زعفران

/za~ferAn/

برابر پارسی: زفران، کرکم

معنی انگلیسی:
saffron

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

زعفران. [ زَ ف َ ] ( ع اِ ) گیاهی است پایا و بصلی از تیره زنبقها، دارای ساقه زیرزمینی که از دو پیاز خارج می شوند. پیازهای آن سخت و مدور و گوشتدار و پوشیده از غشأهای نازک و قهوه ای رنگ است. از وسط پیازکه در واقع قاعده ساقه زیر زمینی است ، ساقه زیرزمینی قائمی خارج می گردد و از ساقه زیرزمینی تعدادی برگهای باریک و دراز با رنگ سبز بیرون می آید. از وسطبرگهای مذکور ساقه مولد گل ظاهر می شود که در انتهابه یک یا دو و گاهی سه غنچه مولد گل منتهی می گردد.گلهای آن منظم و شامل لوله ای دراز، منتهی به سه گلبرگ و سه کاسبرگ به رنگ گلبرگ می باشد. گلبرگها بنفش یا گلی یا ارغوانی است. قسمت مورد استفاده این گیاه ناحیه انتهایی خامه و کلاله آن است که بنام زعفران خرید و فروش می شود. بوی زعفران قوی و معطر، و طعمش تلخ و کمی تند است. جساد. جادی. صفران. ( فرهنگ فارسی معین ). به هندی کیسراست مفرح و مقوی حواس ، مصلح عفونت خلط بلغمی ، مدر بول ، محرک باء، مقوی جوهر روح حیوانی ، جگر، احشا، آلات تنفس ، مورث نشاط و ضحک و مادامی که در خانه ای باشد چلپاسه در آن خانه درنیاید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و طلا از تشبیهات اوست. گویند زعفران در خانه ای که باشد سام ابرص که نوعی از چلپاسه است در آن خانه نرود. گرم است در دویم و خشک است در اول. ( برهان ). عربی صحیح است. ( از المعرب جوالیقی ص 173 ). گیاه زعفران ، گیاهی است پیازدار و دارای گلهای بنفش روشن و در مناطق معتدل کاشته شود. پایین ساقه آن برجستگی می یابد این برجستگی همان پیاز زعفران می باشد و کلاله سرشاخه آن نارنجی رنگ مایل به سرخی و معطر است و همین رشته هاست که بنام زعفران بمصرف می رسد.( حاشیه برهان چ معین ). مأخوذ از تازی ، گیاه بصلی از طایفه زنبق و دارای گلهای زرد، معطر و گل نخ های میانه گل آن گیاه را نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). جادی. ایقهان جاد. کُرکُم . جادی. جاذی. ایدع. مردغوش. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ). رستنیی است رنگی در قاینات و کرمان بعمل می آید. زعفران قاینات درجه اول و زعفران کرمان در درجه دوم واقع است. این گیاه مصرف طبی و غیرطبی دارد.
طرز کاشتن زعفران - در خرداد ماه پیاز زعفران را از زمین بیرون می آورند و تا شهریور ماه در محلی که آفتاب نداشته باشد، نگاه می دارند. دراول شهریور پیازها را در زمینی که 25 سانتیمتر عمق شیار داشته باشد، به فاصله های ده سانتیمتر می نشانند ( از اول شهریور تا نیمه آبان موقع زعفران است ). در آذر ماه به زمین کود می دهند و شروع به آبیاری می نمایند و تا اول فروردین سال دوم سه مرتبه آبیاری کفایت می کند. از اول فروردین سال دوم تا اول مهر ماه برای زمین مزروع آب و کودی لازم نیست و فقط باید در مهر سال دوم مقداری کود و بعد آب بدان دهند، پس از آبیاری زمین را مجدداً بقسمی شیار دهند که زیانی به پیازهای کاشته شده وارد نگردد. در بیستم مهر ماه سال دوم مقدار قلیلی گل میدهد و آبیاری در این سال تا اول فروردین هر دوازده روز یک مرتبه و در سالهای بعد طرز شیار و کود و آبیاری تا ده سال مانند سال دوم است. در بعضی از زمین ها تا 15 سال هم عمل می کنند. برداشت محصول زعفران از سال چهارم تا سال دهم است و از آن به بعد محصول آن روی به نقصان می نهد. در سال پانزدهم پیازرا از زمین خارج کرده و به ترتیب نخست در زمین دیگرانتقال می دهند. برداشت محصول - چیدن گل زعفران بایدقبل از طلوع آفتاب تمام شود و در هر سال قریب بیست روز، از پانزدهم مهر تا پنجم آبان همه روزه چیدن گل زعفران در سحرگاهان شروع و پیش از برآمدن خورشید ختم می شود : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

