معادله

/mo~Adele/

مترادف معادله: برابری، تساوی، هم وزنی

متضاد معادله: نابرابری

برابر پارسی: همچندی، برابری، هم سنگی

معنی انگلیسی:
theorem, equation, parity

لغت نامه دهخدا

معادله. [ م ُ دَ ل َ / دِ ل ِ ] ( از ع ،اِمص ) برابری. هم چندی. هم سنگی. هم تنگی. توازن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به معادلة شود. || ( اصطلاح ریاضی ) تساوی بین مقادیر معلوم و مجهول ، به شرطی که تنها به ازای مقادیر خاصی از مجهول برقرار باشد. این مقادیر خاص که در معادله صدق می کنند ریشه های معادله هستند مثل معادله 15 = x 3 که تنها به ازای 5 = x صحیح است. ( فرهنگ اصطلاحات علمی ).
- معادله با مشتقات نسبی ؛ معادله ریاضی که بین یک تابع ( از چند متغیر مستقل ) و بعضی مشتقات نسبی متوالی آن برقرار است. ( فرهنگ اصطلاحات علمی ).
- معادله پوازوی ؛ رابطه ای است که برطبق آن می توان ( V ) حجم مایعی را که در هر ثانیه از لوله موینیه ای به طول L و شعاع a تحت فشار p جاری می شود به دست آورد. و رجوع به فرهنگ اصطلاحات علمی شود.
- معادله جبری ؛ معادله ای که از تساوی دو عبارت جبری به دست آمده باشد و بجز شش عمل جبری شامل اعمال دیگر نباشد. ( فرهنگ اصطلاحات علمی ).
- معادله جرم - انرژی ؛ جرم و انرژی را در شرایط خاصی می توان به یکدیگر تبدیل کرد، رابطه ای که هم ارزی این دو کمیت را نشان دهد، رابطه اینشتین MC = E است که در آن C سرعت نور است. ( فرهنگ اصطلاحات علمی ).
- معادله حرکت ؛ رابطه بین مسافت و زمان که برای بررسی وضع یک جسم متحرک نوشته می شود معادله حرکت است. ( از فرهنگ اصطلاحات علمی ).
- معادله درجه دوم ؛ معادله ای که مجهول آن از درجه دوم است. تمام معادلات درجه دوم را می توان به صورت. 0= c+bx+ax2 نوشت. رابطه کلی ریشه های معادله درجه دوم :
4ac2a - b2 خ β b - = x
مقدار مجهول را برحسب ضرایب معادله بیان می کند. درحالتی که 4ac-b2 ( مبین معادله ) مساوی صفر باشد، دو ریشه برابر می شود و در این صورت گویند معادله ریشه مضاعف دارد. ریشه مضاعف بوسیله رابطه 2a b - =x معین می شود.
وقتی که مبین مثبت باشد دو ریشه معادله حقیقی است و وقتی که مبین منفی باشدمعادله دو ریشه مختلط دارد. 4ac - b2 خ عدد موهومی است به صورت b2 - 4ac Ai به این ترتیب معادله درجه دوم همیشه دارای دو ریشه است ( که ممکن است حقیقی ، مختلط و یا مساوی باشند ) ( از فرهنگ اصطلاحات علمی ).
- معادله دیفرانسیل ؛ معادله ای که شامل ضرایب دیفرانسیلی است. معادله دیفرانسیل عادی معادله ای است که فقطدارای یک متغیر مستقل است. مرتبه معادله دیفرانسیل مرتبه مشتق با بزرگترین مرتبه موجود در معادله است. ( فرهنگ اصطلاحات علمی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

برابرکردن، هموزن کردن دوچیز، اندازه گرفتن میان دوچیز ، همچندی
با چیزی برابر آمدن یا هم وزن کردن و برابر گردانیدن چیزی را به چیزی .

فرهنگ معین

(مُ دَ لَ یا دِ لِ ) [ ع . معادلة ] ۱ - (مص م . ) هم وزن کردن دو چیز، برابر کردن . ۲ - (اِمص . ) برابری . ۳ - هموزنی . ۴ - در ریاضی دو عبارت جبری که به ازاء مقادیر معین صحیح باشد.

فرهنگ عمید

۱. برابر کردن.
۲. هم وزن کردن دو چیز.
۳. اندازه گرفتن میان دو چیز.
۴. هم چندی.

