دین. ( اِ ) نام فرشته ای است که بمحافظت قلم مأمور است. ( برهان ) ( جهانگیری ). از ایزدان آئین زردشتی است و نگهبانی روز بیست و چهارم ماه به ایزد دین سپرده شده است. || روز بیست و چهارم بود از ماههای شمسی نیک است در این روز فرزند به مکتب فرستادن و نکاح کردن. ( از برهان ) ( از غیاث ). ابوریحان بیرونی در فهرست نامهای روزهای ایرانی نام این روز را «دین » و در سغدی هم «دین » و در خوارزمی نیز «دین » یاد کرده است. - دین روز ؛ روز بیست و چهارم از ماههای شمسی. ( آنندراج ) : دین روز ای روی تو آکفت دین می خور و شادی کن و خرم نشین.
مسعودسعد.
|| مزیدمؤخر امکنه ، ماردین. افریدین. قودین. مشکادین. خرادین و بهداذین. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || داد. راستی. ( یادداشت مؤلف ). شوکت فر. شکوه : بمان تا بیاید مه فرودین که بفزاید اندر جهان هور دین.
فردوسی.
دین. ( اِ )کیش. ( منتهی الارب ). ملة. ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). صبغة. ( ترجمان القرآن ). طریقت. شریعت. مقابل کفر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). در سانسکریت و گاتها و دیگر بخشهای اوستا مکرر کلمه «دئنا» آمده دین در گاتهابمعانی مختلف کیش ، خصایص روحی ، تشخص معنوی و وجدان بکار رفته است و بمعنی اخیر دین یکی از قوای پنجگانه باطن انسان است. اما در عربی از ریشه دیگر و مأخوذ از زبانهای سامی است و تازیان این کلمه را معالواسطه از زبان اکدی گرفته اند و در زبان اخیر کلمات دنو و دینو بمعنی قانون و حق و داوری است و دانو بمعنی حکم کردن و دیه نو بمعنی قاضی است. دین و دیان از آرامی وارد زبان عربی شده. ( حاشیه برهان چ معین بنقل از یشتها ج 2 صص 159-166، روز شماری صص 55-57 و دائرة المعارف اسلام ). علماء فقه اللغه اسلامی برای دین معانی مختلفی ذکر کرده اند که اساس کلیه آنها در سه معنی خلاصه میشود. الف : از اصل آرامی عبری بمعنای حساب که به استعاره از آن اخذ شده ب : عربی خالص و معنای آن عادت یا «استعمال » است که هر دو از یک اصلند. ج : کلمه ای است فارسی بمعنای دیانت و کلمه دین بمعنای دیانت در زبان عرب دوره جاهلی مستعمل بوده و «عادت » یا استعمال از این ریشه است. ( از دایرة المعارف اسلامی ). مجموعه عقاید موروث مقبول درباب روابط انسان بامبداء وجود وی و التزام بر سلوک و رفتار بر مقتضای آن عقاید. دین قطع نظر از چگونگی منشاء آن امری است که جنبه اجتماعی آن مسلم است و اگرچه فرضیه کسانی که دین را منشاء جمیع تحولات تاریخ و مبداء تمام حوادث عالم میشمرده اند، امروز لااقل کاملاً، مقبول و مسلم نیست لیکن تأثیر و نفوذ عوامل دین در حوادث تاریخ محقق است. تحقیق درباره دین و ماهیت و احوال آن موضوع علم ادیان و ملل و نحل است که امروز شعب و فنون مهم دارد از آنجمله است علم الادیان تطبیقی اما این موضوع از جهت روانشناسی ، جامعه شناسی ، مردم شناسی ، باستانشناسی و اخلاق نیز مورد بحث اهل نظر هست و از جهت تاریخ ، ادیان را به ادیان موجود و ادیان گذشته و همچنین ادیان الهی و ادیان غیرالهی میتوان تقسیم کرد. مقصود از ادیان الهی ، دینهایی هستند که بنای آنها بر اعتقاد به یگانگی خداست و آن را ادیان آسمانی نیز گویند. احکام این ادیان بوسیله پیمبران از جانب خدا به خلق ابلاغ میشود اساس این ادیان تسلیم است و دین اسلام از جمله ادیان الهی یا آسمانی و به امر حق است. مسلمانان دین را عبارت از مجموعه قواعد و اصولی میدانندکه انسان را به پروردگار نزدیک میکند. در تداول و استعمال عامه در بعضی موارد ملت و مذهب در ردیف دین بکار میرود. اما در حقیقت در میان آنها تفاوتی است. در قرآن از ملت ابراهیم به حنیف تعبیر رفته است که دین حنیف و دین فطرت خوانده شده است و گاهی دین در مجموعه دین و مذهب بکار رفته است. برای اطلاع بیشتر از اقوال لغت نویسان و مفسران رجوع به تفسیر کشاف زمخشری و بیضاوی و تبیان طوسی و نیز رجوع به ذیل اسلام ، مسیحیت ، یهود و رجوع به دائرة المعارف ادیان و اخلاق و تاریخ مختصر ادیان بزرگ فلیسین شاله شود : بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
یکی از ایزدان در آیین زردشتی موکل بروز بیست و چهارم هر ماه شمسی ( دین روز ) . ( اسم ) ۱ - نام ایزدیست . ۲ - روز بیست و چهارم هر ماه شمسی . ۳ - آیین کیش جمع ادیان . ۴ - راه روش . یا دین اسلام اسلام . یا دین محمدی اسلام . واحد نیرو در سلسله سگث که بموجب تعریف نیروئی است که چون به جرم یک گرمی وارد شود .
فرهنگ معین
(دَ یا دِ ) [ ع . ] (اِ. ) قرض ، وام . ج . دیون . [ په . ] (اِ. ) ۱ - آیین ، کیش . ۲ - راه ، روش . ۳ - نام روز بیست وچهارم از هر ماه شمسی و نیز نام یکی از ایزدان زردشتی که نگهبان همین روز می باشد.
فرهنگ عمید
واحد اندازه گیری انرژی در سلسلۀ c.g.s برابر با نیرویی که به جسمی که جرمش یک گرم باشد شتابی برابر یک سانتی متر می دهد. ۱. وام، قرض. ۲. وام مدت دار. ۱. کیش، آیین. ۲. [قدیمی] روز بیست وچهارم از هر ماه خورشیدی. ۳. [قدیمی] در ایران باستان، فرشتۀ موکل بر قلم و روز دین. &delta، کلمۀ «دین» در فارسی و عربی مشترک است.
