منقدمنقد ادبیمنقد ومحقق کتابمنقد کلماتمنقرضمنقرض نکردنیمنقرض کردنمنقسم بدو لختهمنقسم به قسمت های جدا جدامنقسم به مقطع های کوچکمنقسم کردنمنقض شدهمنقضی شدنمنقضی کردنمنقطعمنقطع کردنمنقلمنقل اتشمنقل ذغالیمنقور کردنمنقوش روی سنگمنقوش کردنمنقوط کردنمنگنزمنگنهمنگنه زنیمنگنه شیاردار قالب گیریمنگنه مسوده کاغذهای کپیهمنگنه کردنمنگنه کنندهمنگولهمنگوله دارمنگوله دار کردنمنگوله زدن بهمنگوله نمامنگوله یا نوارمننژیتمنهامنها کردنمنهایمنهدم کردنمنهوتمنومنوالمنورمنور از نور افتابمنور کردنمنوط بودنمنوط بودن برمنوم