گیاهی پایاازتیره زنبقی هادارای برگهای درازو، گلهای زردرنگ وزعفران ازمیان همان تارهااست
( صفت ) گیاهی است پایا از تیره زنبقیها دارای ساقه ای زیرزمینی که از دو پیاز خارج میشود پیازهای آن سخت و مدور و گوشتدار و و پوشیده از غشائ های نازک و قهوه ای رنگ است از وسط پیاز - که در واقع قاعده ساقه زیرزمینی است - ساقه زیرمینی قایمی خارج میگردد و از ساقه زیرزمینی تعدادی برگهای باریک و دراز به رنگ سبز بیرون میاید از وسط برگهای مذکور ساقه مولد گل ظاهر میشود . که در انتها به ۱ یا ۲ و گاهی ۳ غنچه مولد گل منتهی میگردد گلهای آن منظم و شامل لوله ای دراز منتهی به ۳ گلبرگ و ۳ کاسبرگ برنگ گلبرگ میباشد گلبرگها بنفش و یا گلی و ارغوانی است قسمت مورد استفاده این گیاه ناحیه انتهایی خامه و کلاله آنست که به نام زعفران خرید و فروش میشود بوی زعفران قوی و معطر و طعمش تلخ و کمی تند است جساد جاری صفران. یا زعفران ابیض زعفران سفید . یا زعفران باغی زعفران زرد . یا رعفران رومی زعفران سفید . یا زعفران زرد گونه ای زعفران دارای گلهای زرد و کلاله زرد و آن به عنوان گل زینتی کاشته میشود زعفران اصفر زعفران طلایی زعفران باغی . یا زغفران سفید گونه ای زعفران که دارای گلهای سفید است و جزو گلهای زینتی است زعفران ابیض زعفران رومی . یا زعفران طلایی زعفران زرد . یا زعفران گل گونه ای زعفران که جزو گلهای زینتی زیباست و گلهای رقمهای متعدد سفید قرمز زرد خاکستری و زرد متمایل به سبز میباشد . یا زعفران ولایتی زعفران گل .
دهی از دهستان منصوری در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است .

فرهنگ معین

(زَ فَ ) [ ع . ] (اِ. ) گیاهی است پایا از تیرة زنبقی ها با برگ های دراز و سبز و گل های زرد یا سرخ خوش بو که تارهای نازک زرد رنگ در میان آن قرار دارد.

فرهنگ عمید

۱. گیاهی علفی، پایا، و از خانوادۀ زنبق که گل های بنفش دارد.
۲. پرچم معطر و خشک شده، و قرمزرنگ گل این گیاه که برای معطر و رنگ کردن غذاها به کار می رود و مصرف دارویی نیز دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زعفران گیاهی خوشبو است وبرای رنگ آمیزی نیز استفاده می شود.
زعفران کلاله و بخش انتهایی خشک شده گل گیاهی به همین نام است.
کاربرد زعفران در فقه
از آن در بابهای طهارت، صلات و حج سخن گفته اند.
احکام زعفران
← احکام زعفران در طهارت
...

