کنایهکنایه امیزکنایه ایکنایه دارکنایه زدنکناییکنتکنت قدیم المانیکنت نشینکنتالکنتراتکنترات کردنکنتراستکنترلکنترل پذیرکنترل ناپذیرکنترل کردنکنترل کنندهکنترل کننده رگهاکنترل کیفیتکنتسکنتورکنتور ابکنتور گازکنجکنجاوکنجدکنجکاوکنجکاویکنجکاوی کردنکندکند ذهنیکند ساختنکند شدنکند و بد رشد کنندهکند و زنجیرکند و زنجیزکند کردنکند کنندهکندذهنکندرکندر رومیکندر هندیکندروکندرویکندسازکندنکندن پوست درختکندن علف هرزهکندن مو