دانشنامه آزاد فارسی

معادله (equation)
در ریاضیات، تساوی دو عبارتِمشتمل بر یک یا چند کمیت مجهول، به قسمی که تساوی به ازای بعضی از مقادیر آن مجهول یا مجهول ها برقرار باشد. برای نشان دادن تساوی از علامت «=» استفاده می کنند. منظور از حل معادله یافتن مقدار یا مقادیری از کمیت مجهول است که در معادله صدق کنند، یعنی معادله به ازای آن ها برقرار باشد. مثلاً، معادلۀx+۴=۷ وقتی برقرار است که x برابر با ۳ باشد. مقادیری از مجهول را که در معادله صدق می کنند، جواب هایا ریشه هایمعادله می نامند. حل معادله معمولاً شامل تبدیل آن به شکل متعارف ساده است. این کار طی مراحل زیر صورت می گیرد: (۱) جمع کردن یک کمیت با هر دو طرف معادله، (۲) تفریق کردن یک کمیت از هر دو طرف معادله، (۳) ضرب کردن هر دو طرف معادله در یک کمیت غیر صفر. با این فرآیند، معادله به شکلی ساده درمی آید، ولی جواب های آن تغییر نمی کند. مثلاً برای حل معادلۀ ۷x -۴ = ۳x + ۸چنین عمل می کنیم: ۳x را از دو طرف کم می کنیم تا جمله های شامل x در یک طرف، طرف چپ، قرار گیرند:۷x - ۴ - ۳x = ۳x + ۸ - ۳x یا۴x-۴=۸ عدد ۴ را به دو طرف می افزاییم تا مقادیر ثابت در یک طرف، طرف راست، قرار گیرند: ۴+۸=۴x-۴+۴ یا ۴x=۱۲. طرفین را بر ۴ تقسیم می کنیم تا جواب به دسـت آید. ۴÷۱۲=۴÷ ۴x یا ۳=x
معادلۀ چندجمله ای (معادلۀ چندجمله ای). نوعی معادله است که بیشترین بررسی ها دربارۀ آن صورت گرفته است و بسیار مطرح می شود. این معادله از تساوی یک چندجمله ای با صفر تشکیل می شود و معمولاً یک کمیت مجهول دارد. درجۀمعادلۀ چندجمله ای همان درجۀ چندجمله ای، یعنی بزرگ ترین توانمجهول در چندجمله ای، است. مثلاً معادلۀ ۰=۱+۲xیک معادلۀ درجۀ اول یا خطی،۳x۲ + ۲x + ۱ = ۰یک معادلۀ درجۀ دوم، و۴x۳ + ۳x۲ + ۲x + ۱ = ۰ معادله ای از درجۀ سوم است.
معادلۀ نامعیّن (معادلۀ نامعیّن).معادله ای با بیش از یک مجهول و دارای مجموعۀ جواب نامتناهی است، مثلاً، معادلۀ ۲x = y. معادلۀ دیوفانتی(دیوفانتوسی) یا سیاله معادله ای نامعیّن است که ضرایب آن صحیحاند و جواب های صحیح آن موردنظر است. این معادله به نام دیوفانتوس اسکندرانی(ز ح ۲۵۰م) نامیده شده است.
اتحاد(اتحاد). معادله ای است که به ازای همۀ مقادیر مجهول ها برقرار باشد. مثلاًx + x = ۲x یک اتحاد است، ولی برای نمایش اتحاد به جای علامت تساوی معمولاً از علامت ≡استفاده می کنند، مثلاً(x+y)۲ = x۲ + y۲ + ۲xy که به ازای همۀ عددهای حقیقیx و y برقرار است.
همچنین، به بعضی از فرمول های ریاضی و فیزیکی نیز معادله می گویند، از آن جمله است معادلۀ سهمی، معادلۀ بیضیو کلاً معادلۀ منحنی، معادلۀ خط راست(← خط_راست)، معادلۀ حرکت، معادلۀ سرعت، و معادلۀ دیراک. نیز ← جبر؛ معادلۀ درجۀ دوم؛ دستگاه_معادلات؛ جانشانی

مترادف ها

equation (اسم)
برابری، معادله

فارسی به عربی

معادلة

پیشنهاد کاربران

برابر بودن چپ و راست علامت مساوی ( E = mc ^2 )
یعنی معادل بودن دو چیز مثلا روح و ماده یا مساوی بودن دو وزنه مثلا در کفه های یک ترازو. اگر یک نفر مقدار گناهان و ثواب هایش در قیامت وپس از حضور در دادگاه عدل الاهی در کفه های ترازوی عدل هم سطح یا میزان باشد در روی پل صراط نه به سمت بهشت می تواند حرکت و نه بدرون جهنم بیافتد و راه را بر دیگران سد خواهد نمود.
...
[مشاهده متن کامل]

