سلیقه
/saliqe/
مترادف سلیقه: پسند، ذوق، مذاق، سرشت، طبع، نهاد
برابر پارسی: پسنده، پسند
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
|| ارزن کوفته و اصلاح یافته. ارزن بشیر پخته. ( مهذب الاسماء ). || پینو طراثیت آمیخته. || تره جوش داده. || جای برآمدن تنگ ستور. || اثرتنگ در پهلوی ستور. || نشان قدم و سم در راه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. رسم.
۳. طبیعت، نهاد، سرشت.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ذوق شخصی در گزینش چیزی یا ترجیح دادن چیزی بر چیزی دیگر را سلیقه گویند. از آن به مناسبت در باب اجتهاد و تقلید سخن گفتهاند.
از مهمترین شرایط اجتهاد، بلکه اساس همه آنها برخورداری از توان قدسی و ملکه نیرومند استنباط احکام شرعی از ادله آن است. با پیدایی و حصول این توان، شرایط دیگر سودمند خواهند بود. تحقق این شرط در گرو اموری است که کج سلیقه نبودن مجتهد یکی از آنها است.
کج سلیقگی آفتی برای حواس درونی همچون اندیشه و خیال است؛ چنان که گاه حواس ظاهری همچون چشم و گوش دچار آفت میشود و در نتیجه چشم اشیا را درست نمیبیند و یا گوش درست نمیشنود. بنابر این، کج سلیقگی مانع درک درست مطالب میشود.
انواع کج سلیقگی
کج سلیقگی یا ذاتی است و یا عارضی که به سبب عارض شدن عوارضی- همچون شبهه رسوخ یافته- برای فرد پیدا میشود. راه شناخت کج سلیقگی عرضه کردن فهم خود بر فهم فقهایی است که به حسن سلیقه و اعتدال شهرت دارند.
از مهمترین شرایط اجتهاد، بلکه اساس همه آنها برخورداری از توان قدسی و ملکه نیرومند استنباط احکام شرعی از ادله آن است. با پیدایی و حصول این توان، شرایط دیگر سودمند خواهند بود. تحقق این شرط در گرو اموری است که کج سلیقه نبودن مجتهد یکی از آنها است.
کج سلیقگی آفتی برای حواس درونی همچون اندیشه و خیال است؛ چنان که گاه حواس ظاهری همچون چشم و گوش دچار آفت میشود و در نتیجه چشم اشیا را درست نمیبیند و یا گوش درست نمیشنود. بنابر این، کج سلیقگی مانع درک درست مطالب میشود.
انواع کج سلیقگی
کج سلیقگی یا ذاتی است و یا عارضی که به سبب عارض شدن عوارضی- همچون شبهه رسوخ یافته- برای فرد پیدا میشود. راه شناخت کج سلیقگی عرضه کردن فهم خود بر فهم فقهایی است که به حسن سلیقه و اعتدال شهرت دارند.
wikifeqh: سلیقه
جدول کلمات
مترادف ها
سررشته، مزمزه، طعم، مزه، ذوق، سلیقه، چشایی، طعم و مزه چشی، چشاپی
میله، سیاق، خامه، سبک، روش، شیوه، عبارت، سلیقه، قلم، استیل، سبک نگارش، سبک متداول
راه، رفتار، طرز عمل، عنوان، قسم، سیاق، فن، نوع، سبک، چگونگی، تربیت، ادب، روش، رسوم، طرز، طریقه، طریق، سان، طور، مسلک، سلیقه
ملاحظه، نزاکت، کاردانی، سلیقه، درایت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سَلیقه ؛
کلمات هم خانواده با کلمه ی سلیقه با ریخت سَلیکه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات با ساختمان های متفاوت در ابعاد کاربردی مختلف از طریق ریشه ی ثلاثی ( س ل ق ) با مصدر ( س ق ) عبارتند از ؛
... [مشاهده متن کامل]
( سلیقه ، سلیکه ، سلیق ، سلایق ، سیقل ، سوق ، ذوق ، سخاوت ، سُلْک ، مَسْلَک ، سالِک ، کلاس ، کلیسا ، اسکلت ، اَشکال ، سیکل ، ثقل ، ثقیل ، شراکت ، شرکت ، شغل )
اگر بخواهیم این کلمه را با کلمات هم خانواده خودش جمله سازی و تعریف کنیم بدینصورت قابل تبیین خواهد شد ؛
سلیقه با ریخت سَلیکه به معنی شراکت در مشاغل با سُلک و مَسلَکی که توسط سالک به صورت کلاسیک در محلی به نام کلیسا به اشکال مختلف با شراکت در کارها جهت اسکلت بندی شدن مشاغل و اُمورات زندگی برای ایجاد یک سیکل کاری حول یک مرکز ثقل مشخص و نهایتاً ثقیل شدن و سیقل یافتن و انسجام امورات زندگی آموزش داده می شود.