واژه نامه بختیاریکا
به دین دراَوردِن دم؛ دنبال دنباله دَیَّت
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] تردید نیست در این که هر یک از افراد انسان در زندگی طبعاً به هم نوعان خود گراییده در محیط اجتماع و زندگی دسته جمعی اعمالی انجام می دهد و کارهایی که انجام می دهد از همدیگر بیگانه و بی رابطه نیستند و اعمال گوناگون وی مانند خوردن و نوشیدن و خواب و بیداری و گفتن و شنیدن و نشستن و راه رفتن و اختلاط ها و معاشرت ها در عین حال که صورتاً از همدیگر جدا و متمیز می باشند با همدیگر ارتباط کامل دارند، هر کاری را در هر جا و به دنبال هر کار دیگر نمی شود کرد بلکه حسابی در کار است. پس اعمالی که انسان در مسیر زندگی انجام می دهد تحت نظامی است که از آن تخطی نمی کند و در حقیقت از یک نقطه مشخصی سرچشمه می گیرد و آن این است که انسان می خواهد یک زندگی سعادتمندانه داشته باشد که در آن تا می تواند کامروا بوده به خواسته و آرزوهای خود برسد و به عبارت دیگر: تا می تواند نیازمندی های خود را از جهت بقای وجود، به طور کامل تری رفع نماید. و از اینجاست که انسان پیوسته اعمال خود را به مقررات و قوانینی که به دلخواه خود وضع کرده یا از دیگران پذیرفته، تطبیق می کند و روش معینی در زندگی خود اتخاذ می نماید. برای تهیه وسائل زندگی کار می کند؛ زیرا تهیه وسائل زندگی را یکی از مقررات می داند، برای التذاذ ذائقه و رفع گرسنگی و تشنگی، غذا می خورد و آب می آشامد؛ زیرا خوردن و آشامیدن را برای بقای سعادتمندانه خود ضروری می شمرد و به همین قرار... قوانین و مقررات نامبرده که در زندگی انسان حکومت می کند به یک اعتقاد اساسی استوارند و انسان در زندگی خود به آن تکیه داده است و آن تصوری است که انسان از جهان هستی که خود نیز جزئی از آن است، دارد و قضاوتی است که در حقیقت آن می کند. مجموع این اعتقاد و اساس (اعتقاد در حقیقت انسان و جهان) و مقررات متناسب با آن که در مسیر زندگی مورد عمل قرار می گیرد، «دین» نامیده می شود. این یک تعریف عام از دین است و بنابر آن، هرگز انسان (اگر چه به خدا نیز معتقد نباشد) از دین (برنامه زندگی که بر اصل اعتقادی استوار است) مستغنی نیست. قرآن مجید نیز نظر نامبرده را تأیید نموده، می فرماید: «ولکل وجهة هو مولیها فاستبقوا الخیرات؛ برای هر کدامتان وجهه و هدفی است که آن را پیش می گیرد. پس در کارهای نیک به همدیگر پیشی و سبقت بگیرید - تا به هدفی عالی برسید -». (سوره بقره/ آیه 148) اساساً در عرف قرآن، دین به راه و رسم زندگی اطلاق می شود و مؤمن و کافر حتی کسانی که اصلا صانع را منکرند بدون دین نیستند زیرا زندگی انسان بدون داشتن راه و رسمی خواه از ناحیه نبوت و وحی باشد یا از راه وضع و قرارداد بشری اصلا صورت نمی گیرد، خدای متعال در وصف ستمگران که با دین خدائی دشمنی دارند، از هر طبقه و صنف بوده باشند می فرماید: «الذین یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجا؛ کسانی که مردم را - از راه خدا برمی گردانند و راه خدا را - راه و رسم زندگی فطری - را در حالی که کج کرده اند، قصد می کنند و پیش می گیرند». (سوره اعراف/ آیه 45)
[ویکی الکتاب] معنی دِینَ: پاداش - به معنای مطلق جزا است ، چه وعده باشد و چه وعید -مجموع یا قسمتی ازاحکامی که خداوند بر انبیای خودش نازل کرده (در جمله "أَلَا لِلَّهِ ﭐلدِّینُ ﭐلْخَالِصُ " منظور عبادت است) معنی دَیْنِ: دِین - وام معنی دِینُکُمْ: دین شما معنی مِّلَّةَ: دین - کیش - آیین - طریقهای که انتخاب و اتخاذ شده باشد معنی أَجَلٍ: موعد - مدت مقرر (کلمه أجل به معنای غایت و نهایتی است که زمان دین و یا هر چیز دیگری بدان منتهی میگردد ، گاهی هم اطلاق میشود به مجموع زمان دین ، نه آخر آن ، ولی استعمالش غالبا در همان معنای اول است ) معنی مُّؤَجَّلاًَ: مدت دار- موعد دار (اسم مفعول از کلمه أجل به معنای غایت و نهایتی است که زمان دین و یا هر چیز دیگری بدان منتهی میگردد ، گاهی هم اطلاق میشود به مجموع زمان دین ، نه آخر آن ، ولی استعمالش غالبا در همان معنای اول است ) معنی أُمَّتُکُمْ: امّت شما - دین شما (اصل در این کلمه قصد کردن است لذا به گروهی از مردم اطلاق می شود که قصد و هدف مشترکی داشته باشند یا طریقه و دینی که مقصود باشد ) معنی لَا یَزَالُونَ: زوال نمی پذیرند-پیوسته (عبارت " لَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ " یعنی همواره (در امر دین ) در اختلافند ) معنی یُکَذِّبُکَ: تو را به تکذیب وا می دارد (عبارت "فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِـﭑلدِّینِ " یعنی :[ای انسان!] پس چه چیزی تو را بعد [از این همه دلایل] به تکذیب دین و [روز قیامت]، وامیدارد؟) معنی أُمَّةً: گروهی از مردم(که بواسطه دین واحد یا مکان و زمان واحد گرد هم باشند و قصد و هدف مشترکی داشته باشند) - دین (در عبارت "بل قالوا انا وجدنا اباءنا علی امة و انا علی آثارهم مهتدون "کلمه امت به معنای طریقهای است که مقصود آدمی باشد چون ماده أم ، یؤم به معنای... معنی أَهْلِ: اهل-خانواده (خواص آدمی از زن و فرزند و عیال است .کلمه اهل به معنای آن کسی است که : یک خانه ، او و مثل او را در خود جمع میکند و یا خویشاوندی و یا دین آنان را جمع مینماید ، پس اهل خانه و اهل دین و اهل بیت ، به معنای کسانی است که یک خانه و یک دین و یک د... معنی مَا یُکَذِّبُکَ: چه تو را واداشته که (جزای روز قیامت را) تکذیب کنی (عبارت "فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِـﭑلدِّینِ " یعنی :[ای انسان!] پس چه چیزی تو را بعد [از این همه دلایل] به تکذیب دین و [روز قیامت]، وامیدارد؟) معنی یُظْهِرَهُ: تا آن را غلبه دهد - تا آن را پیروز کند(کلمه اظهار وقتی در مورد چیزی علیه چیز دیگر استعمال میشود ، معنای غلبه را میدهد ، وقتی میگوییم دین اسلام را بر سایر ادیان اظهار داد ، معنایش این است که آن را بر سایر ادیان غلبه داد) معنی مُّقْتَصِدٌ: میانه رو- معتدل (اقتصاد به معنای گرفتن قصد ، و قصد به معنای میانه است ، پس اقتصاد به معنای میانه روی در امور و پرهیز از افراط و تفریط در امور است ، و امت مقتصده امتی است که در امر دین و تسلیم نسبت به دستورات الهی میانه رو و معتدل باشد ) تکرار در قرآن: ۱۰۱(بار)
[ویکی فقه] دین (ابهام زدایی). دین ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • دین (شریعت)، به کسر دال، مجموعه قوانین الهی• دین (قرض)، به فتح دال، مال کلّی ثابت بر ذمه شخص برای دیگری• دین شرعی، به کسر دال و سکون یاء، در مقابل دین عرفی ...
[ویکی فقه] دین (حدیث). دَیِّن، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و از الفاظ مدح راوی به شمار می آید. یکی از الفاظ مدح اصطلاح "دیّن" است و در این که این اصطلاح مفید چیست؟ کلام دانشمندان علوم حدیث به صورت متفاوت بیان شده است که ذیلا اشاره می گردد. ← دیدگاه علماء ۱. ↑ سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه، ص۱۷۴. پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «دین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۹/۱۱. ...
[ویکی فقه] دین (شریعت). مجموع دستورهای خداوند متعال به بندگان را، دین گویند. عنوان یاد شده در بابهای جهاد، نکاح، ارث و قصاص به کار رفته است. دین عبارت است از شریعت مقدّس؛ اعم از اصول و فروع که پیامبران الهی آن را از طریق وحی دریافت و به بندگان خدا ابلاغ کرده اند.
