ناشی شدن از


معنی انگلیسی:
come, result, rise, stem

مترادف ها

proceed (فعل)
پیش رفتن، حرکت کردن، ناشی شدن از، رهسپار شدن، اقدام کردن، پرداختن به

rise (فعل)
طلوع کردن، خاستن، طالع شدن، برخاستن، بلند شدن، برامدن، بالا رفتن، صعود کردن، ترقی کردن، ناشی شدن از، طغیان کردن، بالا آمدن، از خواب برخاستن، سربالا رفتن

derive (فعل)
مشتق شدن، نتیجه گرفتن، استنتاج کردن، مشتق کردن، منتج کردن، ناشی شدن از

فارسی به عربی

ایراد

پیشنهاد کاربران

originated from
سرچشمه گرفتن از
arise out of
. . . . . . . . . . . . leading away from
پارسی/انگلیسی/آلمانی
اَلفَنجیدن/ergeben / to yield، to give
اَلفَنجِش ( همچنین: اَلفَنجه ) /Ergebnis /result، outcome، conclusion، yield
از چیزی الفنجیده شدن ( پارسی ) = ergeben sich aus etwas ( آلمانی )
...
[مشاهده متن کامل]

( الفنجش ) برابر پارسی ( نتیجه، حاصل ) است.
( الفنجیدن ) برابر پارسی ( بدست آوردن، نتیجه گرفتن، حاصل کردن ) است.
( از چیزی الفنجیده شدن ) برابر پارسی ( از چیزی ناشی شدن، از چیزی نتیجه شدن، از چیزی حاصل شدن )
نکته: واژگان بالا می توانند در دانش مزداهیک و گویاییک ( ریاضی و منطق ) بکارگرفته شوند.
برای نمونه حاصلِ جمع و ضرب یا نتیجه یِ یک برهان و استنتاج.

spring from something
stem from something=to develop as a result of something else

بپرس