مطلا کردنمطلبمطلب عمدهمطلبیمطلبی را رساندنمطلعمطلع شد ازمطلع شد از انمطلع کرد او را ازمطلع کردنمطلقمطلق گراییمطلوبمطمئن شمردمطملنمطملن بودنمطملن ساختنمطملن کردنمطملنامطنطنمطیعمطیع شدنمطیع کردنمظنهمظنه دادنمظنونمظنون بودنمع مع کردنمعا مستقیممعاء غلاظمعادلمعادلهمعادله ساختنمعارضمعارفهمعارفه ایمعاشمعاشرتمعاشرت کرد بامعاشرت کردنمعاشرتیمعاصرمعافمعاف شدنیمعاف کرد ازمعاف کردنمعافیتمعافیت از زیانمعافیت از مجازاتمعالج