جهاد احکام مربوط به دین در باب جهاد
← سکونت در سرزمین کفر احکام مربوط به دین در باب نکاح
[ویکی فقه] دین (فقه). مجموع دستورهای خداوند متعال به بندگان را، دین گویند. عنوان یاد شده در بابهای جهاد، نکاح، ارث و قصاص به کار رفته است. دین عبارت است از شریعت مقدّس؛ اعم از اصول و فروع که پیامبران الهی آن را از طریق وحی دریافت و به بندگان خدا ابلاغ کرده اند.
مجمع البحرین ج۲، ص۷۶، واژۀ« دین». احکام مربوط به دین در باب جهاد
← سکونت در سرزمین کفر احکام مربوط به دین در باب نکاح
[ویکی فقه] دین (قرض). مالی که به صورت کلی ثابت بر ذمه شخص هست و ذمه شخص به آن مشغول می باشد را دَین گویند. دین، عنوان بابی مستقل در فقه است که فقها در این باب به تفصیل از احکام آن سخن گفته اند.برخی نیز احکام آن را تحت عنوان قرض مطرح کرده و برخی هر دو را باهم عنوان یک باب قرار داده اند. مال کلّی ثابت بر ذمّۀ شخص برای دیگری را دَین گویند.
← تعریف اول تفاوت دین با قرض در اعم بودن آن است؛ بدین معنا که قرض یکی از اسباب دین به شمار می رود؛ زیرا دین- همان گونه که گذشت- هر مال کلّی ای است که بر ذمّۀ فرد ثابت باشد؛ لیکن قرض عبارت است از تملیک مال به دیگری در برابر ضمانت پرداخت مثل یا قیمت آن توسط او، که سبب اشتغال ذمّۀ قرض گیرنده می شود. به طلبکار «دائن» و به بدهکار «مدیون» و «مدین» گویند و به هر دو «غریم» اطلاق شده است.
دین در فقه دین، عنوان بابی مستقل در فقه است که فقها در این باب به تفصیل از احکام آن سخن گفته اند. برخی نیز احکام آن را تحت عنوان قرض مطرح کرده و برخی هر دو را باهم عنوان یک باب قرار داده اند.
دین معمولاً به عنوان یک نظام اجتماعی - فرهنگی از رفتارها و اعمال تعیین شده، اخلاقیات، باورها، جهان بینی ها، متون، مکان های مقدس، پیشگویی ها یا سازمان ها تعریف می شود که عموماً بشریت را به عناصر ماوراء طبیعی، ماورایی و معنوی مرتبط می کند. با این حال، هیچ اجماع علمی در مورد اینکه چه چیزی دقیقاً یک دین را تشکیل می دهد، وجود ندارد. ادیان مختلف ممکن است حاوی عناصر مختلفی باشند یا نباشند، از چیزهای الهی، مقدسات، ایمان، یک موجود فراطبیعی یا موجودات ماوراء طبیعی، یا «نوعی غایت و تعالی که هنجارهایی را فراهم می کند. و قدرت تا آخر عمر». اعمال مذهبی ممکن است شامل مناسک، موعظه، دعاکردن، قربانی، فستیوال، اعیاد، خلسه، تشییع جنازه، مراسم ازدواج، مدیتیشن، دعا، موسیقی، هنر، رقص، خدمات عمومی، یا سایر جنبه های فرهنگ بشری ادیان دارای تاریخ ها و روایات مقدسی هستند که ممکن است در متون مقدس و نمادها و مکان های مقدس حفظ شود که بیشتر هدف آنها معنا بخشیدن به زندگی است. مذاهب ممکن است حاوی داستان های نمادین باشند، که گاهی توسط پیروان گفته می شود که درست است، که ممکن است سعی در توضیح منشأ حیات، جهان و سایر پدیده ها داشته باشد. از قدیم ایمان را علاوه بر عقل، منبع اعتقادات دینی دانسته اند. تخمین زده می شود که ۱۰۰۰۰ دین متمایز در سراسر جهان وجود دارد. حدود ۸۴ درصد از جمعیت جهان به مسیحیت، اسلام، یهودیت، بودیسم یا هندوئیسم، و… نوعی از دین عامیانه وابسته هستند. جمعیتی که از نظر مذهبی وابستگی ندارند شامل کسانی می شود که با هیچ دین خاصی، ملحدان و ادم دینی همسانی ندارند. در حالی که غیرمذهبی ها در سطح جهانی رشد کرده اند، بسیاری از غیر مذهبی ها هنوز عقاید مذهبی مختلفی دارند. مطالعه دین شامل طیف گسترده ای از رشته های دانشگاهی، از جمله الهیات، فلسفه دین، دین تطبیقی، و مطالعات علمی اجتماعی است. نظریه های دین، تبیین های گوناگونی برای منشأ و عملکرد دین ارائه می کنند، از جمله مبانی هستی شناختی هستی و اعتقاد دینی. واژهٔ دین در زبان های ایرانی ریشه دارد. در سانسکریت و گاتها و دیگر بخش های اوستا مکرر واژهٔ «دئنا» آمده دین در گاتها به معانی مختلف کیش، خصایص روحی، تشخص معنوی و همچنین به معنای وجدان بکار رفته است و به معنی اخیر دین یکی از قوای پنجگانهٔ باطن انسان است[ ۱] واژه دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه می گیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن می رسد. در اوستا واژهٔ دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
دانشنامه آزاد فارسی
دین (religion) دین در زبان عربی به معنای «جزا» و شریعت به معنای «راه» و در زبان های لاتین religion از مصدر لاتینی religare به معنی «پیونددادن»؛ پیوند انسان با خدا. در حالت کلّی، دین به نظام عقیدتی یا فلسفه ای که اغلب متضمن پرستش خدا یا خدایان است اطلاق می شود. در معنای عام و گستردۀ آن، باور به نیروی فوق طبیعی شرط لازم آن نیست چنان که مثلاً در ادیان بودا و کنفوسیوس وجود ندارد اما برخی، این قبیل نظامات فکری و اخلاقی را نه به عنوان دین بلکه مکتب هایی می دانند که شباهت هایی با دین دارند. ولی در هر حال ایمان با پاداش همراه است، پاداشی که گاه از آن به رهایی از حیات انسانی (دین بودا) یا بهره مندی از حیات اخروی (مسیحیت، اسلام) یا فواید دنیوی (همچون در بودایی گری سوکا گاکّایی) تعبیر می شود. ادیان را ـ که در طول تاریخ اشکال گوناگونی به خود گرفته اند ـ می توان در یک تقسیم بندی کلی در چند دسته جای داد: ادیان باستانی و پان تئیستی (یا: همه خداپنداری) مانند دین های بابلی، آشوری، مصری، یونانی و رومی؛ ادیان جاندارانگارانه یا چند گانه پرستانه، از قبیل ادیان کهن افریقای مرکزی، امریکای لاتین و جزایر کارائیب؛ و دین های دیرین سال سرخ پوستان امریکا، مائوری