سلیقه، علمِ ایده ها و شیوه و روش ها به اشکال مختلف جهت انجام کارها به طُرُق مختلف می باشد.
یعنی با تعریفی که کلمه ی سلیقه از خودش برای ما کرد فلسفه ی وجودی سلایق در عملکرد ما انسانها یکی از الزامات طبیعی در مسایل زندگی می باشد که منتهی و منتج به یافتن شیوه ها و روش های مختلف جهت یافتن و پی بردن به علوم جدید در عالم امکان می شود.
در واقع وجود سلایق مختلف در انسان ها که همراه با ذوق شوق است منتهی به رشد و پیشرفت و یافتن علوم جدید می شود و موهبتی است از جانب خداوند حکیم و متعال تا بندگانش از طریق این حس ذوقی و جستجو گر با کنجکاوی در امورات مختلف، رشد و پیشرفت کنند و به تعالی برسند.
و در پایان سخن، سخن سخاوتمندی که خداوند متعال و خداوند خوش سلیقه از طریق مفهوم کلمه ی سلیقه به عنوان یک علم ذوقی برای ما دارد این است که ؛ بدسلیقگی بهتر از بی سلیقگی می باشد چون بدسلیقگی منتهی به خوش سلیقه شدن می شود.
بدسلیقگی در واقع همان شکستی است که پل پیروزی است پلی برای پیروزی برای سلوک انسان برای خلق آثار زیبا و ماندگار.
در حقیقت سلیقه همان حسِّ شوق و ذوق خدا با سبک و سیاقی خاص است برای سیقل شدن و سوق یافتن انسان ها به سمت خداست.
سلیقه ، سازی است زیبا و رنگارنگ که موسیقی آهنگین و ذکاوتمندانه ی خوش ذوق خدا از فیزیک طبیعت با شوق نواخته می شود.
موفق و پیروز در پناه خداوند زیبا و خوش سلیقه باشید.
کلمات هم خانواده با کلمه ی سلیقه با ریخت سَلیکه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات با ساختمان های متفاوت در ابعاد کاربردی مختلف از طریق ریشه ی ثلاثی ( س ل ق ) با مصدر ( س ق ) عبارتند از ؛
... [مشاهده متن کامل]
( سلیقه ، سلیکه ، سلیق ، سلایق ، سیقل ، سوق ، ذوق ، سخاوت ، سُلْک ، مَسْلَک ، سالِک ، کلاس ، کلیسا ، اسکلت ، اَشکال ، سیکل ، ثقل ، ثقیل ، شراکت ، شرکت ، شغل )
اگر بخواهیم این کلمه را با کلمات هم خانواده خودش جمله سازی و تعریف کنیم بدینصورت قابل تبیین خواهد شد ؛
سلیقه با ریخت سَلیکه به معنی شراکت در مشاغل با سُلک و مَسلَکی که توسط سالک به صورت کلاسیک در محلی به نام کلیسا به اشکال مختلف با شراکت در کارها جهت اسکلت بندی شدن مشاغل و اُمورات زندگی برای ایجاد یک سیکل کاری حول یک مرکز ثقل مشخص و نهایتاً ثقیل شدن و سیقل یافتن و انسجام امورات زندگی آموزش داده می شود.
سلیقه، علمِ ایده ها و شیوه و روش ها به اشکال مختلف جهت انجام کارها به طُرُق مختلف می باشد.