دانشنامه عمومی

زعفران (استان جلفه). زعفران ( به عربی: الزعفران ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان جلفه واقع شده است. [ ۱] زعفران ۱۲٬۸۶۵ نفر جمعیت دارد.
عکس زعفران (استان جلفه)

زعفران (سرده). زعفران یا زرپران ( نام علمی: Crocus ) نام یک سرده از تیره زنبقیان است. گیاهان کوچکی هستند که گل های آن ها در اوایل بهار یا اوایل پاییز ظاهر می گردند. دارای غده های کم و بیش کروی که با اقسام مختلف پوشینه مستور هستند. برگ های باریک آن ها دو زائدهٔ ناوی در سطح زیرین و معمولاً یک خط سفید مرکزی در سطح فوقانی دارد. گلپوش شامل یک لولهٔ بلند و یک لبه زنگوله ای شش زبانه است که در زیر نور شدید آفتاب کاملاً باز شده و کم و بیش ستاره ای شکل می گردد. رنگ گل ها در این جنس متغیر و به رنگ های سفید، زرد، یاسمنی، بنفش، یا ارغوانی مایل به یاسمنی دیده شده که اغلب دارای رگه های تیره تری در سطح خارجی هستند. خامه اغلب به چندین شاخه تقسیم گردیده و میوه کپسول آن در سطح خاک و بر روی یک پایهٔ کوتاه و باریک قرار گرفته است و در گونه هایی هم که در پائیز گل می دهند در بهار ظاهر می گردد.
این جنس در حدود ۸۰ گونه دارد که در اروپا و نواحی مدیترانه تا آسیای مرکزی و پاکستان غربی پراکنده است ولی مرکز آن در یونان و ترکیه است و در ایران نیز ۸ گونهٔ آن دیده می شود.
تعداد زیادی از گونه ها اشکال انتخابی و دو رگه های آن ها به عنوان گیاهان متداول باغی محسوب گردیده و زعفران هم از کلاله های خشک شدهٔ نارنجی پررنگ گونهٔ زعفران خوراکی به دست می آید که در خراسان کشت گردیده و احتمالاً دارای گسترش کمتری در سایر نقاط ایران است. وجه تمایز زعفران ها از گونه های نسبتاً مشابه گل حسرت سفید یا بنفش و گونهٔ زرد رنگ جام زرین وجود ۳ پرچم به جای ۶ پرچم دو جنس اخیر است. [ ۱]
عکس زعفران (سرده)عکس زعفران (سرده)عکس زعفران (سرده)عکس زعفران (سرده)عکس زعفران (سرده)عکس زعفران (سرده)

زعفران (گیاه). کروکوس ساتیووس ( نام علمی: Crocus sativus ) نام گونهٔ زراعی از سردهٔ زعفران است. زعفران یک ادویه ارزشمند در منطقه کوه های زاگرس است. زعفران با نام علمی کرکوس ساتیوس Crocus Sativus  از خانواده زنبقیان Iridaceae  است.
بهترین زمان برای کاشت زعفران ماه اردیبهشت و خرداد است و هرچه قدر هوا رو به گرمی برود و زمان کاشت به تأخیر بیافتد، پیاز زعفران دچار آسیب خواهد شد. آبیاری برای زعفران در اوایل کشت نیاز است و بعد از این تنها در زمان برداشت و چند روز قبل از برداشت نیاز به آب در زمین های کشت زعفران دیده می شود. گیاه زعفران نسبت به گیاهان دیگر به آبیاری و مراقبت کمتری نیاز دارد. پیاز زعفران زمانی که کاشت می شود تا ۷ سال بعد از آن نیاز به کاشت مجدد ندارد.
عکس زعفران (گیاه)عکس زعفران (گیاه)عکس زعفران (گیاه)عکس زعفران (گیاه)عکس زعفران (گیاه)عکس زعفران (گیاه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