ها، بومیان استرالیا، و اقوام جاوه ای؛ ادیان شرقی، مثل ادیان هندو، بودایی، جِین، زردشتی، کنفوسیوسی، دائو/تائو، و شینتو؛ دین های صاحب کتاب یا ادیان ابراهیمی مانند یهودیت، مسیحیت (که سه مذهب بزرگش کاتولیک و ارتُدوکس و پروتستان است) و اسلام (که دو مذهب عمده اش تسنن و تشیع است)؛ و دین های تلفیقی و اشتقاقی، مانند مورمون ها در امریکا. دین و رفتار. یکی از وجوه مشترک دین ها اعتقاد به نظارت خدا (یا خدایان) بر رفتار افراد و قضاوت او در مورد آن است، اگر چه معیارهای اخلاقی منتسب به خدا در ادیان مختلف بسیار متفاوت اند. پس باید از خدا فرمان برد؛ یا دست کم خشم او را نباید برانگیخت، وگر نه انسان کیفر خواهد دید. کمک خدا را معمولاً از راه هایی می توان به دست آورد. در غالب دین ها اعتقاد به پاداش و کیفر پس از مرگ نیز وجود دارد. علاوه بر این مفاهیم عمومی، انبوهی از مناسک و اعمال هم مانند توبه، دعا، اعیاد، و قربانی با ادیان همراه است. دین ها معمولاً تعلیماتی هم دربارۀ اخلاق و آخرت دارند. مطالعات دینی و دین پژوهی تطبیقی به مطالعۀ بی طرفانۀ ادیان می پردازد. از میان انواع مطالعات دینی می توان از روان شناسی دین، فلسفه دین و جامعه شناسی دین نام برد. در روان شناسی دین که حالات روانیِ متأثر از دین ـ مانند خلسه، تسخیر شدگی شیطانی، توکل درمانی ـ و علل احتمالی آن ها بررسی می شود؛ «فلسفۀ دین» با مطالعه و بررسی مسائل کلی مربوط به دین، هم پوشی زیادی با الهیات پیدا می کند. تا دورۀ روشنگری در غرب، جهان شمولی دین مسلّم تلقی می شد، اگر چه می دانستند اقسام متفاوتی دارد. در برخی از کشورهای غربی مانند امریکا اعتقاد دینی هنوز قوی است، ولی جوامع غربیِ دیگر، اغلب غیرمذهبی اند. علل اعتقاد دینی. برخی روان شناسان و جامعه شناسان را عقیده بر این است که ریشۀ دین احتمالاً در فکر فرورفتن انسان دربارۀ ناشناخته ها، نیازش به یافتن توضیحی برای پدیده های دشوار فهم، مبهوت شدنش دربرابر نیروهای طبیعت، نیاز روانی اش به تکیه گاه خارجی، و حرمت قائل شدنش برای نیاکان خویش یا توتم های قبیله اش بوده باشد. یونگ و آدلر دو تن از روان کاوانی که بعد از فروید کارهای او را دنبال کردند، طی پژوهش های خود نشان دادند که گرایش به دین ریشه در ضمیر ناخودآگاه و سرشت مشترک آدمی دارد. آنان علاوه بر سه بعد مستقل روحی ـ حقیقت جویی، زیبادوستی، نیکی که به ترتیب خاستگاه علم، هنر و اخلاق اند ـ از حس مستقل دیگری که از آن به عنوان «حس قدسی» یا «حس پرستش» یا «حس دینی» نام برده شده است، در ضمیر آدمی خبر دادند که خاستگاه تمایلات دینی در انسان است. آنان اظهار داشته اند که در زیر مرتبۀ روان ناخودآگاه فردی ـ که مولد تمایلات مطرود است ـ در هر فردی از افراد بشر یک روان ناخودآگاه جمعی وجود دارد که از عناصر جبلّی مشترک بین تمام افراد بشر ترکیب شده است. مبدأ حس دینی در این روان ناخودآگاه جمعی قرار دارد. بعدها روان پژوهان دیگر نیز این موضوع را پی گیری و آن را بسط و گسترش داده اند. قرآن کریم نیز خاستگاه دین حنیف را سرشت آدمی ـ که آفرینش او بر آن اساس صورت گرفته ـ می داند (۳۰، روم) و طبیعی است آن جا که امری برخاسته از انگیزۀ اصیل فطری است، جست وجوی علت دیگر ـ از قبیل ترس و جهل و امثال آن ـ برای آن منطقاً منتفی است. بسیاری از دین پژوهان استمرار دین خواهی آدمی در طول تاریخ را، هرچند در شکل های گوناگون و به رغم همۀ فراز و فرودها، دلیل دیگری برای فطری بودن دین دانسته اند و توضیح داده اند که هر آنچه فطری و جبلّی است، همواره با آدمی است هرچند به طور موقت، بنابه شرایطی، ظاهراً از آن فاصله بگیرد ولی در نهایت، راهی برای گریز همیشگی از آن ندارد. نکته دیگر این که قرآن حقیقت دین الهی را یکی بیش نمی داند و همه دین های آسمانی را اسلام ـ در معنای کلی آن ـ می خواند (۱۹، آل عمران) و پیامبران پیشین را مسلمان می داند. بر این اساس است که کلمه دین در قرآن به صورت مفرد آمده و حالت جمع آن (ادیان) به کار نرفته است. از منظر قرآن، دین «راهی برای زندگی» است که مصالح دنیوی و اخروی انسان را دربرمی گیرد و با پشتیبانی از عقل و فطرت آدمی ـ که از آن به عنوان پیامبر درونی یاد می کند ـ راه بهتر زیستن را به وی می نمایاند.
دین (فقه). دِیْن (فقه) اصطلاحی فقهی، مالی است که به یکی از اسباب، برای کسی در ذمۀ دیگری ثابت می شود. مثلاً کسی مالی را به نسیه می خرد و قیمت آن در ذمۀ خریدار قرار می گیرد. یا کسی مالی را به دیگری قرض می دهد، به ازای آن، در ذمۀ قرض گیرنده، برای قرض دهنده، مالی ثابت می شود. به کسی که ذمه اش مشغول است مدیون یا مدین و به طرف دیگر دائن یا عزیم گویند. قرض، اخص از دین است و یکی از اسباب استقرار دین در ذمه به شمار می رود. زیر بار دین رفتن، بدون احتیاج، مکروه است. دین اگر حال بود یا وعده داری بود که موعد آن فرا رسیده است، واجب است که پرداخت شود. در این صورت مدیون باید مایملک خود را برای ادای دین بپردازد یا بفروشد. خانه، لوازم خانه، لباس، مرکب و قوت روزانه از مستثنیات فروش مایملک برای ادای دین است. به نظر بسیاری فقیهان، بیع دین به دین صحیح نیست؛ یعنی دو دائن مال هایی را که در ذمۀ دیگران دارند، به همدیگر بفروشند. با مرگ مدیون، دین به خلاف مرگ دائن حالّ می شود.
دین (مقیاس). دین (مقیاس)(dyne) یکای سی جی اِس نیرو، با نماد dyn. ۱۰۵ دین برابر یک نیوتون نیرو است. بنابه تعریف، دین نیرویی است که هرگاه به جرم یک گرم وارد شود، آن را یک سانتی متر بر ثانیه در ثانیه شتاب می دهد.
