منها کردن


مترادف منها کردن: تفریق کردن ، کسر کردن، کاستن، به حساب نیاوردن

متضاد منها کردن: جمع کردن

معنی انگلیسی:
subtract, deduct, take

مترادف ها

subtract (فعل)
کاستن، کم کردن، تفریق کردن، منها کردن، تفریق شدن

پیشنهاد کاربران

پیشنهادِ واژه :
برابرِ پارسیِ واژه یِ اروپاییِ " Subtraktion " یا " تفریق" ، واژگانِ " کم کرد، واکاست" می شود.
نمونه:
Subtraktion von Ordinalzahlen ( آلمانی ) = کم کردِ اعدادِ ترتیبی یا واکاستِ اعدادِ ترتیبی.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین در برخی جاها می توان از واژگانِ " واکاهِش، واکاهی" بهره جست.
برابرِ پارسیِ واژه یِ " تفریق کردن، منها کردن" یا " subtrahieren ، abziehen " در زبانِ آلمانی، واژه یِ " واکاستن یا واکاهیدن" می شود.
افزون بر " واکاستن"، ما می توانیم به جایِ واژه یِ " تفریق کردن" از "واکاهی کردن" بهره بگیریم.
چرا پیشوندِ " وا" ؟
چون پیشوندِ " وا" افزون بر اینکه عملگری برایِ " جدا کردنِ چیزی ( ازهمان چیز ) " می باشد، عملگرِ پیشوندیِ " از" نیز می باشد؛ ما در تفریق، چیزی را " از " چیزی کم می کنیم یا چیزی " از" همان چیز کم می شود، از همین رو از پیشوندِ " وا" بهره می جوییم و نیاز به یادآوری است که پیشوندِ " وا" نقشِ کارکردیِ یکسانی با پیشوندِ " ab" در زبانِ آلمانی دارد و همانگونه که در بالا گفته شد، آلمانی ها به " تفریق کردن "، "abziehen ( von ) " می گویند که دارایِ پیشوندِ " ab" و کارواژه یِ " ziehen" به چمِ " کِشیدن" است.
( برایِ بررسیِ بیشتر به پانوشتِ اینجانب در زیرواژه یِ "وا" از همین تارنما مراجعه بفرمایید. )
نکته:
واژگانِ پیشنهادیِ شما برایِ " تفریق کردن، منها کردن" نیز بهتر است که دارایِ پیشوندِ " وا " باشد تا کارکردِ " جدایِش و تفریق" را به زیبایی برساند ( وا . کارواژه ) .

منهاییدن.
subtract

بپرس