زَعفَران (saffron)
زَعفَران
زَعفَران
زَعفَران
گیاهی علفی، با نام علمی Crocus sativus. L، از تیرۀ زنبقیان. این گیاه چندساله یا پایا، بدون ساقه و دارای ساقۀ زیرزمینی غده ای پیازی شکل با نام کُرم است که در تداول عامه به پیاز زعفران معروف است. گل های آن بسیار زیبا و بنفش رنگ، با آرایش سه تایی اند. در پارسی کهن و منابع پهلوی، نام زعفران به صورت کُرکُم آمده است و شاید این واژۀ منشأ نام لاتین آن باشد. قدیمی ترین اسنادی که از مصارف خوراکی و غیرخوراکی زعفران برجای مانده است، مربوط به نوشته های پولین، نویسندۀ نظامی یونانی قرن ۲م در زمان هخامنشیان است. احتمالاً مادها اولین کسانی بودند که به پرورش آن مبادرت کرده اند. منشأ این گیاه نیز از دامنه های زاگراس، مخصوصاً الوند، بوده است. واژۀ زعفران در منابع فارسی پیش از اسلام وجود ندارد و منشأ آن هم معلوم نیست، ولی این واژه منشأ نام انگلیسی آن است. نخستین مزارع زعفران دنیا در اطراف الوند، به ویژه ایالت جبال، نام قدیمی محدوده ای شامل همدان، قم، کرمانشاه، و چند شهر دیگر، بوده است و امروزه در مناطق بسیاری از کشور پرورش می یابد. کشمیر، چین، و مناطق اطراف مدیترانه از دیگر مناطق کشت زعفران در دوران های گذشته اند. قسمت مصرفی این گیاه کلالۀ قرمز رنگ آن است که عموماً پیش از طلوع آفتاب چیده می شود. زعفران را بیشتر در غذاها، حلواها، شیرینی جات و نیز در مصارف دیگری ازجمله برای ماسک های صورت، رنگ کردن مو، گذاشتن خال، سحر و جادو، شستن بت ها، و تهیۀ عطر به کار می برند. در طب سنتی و امروزی، زعفران را مایۀ انبساط دل و مقوی قلب و کبد می دانند و در تقویت هوش و حافظه، درمان سردرد، خواب آوری، افزایش بینایی و زیبایی چشم، و لطافت صورت مؤثر شمرده اند. زعفران خوراکی متعلق به گونه C. aureus است. زعفران پاییزی یا گل حسرت (Colchicvm outumnale) با زعفران حقیقی نسبت و به خانوادۀ سوسنی ها تعلق دارد.

جدول کلمات

هرد, رادل

مترادف ها

crocus (اسم)
زعفران

saffron (اسم)
زعفران

پیشنهاد کاربران

زعفران واژه ای است معرب واژه فارسی �زرپران�
عربی صحیح است. ( از المعرب جوالیقی ص 173 )
زعفران ریخت تازی واژه زفران که خود زرپران پارسیست دارد.
از آنجایی که بسیاری از کلمات بسیار حکیمانه نسبت به کاربرد آنها و جایگاه کاربردی آن در زبان که اصلی ترین ابزار ارتباط بشری می باشد این کلمه زعفران نیز اگر اولویت تلفظ نسبت به نگارگری کلمات را در نظر بگیریم و با توجه خاصیت انرژی زا بودن و طبع گرمیانه ای که دارد اینطور به نظر می رسد که ضعف ران باشد.
رادِن
ترکی زعفران میشه چیدم، �idem
واژه زعفران عربی است پارسی زَرپَران می شود این واژه یعنی زَرپَران صد درصد پارسی است.
زعفران Saffron
نام علمی Crocus sativus
تعدادی از ادویه جات معروف به انگلیسی:
pepper = فلفل
black pepper = فلفل سیاه
red pepper = فلفل قرمز
salt = نمک
turmeric = زردچوبه
saffron = زعفران
cinnamon = دارچین
...
[مشاهده متن کامل]

cardamom = هل
ginger = زنجبیل
fennel = رازیانه
caraway = زیره
cumin = زیره
❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو زیره، نام های هر کدام رو در گوگل سرچ کنید و عکس هاشون رو مشاهده کنید