یعنی با تعریفی که کلمه ی سلیقه از خودش برای ما کرد فلسفه ی وجودی سلایق در عملکرد ما انسانها یکی از الزامات طبیعی در مسایل زندگی می باشد که منتهی و منتج به یافتن شیوه ها و روش های مختلف جهت یافتن و پی بردن به علوم جدید در عالم امکان می شود.
در واقع وجود سلایق مختلف در انسان ها که همراه با ذوق شوق است منتهی به رشد و پیشرفت و یافتن علوم جدید می شود و موهبتی است از جانب خداوند حکیم و متعال تا بندگانش از طریق این حس ذوقی و جستجو گر با کنجکاوی در امورات مختلف، رشد و پیشرفت کنند و به تعالی برسند.
و در پایان سخن، سخن سخاوتمندی که خداوند متعال و خداوند خوش سلیقه از طریق مفهوم کلمه ی سلیقه به عنوان یک علم ذوقی برای ما دارد این است که ؛ بدسلیقگی بهتر از بی سلیقگی می باشد چون بدسلیقگی منتهی به خوش سلیقه شدن می شود.
بدسلیقگی در واقع همان شکستی است که پل پیروزی است پلی برای پیروزی برای سلوک انسان برای خلق آثار زیبا و ماندگار.
در حقیقت سلیقه همان حسِّ شوق و ذوق خدا با سبک و سیاقی خاص است برای سیقل شدن و سوق یافتن انسان ها به سمت خداست.
سلیقه ، سازی است زیبا و رنگارنگ که موسیقی آهنگین و ذکاوتمندانه ی خوش ذوق خدا از فیزیک طبیعت با شوق نواخته می شود.
موفق و پیروز در پناه خداوند زیبا و خوش سلیقه باشید.
سلیقه. [ س َ ق َ ] ( ع اِ ) سرشت. طبیعت. طبع. نهاد. خصلت. ( ناظم الاطباء ) . سرشت. طبیعت. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . خوی. ( مهذب الاسماء ) ( السامی ) . در فارسی با خوش ، خوب ، بد، بی ، با و غیره ترکیب می سازد: خوش سلیقه ، بدسلیقه ، بی سلیقه ، کج سلیقه ، باسلیقه ، کم سلیقه و هم سلیقه.
... [مشاهده متن کامل]
|| ارزن کوفته و اصلاح یافته. ارزن بشیر پخته. ( مهذب الاسماء ) . || پینو طراثیت آمیخته. || تره جوش داده. || جای برآمدن تنگ ستور. || اثرتنگ در پهلوی ستور. || نشان قدم و سم در راه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
|| ارزن کوفته و اصلاح یافته. ارزن بشیر پخته. ( مهذب الاسماء ) . || پینو طراثیت آمیخته. || تره جوش داده. || جای برآمدن تنگ ستور. || اثرتنگ در پهلوی ستور. || نشان قدم و سم در راه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
" سَبک ":سلیقه. سلوکه.
مد
آقای پاسخ به محسن زمانی که چیزی از زبانشناسی نمیدونی چیزی هم نگو سامان یک واژه پارسیه میتونی در واژه نامه دهخدا و پهلوی و اوستا و واژه نامه قاموس نامه نگاه کنی تا به درستی گفته من پی ببری نکته دیگه اینکه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
واژه سامان در انگلیسی هم هست و انگلیسی با فارسی هم ریشه هستن و این نشان از فارسی بودن واژه سامان واژه هایی که انگلیسی و فارسی یکی هستن مهر پذیرشی بر پارسی بودنشونه نکته پایانی اینکه عربا کشور واپسمانده ای بودن و همه فرهنگشون از ایران میگرفتن و تو اون دوره که تازه میخواستن پیشرفت کنن نمیتونستن دانش واژه و واژه ها علمی و کارشناسی به فارسی بدن و همه این واژه ها رو از فارسی میگرفتن و با اندکی دگرگونی دوباره به فارسی برش میگردوندن از دسته پگاه که شده صباح دافند و دفاند که شده دفاع چراغ که شده اشراق و شرق و بسیاری واژه ها دیگه ها دیگه که نمیگنجه اینجا بهت بگم پس دست بکشین از این همه نابخردی و کج دهنی به ایرانیا و زبون بزرگ فارسی
واژه سلیقه
معادل ابجد 205
تعداد حروف 5
تلفظ saliqe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: سلیقَة، جمع: سَلائِق]
مختصات ( سَ قِ ) [ ع . سلیقة ] ( اِ. )
آواشناسی saliqe
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد 205
تعداد حروف 5
تلفظ saliqe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: سلیقَة، جمع: سَلائِق]
مختصات ( سَ قِ ) [ ع . سلیقة ] ( اِ. )
آواشناسی saliqe
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
پسنده= سلیقه= خوش گزینی، دل خواه، دلی، زوغ، زوگ، نهاد، سرشت، پسند
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده:
... [مشاهده متن کامل]
# امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده:
... [مشاهده متن کامل]
# امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر
سامان ریشه در واژه پهاوی ساسانی ( فارسی میانه ) sahmān دارد.
