویند
که ریخت درست آن وانگ بوده که بعد ها به بانگ و بعد به بُنگ تغییر یافته
زبان لکی : دَنگ
البته در لغت نامه دهخدا گفت شده صدا که این طور درستش است سدا پارسی است البته ریشه ی سانسکریت هم دارد
صدا معرب واژه فارسی سدا.
لغتنامه دهخدا.
البته واژه سدا که درعربی این شکلی شده صدا وام گرفت از سانسکریتसदा ( sadā ) است
این واژه صد درصد ریشه ی سانسکریت دارد .
منبع. فرهنگِ سَنسکریت فارسی
بنده پایین به اشتباه گفتم این واژه صد در صد عربی است.
فرمان یا دستور
واژه صدا
معادل ابجد 95
تعداد حروف 3
تلفظ se ( a ) dā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: صدیٰ] ‹صدی›
مختصات ( صَ یا ص ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی sedA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
دوستان واژه صدا صد درصد عربی است.
زبان کردی جنوبی و مرکزی و شمالی: دَنگ،
زبان لکی و هورامی: دَنگ،
زبان زازایی: وَنگ.
صدا واژه یا کلمه پارسی است چون در عربی صوت می شود.
صدا یعنی آواز
به کُردی زازایی👈وِنگ
به کُردی کرمانجی👈دِنگ
به کُردی کلهری، سورانی ، لکی ، هورامی، گورانی👈دَنگ
ویژه جی. میشه
نغمه
صدا ضبط کردن=آوا گیری
درحال ضبط صدا=درحال آواگیری
صدا=آوا
به آوا گیری هایم گوش کنید
به صدا های ضبط شده ام گوش کنید
دنگ - بانگ - آوا - نوا - آواز
سدا واژه ای پارسی است و هم چهره با ندا، هنا، هناس که در فارسی شیرازی ، اصفهانی، خنساری ، ، پارسی لاری، پارسی لری بکار میروند
از دیگر هم خانواده های آن
سوت، شوت، فوت، فلوت، سوتک،
هانا
در فارسی جنوب غرب شیراز صدا را هانا گویند
مانند
صدای شما نمی آید، هانای شما نمی آید
بروصداش کن بیاد ، بروهاناش کن بیاد
صدای شما زیباست، هانای شما زیباست
در برخی گویش ها نیز هانا را هونا، هِنا، هُنا گویند
《 پارسی را پاس بِداریم》
صِدا
واژه یِ پارسیِ اَرَبیده شُده وُ بَرایِ هَمین تَنها یِک چِهر اَز آن دَر پارسی اَست وَ هَم ریشه با :
اِنگِلیسی : sound ( بی واتِ n می شَوَد : soud )
اَز سویی یِک خوشه ی دیگَر :
...
[مشاهده متن کامل]

صُوت که هَم خانِواده با سوت اَست که بِه تَر اَست صُوت را سوت وَ سوت را سووت بِنِویسیم :
صوت < سوت
سوت < سووت
دیگَر خیشاوَند ( خویشاوَند ) واژه یِ نِدا هَم ریشه با :
اِنگِلیسی : sound بی واتِ s که می شَوَد: ound
ound بی ou می شَوَد : nd = نِد < نِدا

نوا، نجوا
صدای مرحبا برخاست.
بالاخره صدا خوابید.
حدس من این است که واژه ی صَدا در آغاز بوده است: صَد آ ( بن مضارع آمدن ) ، به معنای چیزی که اگر یک بار بفرستیش، چندین بار بازتابش یا همان پژواکش باز خواهد آمد به ویژه در کوه و مانند آن،
عدد صَد که معرب سَد است دراینجا بیانگر کثرت است.
منصور: انا احب الریا ضته انا ﻻ عب ممتاژ فی کره الق
آوا، آواز، بانگ، شرفه، صلا، صوت، ندا
آوا
صوت
آواز
بانگ
چیپس
خورد شدن
له شدن
صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود
call or noise
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)

بپرس