برگرفته از تازی؛
محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) سوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویه های ( صفحه های ) ۱۵۶۲ و ۱۵۶۳
زعفرانزعفران
منابع• https://t.me/ketab7777/60912
زرپران 😂😂
زعفران کلن لغت عربیه نام یه تیره گیاهه مثل وانیل و زعفرانی که در ایران کشت میشه یک گونه از ان است
این اسم عربیست
* زَرپَران
* لِرکیماس
هر دو برابرِ پارسیِ واژهٔ عربی شدهٔ زعفران ( از زرپران ) هستند.
زَرپَران، هم زیباتر است و هم ساده تر.
زعفران ریخت اربی ( عربی ) واژه ی پارسی زرپران است.
رادل
هرد. . . .
رادان. . . .
هرد
اینکه زعفران به چه معنایی است برمن ناروشن است اما اصل واژه پارسی ( ایرانی ) است امادربازه ای که زبان عربی حاکم برادب ما شده بود این واژه وصدها واژه ی دیگر معرب شده وسپس به سرزمین مادری خود بازگشته اند
...
[مشاهده متن کامل]
اصل واژه همان زافران است که هنوز دربرخی اززبانهای ایرانی چون زبان کردی همچنان به نام زافران تلفظ میشود . همچنین واژگان دیگری همچون نعل _ لعل _ رعنا ونعنا که دراصل نال - لال - رانا ونانا بوده که هم اینک هم دربسیاری درمناطق کشور به همین گونه تلفظ میشوند

آقای آریا ارزش خودتون روپایین نیارید اگر توانایی گوارش هر دیدگاه رو ندارید نباید از فضای مجازی استفاده کنین
واژه زعفران به احتمال زیاد عربی است و به فارسی واژه نزدیک " اسفیره" است.
نوشته اند به فارسی زرپران بوده ولی شاید این واژه بعدها با توجه به کلمه زعفران ساخته شده باشد.
اما درباره واژه کؤرکؤم یا k�rk�m : این واژه ترکی است و به زعفران گفته میشود.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع واژه کؤرکؤم: "دیوان لغات الترک" شیخ محمود کاشغری

گیاهی خوش بو که ارزش غذایی و دارویی دارد

زعفران در اصل ترکیبی عربی فارسی از دو واژه ( ضعف ؛ ران ) ورویهم به خاصیت آن ا شاره داردیعنی از بین برنده ضعف. یا تقویت کننده بدن
دابا
خشف
بادانگیز
ارقام
اصفران

ممکن است از اصطلاح قدیمی فرانسه قرن دوازدهم safran ، که از کلمه لاتین safranum گرفته شده است ، از عربی zafarān ، است که از کلمه فارسی ( زارپان/زرپران ) به معنای "طلای طلا" گرفته شده است. گل یا رنگ طلایی که هنگام استفاده از آن به عنوان طعم دهنده ایجاد می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

اعتقاد بر این است که زعفران در ایران سرچشمه گرفته است. با این حال ، یونان و بین النهرین نیز به عنوان منطقه اصلی منشاء این گیاه پیشنهاد شده اند: هارولد مک گی اظهار می دارد که در دوران برنز از یونان یا در نزدیکی یونان اهلی شده است. C. sativus احتمالاً یک شکل سه گانه از Crocus cartwrightianus است که به عنوان "زعفران وحشی" نیز شناخته می شود، که خود بومی یونان و کرت است.
**زعفران ( زرپران ) نه ترکی است نه عربی. هم واژه اش ایرانی ( فارسی ) است، هم اصالتش. اگر هم جای شکی وجود داشته باشد، تنها شک به یونان و میان دورودان قدیم بر می گردد نه جایی دگر.

برگرفته از زرپران فارسی
سلام و درود بی پایان بر شما.
با دیدن گل زعفران شما براحتی می بینید که در دهانهء گل سه پر مادگی و سه پر نرینگی موجود است. نرینگی همان زعفران است.
پس عدد � سه � را با پَر در کنار هم بگذارید می شود � سه پر �. در هر گل دو تا سه پر وجود دارد و با هم می شود � سه پران �.
...
[مشاهده متن کامل]

در اصل کلمهء معرّب � زعفران ‍� همان کلمهء فارسی � سه پران � بوده است که به مرور زمان مانند بسیاری دیگر از لغات فارسی رنگ عربی گرفته و معرّب شده است.