پاسخ علمی و مستند به ادعاهایی بدهید که تلاش می کنند ارتباط معنایی و ریشه شناختی واژه ی فارسی �دین� با قرآن و عربی را تحریف کنند و آن را صرفاً به معنای �اطاعت و خضوع� محدود کنند. اجازه بدهید قدم به قدم با منابع معتبر بررسی کنیم و نشان دهیم این ادعاها نادرست است. ... [مشاهده متن کامل]
- - - ۱. ریشه شناسی �دین� در فارسی و اوستایی اوستایی: واژه ی �دَئِنَ� ( Daēna ) به معنای آگاهی، وجدان، بینش معنوی است و نه صرفاً �اطاعت�. ( Boyce 1975, Humbach 1991 ) پهلوی: واژه ی �دِین� ( Dīn ) در فارسی میانه از اوستایی گرفته شده و به معنای آیین، اعتقاد، دستور دینی است. این تحول معنایی از درک درونی به ساختارهای دینی است، نه یک مفهوم صرفاً عبادی یا اطاعتی. ( Gershevitch 1968, Shaked 1977 ) سانسکریت: واژه ی �धर्म� ( Dharma ) مشابهت معنایی دارد اما ریشه مستقل است و نشان دهنده ی اصول اخلاقی و اجتماعی است، نه فقط خضوع و اطاعت. ( Olivelle 1993, Doniger 1975 ) > نتیجه: واژه ی �دین� ریشه ای ایرانی و پیش اسلامی دارد و معنای آن بسیار گسترده تر از �اطاعت مطلق� است. - - - ۲. ارتباط با قرآن و عربی در قرآن، �دِین� در آیات إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ و إذا تداینتم بدین… ظاهر شده است. در اینجا �دین� به معنای تعهد، بدهی یا وظیفه ای که باید انجام شود است. تفاوت کلیدی: قرآن �دین� را از واژگان عربی می شناساند، اما این کاربرد قرآنی، معنای عرفی عربی است و ریشه فارسی/اوستایی را نفی نمی کند. بلکه نشان می دهد که عرب ها این واژه را از منابع منطقه ای ( ایرانی و پهلوی ) وام گرفته و با کاربرد خود وفق داده اند. > بسیاری از پژوهشگران زبان شناسی تاریخی تصریح می کنند که واژه های مذهبی و فلسفی در خاورمیانه از تبادلات زبانی و فرهنگی عبور کرده اند و ریشه ها اغلب ایرانی، هندی و سامی هستند. ( Boyce, Humbach, Gershevitch ) - - - ۳. نقد ادعاهای جعلی 1. ادعا: �دئن در پهلوی به معنای یکی از پنج قوه ی انسان است و هیچ ارتباطی با دَین، دین و … ندارد. � نقد: درست است که Daēna در اوستا گاه به عنوان نیرو یا اصل اخلاقی مطرح می شود، اما تحول معنایی آن در پهلوی و فارسی کلاسیک به معنای آیین، اعتقاد، دستور دینی کاملاً مستند است. این معنای گسترده و کاربرد اجتماعی در متون دینی ثابت شده است. 2. ادعا: �دین = اطاعت کامل بدون سؤال� نقد: این تعریف، برداشت عربی - اسلامی است و از نظر ریشه شناسی و تاریخ زبان، کاملاً محدود و نادرست است. واژه ی �دین� در فارسی پیش از اسلام معنای اخلاق، آگاهی درونی و نظام اعتقادی داشته است. 3. ادعا: �هیچ ارتباطی بین دین، مدین، دیان و… نیست� نقد: این ها واژه های متفاوت اند و هر یک ریشه و معنای خاص خود را دارند. تلاش برای رد تمام ارتباطات زبانی و تاریخی، یک تحریف عمدی است. - - - ۴. منابع معتبر برای استناد Boyce, Mary. A History of Zoroastrianism, Vol. I: The Early Period. Leiden: Brill, 1975. Humbach, Helmut. The Gathas of Zarathustra and the Other Old Avestan Texts. Wiesbaden: Harrassowitz, 1991. Gershevitch, Ilya. The Avestan Hymn to Mithra. Cambridge University Press, 1968. Shaked, Shaul. Studies in the History of Zoroastrianism. Leiden: Brill, 1977. Olivelle, Patrick. The Āśrama System: The History and Hermeneutics of a Religious Institution. Oxford University Press, 1993. Doniger, Wendy. Hindu Myths: A Sourcebook. Penguin Classics, 1975. - - - 💡 جمع بندی: �دین� فارسی ریشه ای ایرانی ( اوستایی و پهلوی ) دارد. معنای اولیه آن آگاهی، وجدان و آیین است، نه صرفاً اطاعت. کاربرد قرآن و عربی، معنای بومی عربی است که بر این واژه تطبیق شده. ادعاهای محدودکننده و تحریف شده، فاقد پشتوانه علمی هستند و با منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی قابل رد هستند. - - -
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
دِینُ الله. . . . . دَینُ الناس همه مدیون حُسین است
حقی را نا حق نکنید زمانی که عشقی بهت نداره جنین سقط نمیشد دیگری را به گناه آلوده نکنین وقتی دلش نمیخواد ایمانش را با شما تکمیل کند
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
دین یک واژه ایرانی به معنی وجدان است که در زبان تازی معنی جعلی مذهب را برایش ساخته اند.
پاسخ به بهنام رضایی : 1 - شما همواره چرندیات پانترکها را باز نویسی نموده و نوشته هایتان بر علیه ایران و ایرانیان است 2 - دانش شما در اندازه ای نیست که در اینجا مطلب بنویسید . 3 - زبان اوستایی ( Avestan ) از شاخه زبان های ایرانی شرقی باستان است. ... [مشاهده متن کامل]
این زبان بسیار کهن تر از زبان پهلوی ( فارسی میانه ) می باشد . این زبان دارای دو گویش اصلی است: اوستایی کهن: عمدتاً در بخش گاهانی ( سروده های زرتشت ) اوستایی نو: در بخش های بعدی و دینی تر ( مانند یشت ها، وندیداد ) 4 - اوستا در زمان هخامنشیان به صورت کامل وجود داشت ( ۲۱ نسک = کتاب ) ، ولی پس از حمله اسکندر مقدونی بخش بزرگی از آن از بین رفت. در دوران ساسانی ( به ویژه در زمان شاپور دوم ) ، اوستا بازنویسی و بازگردانی شد و بخشی از آن حفظ گردید. بخش مهمی از آنچه امروز داریم، مربوط به این نسخه های بازسازی شده ساسانی است.
آنهایی که بر دینداری می باشند باید زبان فارسی را آن سان از واژگان بیگانه بپردازند که همگان شگفت زده شوند نه اینکه به شک بیفتند. زیرا ؛ ۱_پیامبر اسلام فارسی را یکی از زبانهای اهل بهشت دانسته است. ۲ _ پیشنهاد سلمان را با ترجمهء قرآن به زبان فارسی پسند نموده است. ... [مشاهده متن کامل]
پس آسیب رسانی به زبان فارسی با دین ودین باوری نمی خواند؛ مگر برای الف:"بیماری روانی": ب:"شکست در زندگی" ج:" مزدوری برای دیگران"باشد.
دین را از روی خرد می شناسند و دستورات آن را می فهمند. با خردِ بی دین هست. با آنکه با دین بی خرد نیست. یکی از دانستنی های مردم دین است که مانند دیگر دانستنیها ی چهار گانهء دانشها فرزانشها آیینها و ورازوریها با خرد شناسه می شود. ... [مشاهده متن کامل]
پس اگر کسی ( دیندار ویا بی دین ) کاری انجام داد برپایهء خرد باید دانسته شود . برپایهء خرد آیینها بجا آورد می شوند.
دین واژه عربی نیست. دین از پارسی باستان میاد و در کتاب اوستا به شکل �دئنا� اومده که بعدها ریختش تغییر کرده و شده: �دین�. دئنا هم از ریشه دان میاد به معنای دانستن. دانایی.
۱_دین باوری دروغین= هرگز. ۲_دین هراسی دروغین=هرگز. ۳_دین شناسی راستین=آری. در هر دین و گرا وگرایش همین سبک بجا، روا و کارا می باشد.
دین در فرهنگ دینی به معنی " راه زندگی" بکار رفته است
دین واژه فارسی است. چرا هر واژه فارسی که وارد عربی شده را ، عربی در نظر میگیرید؟
در پاسخ به عطار محمد علی : 1 - دین واژه فارسی بوده و با نوشتن داستان نمی توان این واژه را عربی نمود . 2 - بهتر است بجای تعصب بی جا دانش خود را افزایش دهید . 3 - کتاب الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه را بخوانید تا 3000 واژه فارسی که وارد زبان تازی ( عربی ) شده را دریابید. ... [مشاهده متن کامل]
4 - زبان عربی به وسیله سیبویه ایرانی قانون مند شده است.