من حقیقتا تعجب می کنم که چرا متفکرین و اندیشمندان دینی تا کنون نتوانسته اند اصل هم ارزی روح از یک طرف و ماده از طرف دیگر را کشف و به زبان ریاضی فرمولبندی نمایند مثل دانشمندان رشته های ریاضی - فیزیک که اصل هم ارزی دما و انرژی ( بولتزمان ) و اصل هم ارزی فرکانس و انرژی
( پلانک ) و سرانجام اصل هم ارزی جرم و انرژی ( انشتاین ) را کشف و به زبان ریاضی فرمولبندی نموده اند. و تعجب می کنم که دانشمندان ریاضی - فیزیک از زمان گالیله و نیوتون تاکنون چرا نتوانسته اند به این حقیقت دست یابند که پدیده های بیزمانی و بیمکانی ( و نه مفاهیم خشک و خالی لازمانی و لامکانی که از دیدگاه دین از صفات خداوند محسوب می شوند و گویا جای آنها در ورای زمان و مکان قرار داشته باشد ) معادل یا مترادف و یا هم معنا با عدم وجود زمان و مکان نبوده و نمی باشند بلکه نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها که روی همدیگر قرار دارند و هردو به دو بخش کلی مطلق و نسبی تقسیم شده اند با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس. به عنوان مثل مکان و بیمکانی مطلق روی همدیگر نقش ظرف نگهدارنده محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار را عهده دار می باشند تحت عنوان فضای هندسی سه بعدی و لحظه جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی موجود در طبیعت و کیهان و بعد چهارم فضای هندسی سه بعدی، نوسانگر دوقطبی زمان و بیزمانی مطلق می باشد که دو وظیفه یا نقش عمده را عهده دار می باشد؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات و کیهان و دیگری سوق دادن محتوای کیهان بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر و لحظه به لحظه بسوی آینده و وقوع مه بانگ بعدی. در عوض خمیر مایه ساختاری واقعیت عینی یا بطور کلی این طبیعت و کیهان از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی انشتاین و ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی نسبی روی همدیگر تحت عنوان نوسانگر های بنیادی هشت بعدی در ابعاد پلانک آفریده شده و آنهم بطور کاملا مساوی نیمی از این و نیمی از آن. ذرات و امواج نور و انرژی و جرم فقط قالب اند و لذا از اصالت اولیه بر خوردار نمی باشند بلکه ثانویه.
یک مسئله ریاضی برای سرگرمی و یوگای فکری :
در قدم اول x باضافه dx را در y باضافه dy ضرب نماید ( هردو در دو پرانتز ) و سپس x منهای dx را در y منهای dy ضرب نمایید ( هردو عبارت در دو پرانتز ) و سپس نتیجه ضرب دوم را از نتیجه ضرب اول کم یا تفریق نمایید و ببینید که چقدر یا چه چیزی باقی می ماند. موفق باشید .

وزنه
‏هموگادن/hamugādan/ = برابر نهادن، to equate
هموگاد = معادله، equation
ناهموگاد = نامعادله، inequation
{هموگادن: هَموگ ( در پهلوی به معنای برابر ) بعلاوهٔ پسوند کارواژه ساز ‹آدن›. هموگاد برساخته از هموگادن است ( همانند ‹نهاد› از کارواژه ‹نهادن› ) }
‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست
معادله
یکی از مسله های ریاضی که در آن یک یا چند بخش مجهول است
⚖"معادله"با تلفظ /moAdele/یا /moAdala/، معرب
هست ؛یعنی در زبان عربی وجود دارد ؛وریشه ی آن *ع د ل*
می باشد ؛در نتیجه بر ریتم ( وزن یا آهنگ ) مفاعله می باشد؛
وبه معنای برابر کردن ، برابر شدن ، برابری ، هموزن کردن ،
...
[مشاهده متن کامل]

هموزن شدن وهموزنی هست؛
💊Doping 💊
کلمه ی "معادله " با دو تلفظ ذکر شده ، "اسم مصدر " یا "حاصل مصدر"می باشد؛چون در ظاهر به شکل مصدر نیست ؛یعنی
ظاهرش مثل کلمات :خوردن ، چریدن ، خواندن، کوبیدن،
ماندن و. . . نیست . در حقیقت به *ن *ختم نمی شود ؛
❗But ❗
معنی و مفهومش ، معنی ومفهوم مصدر هست ؛[برابر کردن،
برابر شدن ، هموزن کردن ، هموزن شدن 👈مصدر]
🧐Payattention🧐
به این نکته توجه کن که "اسم مصدر"با "مصدر"فرق می کند .
پس "معادله" اسم مصدر "هست ولی "مصدر "نیست؛

معادله
دوسویه ، همداد
شود و گُشود
گُشود : گُ - شود : شود به مینه بسته است و هم ریشه با shut انگلیسی و پیشوند گُ - مینه آن را برمیگرداند
همترازی
در انگارش ( ریاضیات ) :هموگش - همچندی

بپرس