آخه تازیان زعفرانشون کجا بود، این واژه اربی شده ی زرپران پارسی ست
زنبق بنفش. . . .
. . عقیق سرخ

ریشه، واژه، کلمه، لغت، اصفر، فرنی، زعفران، saffron
واژه آریایی سفران یا زفران که عرب آنرا زعفران مینویسد به معنای بنفشه عطری و یا زنبق خوشبو است. اصل لغت زعفران که گیاهی از خانواده زنبق باشد در زبان پهلوی به شکل *اسیفره asīfarah ( اسی=نیلگون فر=عطر - بو ) به معنای Viola odorata ( بنفشه عطردار ) ثبت شده است. بدینسان روشن میشود عرب لغت اصفر به معنای زرد را از روی لغت پهلویک اسیفره جعل کرده و نام زنانه اسپر aspar در کردستان گویشی دیگری از اسیفره است.
...
[مشاهده متن کامل]

لغت سی - اسی به معنای تیره ( سورمه ای - سیاه ) است که از آن واژه سیاه و در سنسکریت واژه asita असित به معنای گیاه نیل indigo plant را ساخته اند. در لغتنامه سکایی - ختنی az** و **za به معنای آبی - شین - blue ثبت شده که شکل دیگر لغت سی - اسی است. لغت اسی در گویشهای دیگر بدل به اچی - چا - اشی - شا میشود مثلن زعفران در زبان پرتغالی اچفرآ a�afr�o و یا در زبان روسی شفران шафран‎ خوانده میشود.
لغت فر - فره به معنای بو - عطر که امروزه در ایران به شکل بو - برنگ به کار میرود در ایتالیایی کهن fragro ، در انگلیسی امروزین fragrant خوانده میشود و در زبانهای گروه PIE به شکل bhrag به معنای to smell ثبت شده است. همتای زعفران در سنسکریت لغت سوفرنهसुवर्ण suvarNa به معنای saffron ( سو=خوش فر=بو - رنگ ) است.
لغت زعفران همخانواده است با نام خوراک فرنی که آنرا با گلاب خوشبو میکنند.

پیرسها:
*Muslim and Parsi Names By Maneka Gandhi, Ozair Husain
**Dictionary of Khotan Saka by Harold Walter Bailey
نوع مطلب :
برچسب ها : ریشه واژه زعفران، saffron، ریشه واژه اصفر، ریشه واژه فرنی، معنی اسبر اسپر اسفر،
لینک های مرتبط : نظرات ( - ) مجید روهنده
سه شنبه 11 تیر 1392

بر پایه برخی پژوهش های انجام شده" زعفران " تازی شده واژه پارسی " زرپران " به معنای پرهای زرین و گرانبها می باشد و به هیچ روی ریشه تازی نداشته و با ویژگی آب و هوایی تازیستان ( عربستان ) همخوانی ندارد ،
...
[مشاهده متن کامل]
از سویی " کرکوم " نیز در پارسی و هندی باستان روایی داشته ولی پس از تاخت تازیان و فراموشی بسیاری از واژگان پارسی واژه های نوساخت جای واژگان دیرین را گرفت، مانند: شانه بسر بجای پوپک ، لاک پشت بجای سنگ پشت ، جوجه تیغی بجای خارپشت و بسیاری دیگر نمایانگر دگردیسی زبان پارسی و واژگان آن می باشد.