From Middle Persian [script needed] ( dyn' /dēn/ ) , from Old Persian 𐎭𐎠𐎡𐎴 ( d - a - i - n /*daina - /, “a religious - informed or conscientious way of life” ) , already influenced by Avestan 𐬛𐬀𐬉𐬥𐬁 ... [مشاهده متن کامل]
( daēnā, “religion, vision” ) , ultimately from Proto - Indo - Iranian *dʰayHanā - ( compare Sanskrit ध्यान ( dhyāna ) ) , and Semitic words, see Arabic دِین ( dīn ) , from which the broken plural ادیان ( ady�n ) is borrowed.
معنی واژه دین از لغت نامه کوچک پهلوی ازد. ن. مکنزی
از واژه پارسی دَئِنَ به معنی نگرش درونی اما امروز به معنای آیین و راه و روش درست
از واژه پارسی دَئِنَ به معنی باور درونی امروزه به معنای آیین و راه و روش درست
�دین وضع و ساخته ی خدا ست که افراد دارای عقل سلیم را به اختیار و انتخاب خودشان به سوی صلاح در حال، و رستگاری در مآل سوق می دهد. به عبارت دیگر�دین وضع و ساخته ی خداست که ( انسان را ) به سوی عقیده ی حق و خیر و نیکی در رفتار و معاملات هدایت می کند�. ... [مشاهده متن کامل]
شهید سید قطب در تعریف دین می گوید: �دین عبارت از نظامی است که خداوند آن را مقرر فرموده تا حیات انسان به طورکلی در سایه ی آن شکل بگیرد. دین برنامه ای است که سرزندگی و نشاط از آن سرچشمه می گیرد و تنها خداوند صاحب برحق، و وضع کننده ی این برنامه است و هیچ احدی در این امر شریک او نیست؛ دین عبارت از تبعیت و اطاعت از رهبری پروردگاری است که اطاعت و اتباع فقط حق اوست و دین و دستور زندگی تنها از او گرفته می شود و تسلیم شدن باید تنها در برابر او باشد. � ( نگا: دین و انسان، تهیه و تدوین نگارنده، چاپ نشده. ) در یک عبارت کوتاه، �دین برنامه خدا برای تنظیم زندگی است. � دین وضع و ساخته ی خداست دین معصوم از خطا و ثابت و غیر قابل تغییر است دین به مبادی اعتقادی و عبادی و اخلاقی جاوید فرود آمده بر پیامبران گفته می شود، و دین همه ی آنها یکی است. دین حق و ابطال ناپذیر است. دین شامل همه ی مذاهب می شود و همه ی آنهارا در بر می گیرد، چون مذاهب همچون جویباری هستند که از دین سر چشمه گرفته اند، امّا هیچیک از مذاهب شامل دین نمی شوند، عدم شمولیت مذهب برای دین یکی از دلایل دین نبودن مذاهب است، زیرا مذاهب زیر مجموعه و جزئی از دینند و جزء شیء نمی تواند کل و عین آن باشد.
دین واژه ای است معرب که از واژه �دن� در زبان فارسی میانه گرفته شده است این واژه در اوستا به صورت �داینا� آمده است و بیشتر منظور دین زرتشت می باشد برخی هم ریشه بودن این واژه با واژه آکدی �دینو� و به معنای قانون را محتمل می دانند .
دین معمولاً به عنوان یک نظام اجتماعی - فرهنگی از رفتارها و اعمال تعیین شده، اخلاقیات، باورها، جهان بینی ها، متون، مکان های مقدس، پیشگویی ها یا سازمان ها تعریف می شود که عموماً بشریت را به عناصر ماوراء طبیعی، ماورایی و معنوی مرتبط می کند. ... [مشاهده متن کامل]
خداوند برای کامیابی ما دین کامل ( اسلام ) را به وسیله وحی فرستاده است. دین چیست؟ احکامات الله به روش رسول الله را دین می گویند. دین چگونه در زندگی ما وارد می شود؟. با محنت و تلاش، همان گونه که پیامبران به ویژه پیامبر اسلام کوشش کرده و جان و مال خود را فدا کردند تا به ما دین را برسد.
دین واژه از پارسی میانه است. برابر دین می شود آیین.
دین اﷲ ؛ دین خدا : دین اﷲ را تباه کند زلفک خول و آن رخان چو ماه. ؟ ( از حاشیه ٔلغت فرس اسدی نخجوانی ) .
دین از ریشه دا به معنی دیدن است. دین جان و نفس نگریستن است.
دین ؛ کلمه ی دین یک کلمه ی ریشه ای است به گونه ای که ساختمان این کلمه از جهاتِ مختلف در قانون و قواعد ایجاد کلمات، مصدر بسیاری از کلمات دیگر است. از یک زاویه، مدل ساختمان ریشه ای کلمه ی دین مانند مدل ساختمان کلمه ی چین با افزونه ی حرف ( د ) به معنی چیدن و وچین کردن یا وَچیدن یا وِجین کردن به معنی کندن یا تُنُک کردن گزینش شده است مثل چیدن میوه یا چیدن علف هرز که بر مبنای یک عمل گزینش شده یا گزینش حساب شده می باشد. که افزونه ی حرف ( د ) در مصدر کلمه ی چین عمل چیدن را ایجاد می کند. بر همین مبنا و از این زاویه کلمه ی دین و دیدن این مفهوم را برای ما ایجاد می کند که بینایی و بینش و جهان بینی، هدفی از اهداف اصلی دین و جزو لاینفک این معنا و مفهوم می باشد. به گونه ای که عمل دیدن به دانایی منتهی می شود و لازمه ی دانایی ، دیدن می باشد. یعنی طبق قاعده ی ساختمان کلمه ی چین و چیدن، مفهوم دین و دیدن نیز باید برمبنای یک گزینش و یک بینش حساب شده باشد. نه هر چیزی را دیدن. یعنی از طریق این قانون، این مفهوم را برای ما ایجاد می کند که عمل ندیدن در مواردی خاص همانند خود دیدن است. ... [مشاهده متن کامل]
به عنوان مثال در عمل وجین کردن ، اون دسته از علف ها که هرز باشد و مانع رشد دیگر علوفه ها چیده می شود و یا در مورد میوه ها اون دست از میوه هایی که رسیده باشد چیده می شود و میوه ی نارس چیده نمی شود. یعنی همانطور که در عمل وجین کردن ، نچیدن هم هست در اعمال دین، عمل ندیدن نیز جزیی از خود دین است. اگر یک مثال کاربردی از این معنا و مفهوم در گیرودار زندگی بخواهیم پیدا کنیم همانند کودکی که خطایی مرتکب می شود و والدینش این خطا را به سبب پشیمانی و بازخوردی که از آن عمل دیده است نادیده می گیرند. ( دانه اگر دانا شود دانا اگر دینام شود دینام اگر دِنا شود دِنا اگر دین درک شود دین را تمدن درک کردن است درک را اگر کار کردن است کار را کرامت منتهی است دین از کرامت منجلیست زین مرام و معرفت، دین را تمدن بهر ماد ماد را مدینه در کائنات ماد را مدینه با مُد از مِتُد، تدوین را مُدَوَّن در کائنات کائنات را اداره از مادر است مادر مدیر است، جان را در جهان دوران را اداره در دیر مغان جهاندارِ دایر دیار، درایت می کند مُغ را مُغاک درایت را اداره اندر نهان نهان را نهفته در تدبیر دل است دل را دلیل است در لیل شب دل دل نکن لیلای شب ) ( دین دیدن آدین آدینه دانایی دانه دِنا دنیا دیانا دینام دینامیک مُد مدل مدال مداد امتداد مودت مدارا مدار اداره مدیر مادر مدین مدیون متد تدوین امتداد مُدَوَّن تمدن مدرن مدرنیته مدینه. ) دین و قوانین مدنی به ذات در دل هستی و عالم وجود جاری و ساری هست. منتهی سیر تکامل به گونه ای هست که بشر به مرور به زوایای کامل اون مشرف میشه و کشف می کنه نه اینکه ابداع کنه بلکه تحت شرایط و نیاز زمانه برای بشر مکاشفه ای ایجاد و همچون شکوفه ای شکوفا می شود. بر همین مبنا هویت و ماهیت هستی بر مبنای دین هست و هیچ موجود بی دینی نمی تواند موجودیت داشته باشد و هر عمل غیر دینی دون و دنی می باشد. بر همین مبناست که حکیمان و عارفان ما می گویند که سیاست و دیانت دو مقوله در هم تنیده و لاینفک می باشد. کسانی هم که می گویند سیاست و دیانت باید از هم جدا باشد در واقع نه سیاست را فهمیده اند و نه دیانت را. دنیا از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن است. دنیا؛ مکان پاشاندن دانه برای دانا شدن و دینام شدن و دنا شدن. منظور از دانه خود انسان است. ( دنیا خلق شد تا دانه در آن کاشته شود نگهداشته شود و برداشته شود ) .
