رشد
براه راست رفتن، ازگمراهی در آمدن، براه راست رفتن، ازگمراهی در آمدن، پایداری درراه
۱ - ( مصدر ) براه راست رفتن . ۲ - از گمراهی بیرون آمدن . ۳ - ( اسم ) هدایت رستگاری . ۴ - راستی . ۵ - پیروزی .
رشد بن سعد از روایت است
[growth] [روان شناسی] مجموعه ای از دگرگونی های جسمی هر موجود به سوی بالیدگی
[economic growth, growth] [جامعه شناسی] افزایش درآمد یا تولید کالا و خدمات نسبت به سرانۀ جمعیت که عموماً براساس تولید ناخالص داخلی اندازه گیری می شود
[crystal growth] [زمین شناسی] رشد یک بلور با پخش شدن مولکول های جسم درحال تبلور بر روی سطح بلور
یا رشد بن سعد مصری مکنی به ابو الحجاج تابعی است .
[catch-up growth] [تغذیه] رشدی سریع تر از سرعت معمول که پس از یک دوره توقف به دلیل بیماری رخ می دهد و عقب ماندگی رشد را جبران می کند
[population growth] [زیست شناسی] تغییر در اندازۀ جمعیت در طول زمان براثر زادوولد و
مرگ ومیر و درون کوچی (immigration) و برون کوچی (emigration)
[creeping, creeping growth habit] [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رشد گیاهان خزنده به نحوی که ریشه ها یا ساقه های آنها در سطح زمین پخش می شود
[determinate growth] [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رشدی که براثر وجود جوانۀ انتهایی محدود می شود
[indeterminate growth] [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رشدی که به دلیل نبود جوانۀ انتهایی محدود نمی شود
...