saffron, pure saffron, saffron threads, saffron filament, saffron spice, crocus sativus
زعفران طبق مطالعات من
زعفران در قدیم و در کشور عربستان استفاده میشده و چون خاصیت زعفران سقط جنین هست به این نام می شناختن ( زاد پاران )
که وقتی کم کم در ایران این گیاه شناخته شد واژه زاد پاران به زعفران تبدیل شد. . .
زادپاران = زعفران
رادن
این واژه اربی است و پارسی آن کرکوم karkum می باشد که در سنسکریت kun - kuma و در پهلوی kurkum و در زبان سغدی kurkumb بوده است. کرکوم ( زعفـــــران ) را از کلاله های نارنجی پـــــــــررنگ و بخشی از خامه گــــــــلِ Crocus sativus ( تیره زنبقیان ) گیرند. کلاله های خشک شده به درازائی پیرامون سه سانتیمتر، قرمز تیره و خوشبویند، و وزن دور و بر بیست هزار کلاله چهارسد وپنجاه گرم می رسد. یا به دیگر سخن هر یک گندم کرکوم از کلاله و خامه نُه گل به دست می آید. کرکوم گیاهی است کوچک با پیازی گوشتی و برگ های علفی و گل زیبای پائیزی به رنگ ارغوانی. همیشه در جای ماده رنگی، چاشنی، عطر، و دارو بس گرانبها بوده و در تاریخ تجارت همواره جایگاه برجسته ای داشته است. این گیاه از دیر باز درباختر آسیا کشت می شده، و تاریخ کشتش چنان دیرینه است که از گونه خودرویش چیزی نمی دانیم. کرکوم همیشه کالایی گرانبها بوده که کاربردش بیش ترنزد شاهان و فرادستان اجتماع می مانده و از همین رو بسی نادرستی که در کار آن شده و بسا چیزهای دیگر که در پوست آن عرضه می شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