واژهٔ دین در زبان های ایرانی ریشه دارد. در سانسکریت و گاتها و دیگر بخش های اوستا مکرر واژهٔ �دئنا� آمده دین در گاتها به معانی مختلف کیش، خصایص روحی، تشخص معنوی و همچنین به معنای وجدان بکار رفته است و به معنی اخیر دین یکی از قوای پنجگانهٔ باطن انسان است واژه دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه می گیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه �دا� به معنی اندیشیدن و شناختن می رسد. در اوستا واژهٔ دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است. ... [مشاهده متن کامل]
در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها ( ترکیب ها ) یی گوناگونی از این واژه برمی خوریم مانند: دین آگاهی، دین بُرداری ( نمایش دینی ) ، دینکرد ( کردار دینی ) ، دین یشت ( نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا ) و جز اینها. منابع ها. لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی معین فرهنگ واژه های اوستا فرهنگ سنسکریت - فارسی
دین یعنی روش و مدل زندگی و بر این اساس کسی بی دین نیست
دین یعنی سبک زندگی موفق یعنی تعهد به سبک زندگی
دین ( din ) در سنسکریت diṅ ( آزردن، گزیدن، نیش زدن ) ، در اوستایی: دئنا da�n�، در سغدی: ذِن żen، در پارتی، مانوی و پهلوی: den و به این واتاها [کردی] ( معانی ) آمده است: 1ـ دین، کیش، مذهب. 2ـ حکم دینی. ... [مشاهده متن کامل]
3ـ وجدان، انصاف. 4ـ متدین، مؤمن، ایماندار. 5 ـ نشان دادگری. 6ـ خوشبین، دارای حسن ظن. 7ـ نام بیست و چهارمین روز هر ماه. 09163657861
مکتب
دین یه وژه ی صد در صد ایرانیه و قبل از موجودیت عرب سه هزار سال پیش توی اوستا بار ها و بارها گفته شده توی متون پهلوی و سنسکریت هم هست دئنا پارسی باستان و دینو زبان پهلوی شل مغذ نباشیم
دین ( deen ) در گویش بختیاری به معنی دم حیوان ( dom ) ، عقب، پی و دنبال بکار می رود.
تمام نظرات رو خوندم ولی یکی به من بگه دین dīn پارسیه یا دِین deyn ؟ آیا میتوان به اعراب ثابت کرد که این واژگان پارسی هستند؟
به نظر می رسد که کلمۀ دین با کلمۀ دینdin, dyn ترکی وبا کلمۀ فارسی دنج ( آرام، خلوت، خلوتکده، خلوتگاه، دورافتاده، ساکت ) و در انگلیسی کلمۀ den ( پنهان گاه، دیدارگاه، مرکز، پاتوق، ( اتاق کوچک و راحت برای مطالعه یا تفکر و استراحت ) خلوتگاه، جای دنج ) مرتبط باشد ... [مشاهده متن کامل]
دین=dynآرامش، آسایش، آسودگی، استراحت، راحت، راحتی، فراغ بال، فراغت، آشتی، صلح، صلحجویی، مسالمت، آرام، تسکین، سکون، سکوت، قرار، امان، امنیت، ایمنی، سکینه، طمانینه، قطع، خاموش، و. . . فعل امر دینماکdynmak=ساکت شدن، آرامش یافتن، آرام شدن، و. . . - �aga sesy dyndy چاغا سِسی دیندی=بچه ساکت شد، بچه صداش قطع شد - sesyny dyndarسِسینی دیندار=صدایش را آرام کن، صدایش را خاموش کن - dynj yer دینج یر=مجل استراحت، محل ساکت و آرام، جای دنج و امن و امان - sen dyn سِن دین=تو ساکت شو، تو آرام باش - sən dincəl، sen dinjəl سِن دینج آل=تو آرام بگیر، تو استراحت کن - کلمات مرتبط فارسی انگلیسی با ترکی: poladabady@blogfa. com
دین در پارسی باستان دئنا ( daena ) و در پارسی میانه به دین تبدیل شده که به معنای وجدان میباشد در زبانهای عربی هم دین گفته شده اما به معنای جزا و پاداش
دین دین = برنامه زندگی در زمین دین = برنامه نیک زندگی دین خدا شناسی نمی باشد و آشنا شدن با خدا نمی باشد. خدا شناسی = گمراهی. خدا شناسی = سیاست خدا شناسی = دزدی و غارت دین برنامه زندگی و یا کتابچه رهنمای زندگی آدمیان است و چگونگی کار گرفتن از زمین و دیگر پیداوار زمین میباشد. ... [مشاهده متن کامل]
دین = نقشه زندگی دین = برنامه ستایش = آموزش نیایش = کار نماز = سرگرم کار بودن کار = نماز کار تان را نیک به سر رسانید و کار تان را دوست بدارید که کار تان نگهدار آبروی و عزت تان میباشد. متل: نماز خواری ندارد، کار خواری ندارد. دین = برنامه با دین = با برنامه Celebrities شاهرخ خان، سلمان خان وووو بیدین = گمراه ما مردم افغانستان و ایران که خود را فراموش کرده ایم و پی سیاست راگرفته ایم و بدی هایی دیگران را به رخ میکشیم. دین = برنامه نیک ستایش = آموختن نیایش = کار کردن نماز = سرگرم کار بودن ( بیکار دلتنگ و افسرده و غمدرون ) میباشد. زندگی = شور و هلهله هیچ کار بی برنامه پیش نمیرود هیچ برنامه بی دانایی ساخته نمیشود. هیچ دانایی بی آموزش نمیشود هیچ کار بی برنامه و نامنظم مزه ندارد و آدمی خسته میشود. دین = جویندگی دین پیروی نمیشود. دین = فورموله زندگی هر آدمی ( بار ) خود را دارد و در فورمول باید که ( بار و وزن ) را درست باید در فورمول انداخت و نوشت تا درست بهره گرفت. دین = برنامه زندگی دین = کتابی زندگی کردن و زندگی و گاه را ارزش دادن و بی برنامه نبودن. بیدین = تنبل، هرزه، گمراه
دین در اصل و ریشه به مجموعه ای از قواعد و مقرارت برای تنظیم و اداره امور زندگی روز مره گروهی ؛ طایفه ای ؛ ایلی ؛ قبیله ای و قومی در اعصار دور دست تاریخ اتلاق میگردد. امروز می توان دین را راهی دانست که ... [مشاهده متن کامل]
هدف انسان اولیه در طی پیمودن آن رسیدن به سعادت و رضایتمندی بوده است. اما به تدریج و در طول اعصار مختلف به یک گمراهه عظیم تبدیل شده است و انسان از طریق پیمودن این راه نه تنها به سعادت و رضایت نرسیده است بلکه اندیشه خودرا در ظلمت ژرف و جهل علاج ناپذیر فرو برده است . هیچ نیرویی نمیتواند انسان را از چنین ظلمت و جهلی نجات دهد، غیر از خود خداوند. و موضع گیری خداوند متعال در طول سفر انسان به سوی شناخت مجدد خویش و وی ، در مقابل کلیه پندار ها ؛ گفتار ها و رفتار های نیک و بد و خیر و شر تک تک افراد انسانی بی تفاوتی مطلق می باشد. طوریکه جمیع اعمال بد و شرور انسان بر پیشانی و چهره و جمال اش کوچکتریکن چین و چروکی ایجاد نخواهد کرد و کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار های نیک و خیر کل جوامع انسانی تبسمی بر لبان بسته اش تولید نخواهد نمود. اما انسان در پایان سفر و پشت سر گذاشتن حیات های بیشمار دنیوی به کمال سعادت و رضایتمندی اولیه که قبل از آغاز سفر نزولی و در حالت کمال ایده آل بهشتی هستی و وجود از آن برخوردار بوده و سعادت و رضایت مندی موعود یا وعده داده شده در معاد یعنی پس از پایان سفر صعودی دوباره برخوردار خواهد گردید و آنهم تک تک افراد انسانی بدون هیچ گونه تبعیض و شفاعت و میانجی گری و بدون هیچگونه استنطاق و بازپرسی و باز جویی و ملامت و سرزنش و بدون هیچگونه عذاب و جزای جهنمی. در پاسخ گویی به این سوال که کدام یک از ادیان ، حق می باشد و کدام یک باطل ، هیچ راهی منطقی تر ؛ معقول تر ؛ شهودی تر و مطمئن تر از بررسی سرنوشت جنسی افراد انسانی وجود ندارد. ادیان و مذاهبی که برای افراد انسانی تنها یک سرنوشت جنسی به شکل " یا مرد و یا زن " و فقط یک زندگی دنیوی قائل اند، جملگی و بدون استثاء، طبق باور این حقیر باطل و غیر الهی محسوب می شوند.
