درک اندکدرک قدر یا بهای چیزیدرک مستقیمدرک نکردنیدرک کرددرک کردندرک کنندهدرکردندرکشدرکشیدرکشیدندرکوچه وبازار گرداندن ومجازات کردندری وریدری وری سخن گفتندری وری گفتندری وری گفتن یا نوشتندریادریا زدگیدریا زدهدریابندردریاچهدریاسالاردریاسالاریدریافتدریافت امواجدریافت امواج رادیویىدریافت خبردریافت ناگهانیدریافت کردندریافت کنندهدریافت کننده وجهدریافتندریانورددریانوردیدریاکناردریای بالتیک در شمال اروپادریای مدیترانهدریاییدریجه سددریچهدریچه ء نور را بستندریچه تخلیهدریچه گذاشتندریچه متحرکدریدگیدریدندریع داشتندریغدریغ داشتندزد