جانوری که همجنس خود را میخوردجانیجانی قلمداد کردنجاهجاه طلبجاه طلب بودنجاه طلبیجاه و جلالجاهدجاهلجاهلانه حرف زدنجاودانجاودانیجاودانی ساختنجاودانی کردنجاوهجاویدجاوید کردنجاویدانجاکاغذیجاکشجاکشیجاکشی و بی غیرتی کردنجاکشی کردنجای ابگیریجای ابلهجای ارزانجای اسب و گلهجای اصلیجای اغذیهجای امنجای انزواجای ایستادن اسب در طویلهجای بازجای باز در متنجای بازرگانیجای بلند و برامدگیجای پاجای پاک شدگیجای پرپیچ وخمجای پرت و دور افتادهجای پیدایشجای تخم ریزیجای تعمیدجای ثابتجای چلیکجای چوب خطجای چیزی را عوض کردنجای چیزی را گرفتنجای چیزی را معین کردن