دین ( Din ) : در زبان ترکی فعل امر به معنی اعتراض کن است
کلمه دین بارهادرقرآن به صورت مفردآمده است وهیچگاه به صورت جمع یعنی ادیان ذکرنشده بنابراین تعبیرادیان الهی مسامحه است. به صراحت قرآن دین درنزدخدا اسلام است وحتی ابراهیم نیزمسلمان میباشد
قرض ، وام مترادف = مقروض
وام ، قرض مدیون بودن
دین در پارسی میانه و اَوستا دین را دَئنا می خواندند که هم - ریشه با diana اروپایی و به مینه ی اَندَریاب یا نِدای درونی است و به گونه ای سِپَس تَر به نگاهی اَندَرونی و مینوی فَراِنگاری یا فراپنداری شده است. واژه نامچه : ... [مشاهده متن کامل]
وجدان = اندریاب ، اَندَریابِش نوعی = گونه ای ، نودی ( شاید " نود" در واژه های : خوشنود ، بهنود ، فرنود همین "نوع" به نمایان ( ظاهراً ) اَرَبی باشد. بعدها ، بعداً = سپس تر ، پسین تَر ، پَسان تَر ( هر چند خود ِ" بَعد" شکل اَرَبیده ی واژه ی پارسی میانه ی " پَد" است ) باطنی = اَندرونی معنوی = مینَوی معنی = مینه ، مینو ، مئنی ( واژه های مَنی = آب ِ پُشت یا زامه ، زوما ، sperm ; و مَنیَت = خودخواهی ، خودپرستی هم از " مَن "پارسی بَرگِرِفته شُده اند ) معنا = مینا ، مئنا تَعبیر = فَر اِنگاری ، فَر اِنگارِش، فَراپِندارِش ، فَراپِنداری نُکته : واژه های : تَدَیُن ، مُتِدَیِن ، دیانَت ، . . . واژه های بَرساخته ( جعلی ) از ریشه ی سه تایی ( ثُلاثی ) " دَیَنَ" اَست که زبان شناسان از واژه " دین یا دَئنا" پدیدآوردند.
دین ریشهء دین و دان ( دانستن ) هر دو از دیدن به مینهء نگاه کردن و نگریستن می آید با این ناهمسانی که ریشهء دین ( دی ) نگرش به درون و ریشهء دان ( دا ) نگرش به بُرون دارد ، بنابراین تمام رشته های نگری ( نظری ) دینشی و رشته های کاربردی دانشی هستند یا به گفتهء دیگر هر چه objective است دانشی و هر چه subjective است دینشی است. با این روشنگری : ... [مشاهده متن کامل]
دیدن ، دینیدن ، دیناندن دانستن ، دانیدن ، داناندن بیدن ، بینیدن ، بیناندن دینیدن و دانیدن مجازی ( مگاشی ) و بینیدن ( چِشمیدن یا با چشم ِ سَر ، بیدن است : من او را بیدم. من او را می بینم.
دِین واژه فارسی است و deign برگرفته شده از فارسی است! معنی: قرض، وام، بدهی - بزرگواری، لطف، بخشندگی، دست و دل بازی، بزرگ دستی!
دین: در پهلوی دن dēn بوده است. ؛ دین یکی از پنج گوهر نهفته در آدمی است که در پارسی در معنی کیش و آیین بکار می رود ) ) ( ( ترا دانش ِدین رهاند درست؛ در ِ رستگاری ببایدْت جُست. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 206 ) ... [مشاهده متن کامل]
واژه دین در لغت در اصل به معنی جزا و پاداش است ، و به معنی اطاعت و پیروى از فرمان نیز آمده است ، و در اصطلاح مذهبی عبارت از مجموعه قواعد و قوانین و آدابی است که انسان در سایه آنها می تواند به خدا نزدیک شود و به سعادت دو جهان برسدو از نظر اخلاقی و تربیتی در مسیر صحیح گام بردارد .
دین بطور کلی منش وبینش ونگرش معنوی است ، و محدودبه شریعت و مذهب ویا هرزیر مجموعه دیگری که جایگاهی خاص در بهره گیری از معنویات را داردنیست، واین قدمگاه ها زیر مجموعه ای در ورود عملی به نگرش وبینش هر شخص ... [مشاهده متن کامل]
وجامعه مورد نظرند، و خود کلیتی است یادر نشان اعتقادی هر شخص در ورود به معنی ومعنویات خالص خدایی، ویا بطور کلی مردود دانستن این نظر وتکیه بر قدرت فاقد پیش زمینه واعتقادبه خود آورد نیروی طبیعت ویاهستی نشینان. و این منظر را در سوره کافرون در قرآن مجید به تاکید داریم
دین:کیش، آیین
راه، طریق
دین یعنی کیش_ آئین و تدین یعنی پارسایی_ خداپرستی، دینداری _ دِین یعنی بدهی، وام و مدیون یعنی بدهکار، قرضدار، وام دار ، مرهون. دین روز، نام بیست و چهارمین روز هر ماه در گاهشمار یا گاهنامه پارسی به معنای وجدان است.
این واژه در پارسی پهلوی به شکل دِن و در اوستایی به دیسه ی دَۓنا به ماناک کیش آمده است.
شرع
این واژه از پارسی به عربی راه یافته و ریشه عربی ندارد، دئن پهلوی
مدیون بودن به آفریننده مطلق جهان به خاطر نعمت های فراوانی که به موجودات و به خصوص به انسان داده است و پایبندی به اصول و قواعدی که از جانب خداوند به وسیله فرستادگانش به انسان داده شده است.