پیرس ها:
فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی دیمه 296: sāmān, sahmān
فرهنگ کوچک زبان پهلوی د. ن. مکنزی ترجمه مهشید میرفخرایی دیمه 258: sāmān
... [مشاهده متن کامل]
نوشته های زبان پهلوی قدمتی حدود ۲۵۰۰ سال دارند، در حالی که هیچ منبع عربی یا ترکی چنین کهن یافت نشده.
همچنین زبان عربی پر از وام واژه های فارسی، یونانی، اکدی و. . . است و هرچه در قالب دستور عرب برود ریشه عربی ندارد.
پیرس ها:
فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی دیمه 296: sāmān, sahmān
فرهنگ کوچک زبان پهلوی د. ن. مکنزی ترجمه مهشید میرفخرایی دیمه 258: sāmān
... [مشاهده متن کامل]
نوشته های زبان پهلوی قدمتی حدود ۲۵۰۰ سال دارند، در حالی که هیچ منبع عربی یا ترکی چنین کهن یافت نشده.
همچنین زبان عربی پر از وام واژه های فارسی، یونانی، اکدی و. . . است و هرچه در قالب دستور عرب برود ریشه عربی ندارد.
در آذربایجان ( ( سلقه سهمان ) ) به کار برده میشود
سهمان از ساهم عربی که ریشش سهم هست و معنی همکاری ، سامان و نظم دارد
سامان فارسی هم هیچ بعید نیست از ساهم عربی باشد
سلیقه ساهم=== ترکی شده=== سلقه سهمان

سهمان از ساهم عربی که ریشش سهم هست و معنی همکاری ، سامان و نظم دارد
سامان فارسی هم هیچ بعید نیست از ساهم عربی باشد
سلیقه ساهم=== ترکی شده=== سلقه سهمان

سلیقه=نوعی انتخاب است یا روش میباشد برای هر چیزی
اگر این انتخاب رو اکثریت ذینفع ها بپسندند خوش سلیقه واگر اکثرا نپسندند گوئن بد سلیقه یا بعبارتی له یا علیه عرف آن انتخاب باشد
اگر این انتخاب رو اکثریت ذینفع ها بپسندند خوش سلیقه واگر اکثرا نپسندند گوئن بد سلیقه یا بعبارتی له یا علیه عرف آن انتخاب باشد
آقایون گرامی سلیقه واژه ای عربی است.
دلیل نمیشه هر چیزی یا واژه ای ( ق ) داشته باشه ترکی باشد.
معنی واژه ی سهمان هم آرام است و هیچ گونه ربطی به واژه ی سلیقه ( عربی ) ندارد.
دلیل نمیشه هر چیزی یا واژه ای ( ق ) داشته باشه ترکی باشد.
معنی واژه ی سهمان هم آرام است و هیچ گونه ربطی به واژه ی سلیقه ( عربی ) ندارد.
ذوق
تمیز بودن
سلیقه=چیزی که آدم آن را دوست دارد
دلخواه ، دلی ، پسندیده
مورد پسند
Daintiness به معنای =سلیقه //ذوق لطیف ، میباشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)