در هند آن را با گُلِ رنگ ( Carthamus tinctorius ) در آمیزند که همان رنگ نارنجی تیره را می دهد، و در بسیاری از اسناد خاوری این دو با یکدیگر درآشفته شده اند. آنچه بیش تر رخ داده، درآشفتگی میان کرکوم ( Crocus ) است با زردچوبه ( Curcuma ) ( از تیره زنجبیل ) ، گیاهی با ساقه های زیر زمینی چند ساله که گندهای آن را خشگانده زردچوبه تجاری گیرند و بیشتر در آمادن کاری و نیز رنگ زرد بکار است. گویا از نخستین سال های سده هــفتم ترسائی گل های ورس، , Memecylon tinctorium نیز به جای کرکوم به کار رفته است. پس، پژوهش تاریخی کرکوم، کاری است دشوار و پیچیده.
خاور شناسان سردرگمی خاور زمینی ها را فزوده اند. بیش تر از آن رو که با کارگیری نام علمی Curcuma آنان را گمراه کرده ایم؛ این نام علمی بر گرفته از واژه ای است خاوری که در اصل به Crocus، یعنی کرکوم بر می گردد؛ هرچند تازیان نیز آن را با Curcuma، یا همان زردچوبه ما درآشفته اند. بــــاید تأکید کرد واژه ی سنسکریت Kun kuma درست به Crocus sativus [کرکوم] بر می گردد و هیچ گاه به معنای Curcuma یا زردچوبه ی ما ( که در سنسکریت haridrā نامند ) نبوده است و آن جنس گیاه که ما Curcuma می نامیم، هیچ ربطی به Crocus یا کرکوم ندارد.
درباره آشنائی مردم چین با کرکوم باید دو دوره دراز آهنگ را از یکدیگر جدا کرد:
دوره نخست، از سده سوم تا پایان دوره فرمانروائی دودمان تانگ که در آن مردم چین اطلاعاتی درباره این گیاه و فراورده آن یافته و گاه آن را به رسم پیشکش دریافت می کردند؛ دو دیگر، دوره مغول ( 1260 تا 1367 ) که در آن مسلمانان کرکوم را وارد چین کردند و کاربردش رایج شد. نخست از دوره دوم می گوئیم.
باورهای مردم چین درباره کرکوم در برابر دیگر فرآورده های بیگانه از همه دربسته تر است. بیش تر از آن رو که گیاه Crocus sativus را هیچ گاه برای کشت به سرزمین خود نیاوردند؛ و هرچند نخستین جهانگردان بودایی که به هند رفتند این گیاه را در کشمیر دیدند، آگاهی شان درباره آن همواره اندک ماند. نخست کرکوم را با گُلِ رنگ ( Carthamus tinctorius ) جابجا گرفتند؛ زیـرا فرآورده هر دو گیاه در زبان گفتگو " گل سرخ" ( hun hwa ) نامیده می شد. لی شی ـ چن شرح می دهد " گل سرخ بیگانه ( fan ) یا تبتی [کرکوم] از تبت ( سی ـ فان/Si - fan ) ، سرزمین های مسلمانان و از اربستان ( تی ین ـ فان/T‛ien - fan ) می آید. ایـن همان hun - lan [Carthamus/گُلِرنگ ] آن سرزمین هاست. در دوره یـوان ( 1260 تا 1367 ) کرکوم را در کار خورشها می کردند. بر پایه Po wu či نوشته چان هوا ( Čan Hwa ) ، چان کی ین تـــــــخم [Carthamus] hun - lan را در سرزمینهای باختری ( سی یو/Si yü ) بدست آورد که همان جنس گیاه ما [کرکوم] است، هرچند پرپیداست که گونه گونی شرایط آب و هوائی را تفاوتهائی میانشان هست. " پس اگر همچون اف. پی. اسمیت1 بگوییم "داستان رهاوردهای چان کی ین در مورد کرکوم و گُلِ رنگ نیز تکرار شده" لغزیده ایم و استوارت2 هم بسر در می آید آنجا که می نویسد: "بر پایه Pen ts‛ao، چان کی ین، Crocus را همزمان با گُلِ رنگ و دیگر داروها و گیاهان باختری، از عربستان به چـــین آورد. " چان کی ین در عربـــــستان! در Po wu či تنها از گُلِ رنگ ( Carthamus ) سخن رفته نه از کرکوم ( Crocus ) - دو گیاه یکسره متفاوت که حتی از دو تیره جدایند و هیچ نوشته چینی نیست که ورود کرکوم را به چان کی ین بسته باشد. در واقع، چینی ها چیزی ندارند که درباره ورود یا کشت کرکوم بگویند. 3سردرگمی لی شی ـ چن در واقع زاده یکی گرفتن دو گیاه است که " گل سرخ" نامیده می شوند. گُلِرنگ در کتاب Ts‛i min yao šu چنین نامیده شده است؛ همچنان که بعدتر هم لی چون ( Li Čun ) از دوره تانگ، و نیز در Sun ši نیز چنین نام گرفته و در آن گفته شده بخش هین ـ یوان ( Hin - yüan ) در شن ـ سی ( Šen - si ) گل سرخ yen - či را خراج دربار می کرد.
این که لی شی ـ چن در نوشته بالا کرکوم را در نگر داشته از روی دو نام بیگانه که در نامگذاری این محصول کار گرفته نمایان می شود، یــــعنی: ki - fu - lan و sa - fa - tsi. نویسه آغازین آوانگاشت نخست غلط چاپی ( *tsap, dzap ) tsa است؛ نویسه آخر صورت دوم را باید به شکل lan درست کرد. 2 tsa - fu - lan و sa - fa - lan ( safuran ژاپنی، faran سیامی ) همچنان که از مدتها پیش روشن شده، آوانگاشت های واژه های عربی zäferān یا zäfarān اند که saffron انگلیسی نیز از همان آمده است. 3 صورت این آوانگاشتها خود گواهند که دیرپائی شان به پیش از دوره مغول نمی رسد، یعنی روزگاری که همخوانهای پایانی دیگر افتاد. اگراز دوره تانگ بودند باید آوایش *dzap - fu - lam و *sat - fap - lan می داشتند. این نتیجه گیری با گواهی لی شی ـ چن که گوید در دوران یوآن کرکوم را به خوراک می زدند – که رسمی است هندی - ایرانی– همخوانی دارد . در واقع گویا کرکوم تا آن وقت وارد چین نشده بوده و بکار نمی رفته است؛ دست . . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس