ناشناختهناشناسناشناسیناشکرناشکستهناشکیباناشیناشی ازناشی از بدبختیناشی از بیمناشی از خستناشی از درونناشی از زهر اگینیناشی از زیرکیناشی از عدم تبعیضناشی از گلوناشی از لقب رسمیناشی از هرزگیناشی از هوسناشی از وسواس یا دقت زیادناشی شدنناشی شدن ازناشیانهناصافناصاف کردنناصافی یاتیرگی هواناصحناصحیحناطقناظرناظر خرج مونثناظر درس دانشجویانناظر هزینهناظمناظم دانشکدهناظم مدرسهنافنافذنافرجام ماندنافرجام نمودننافرجامینافرسودنینافرماننافرمانى کردنافرمانینافرمانی کردننافعنافه ٔ مشکناقابلناقابل ساختن