دریافت کردن


معنی انگلیسی:
get, receive, to collect, to receive

لغت نامه دهخدا

دریافت کردن. [ دَرْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گرفتن. اخذ کردن. به خود واصل کردن. اخذ. وصول. قبض چنانکه وجهی را. مقابل پرداخت کردن. رسید. واصل شدن. استاندن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || تمیز دادن. فهمیدن. معلوم کردن. ( ناظم الاطباء ). || نگریستن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

گرفتن . اخذ کردن

جدول کلمات

اخذ

مترادف ها

receive (فعل)
رسیدن، پذیرفتن، جا دادن، بدست اوردن، گرفتن، وصول کردن، دریافت کردن، ستاندن، پذیرایی کردن از

recover (فعل)
بهبودی یافتن، دریافت کردن، شفاء یافتن، بهوش امدن، بهبود یافتن، دوباره بدست اوردن، ترمیم شدن، باز یافتن

draw (فعل)
نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن، طراحی کردن

pull down (فعل)
تخفیف دادن، کاستن، پایین اوردن، خراب کردن، دریافت کردن

cash (فعل)
نقد کردن، وصول کردن، دریافت کردن

فارسی به عربی

استلم , سحب , نقد
استلام

پیشنهاد کاربران

بپرس