قید ( adverb )
• (1) تعریف: in, at, or to that place.
- Be there by morning.
[ترجمه حسین رحمانی] صبح زود آن جا باش.|
[ترجمه نگین] صبح زود انجا باش|
[ترجمه ب] صبح زود در آن جاباش|
[ترجمه زهرا] صبح زود آنجا باش|
[ترجمه omidh] تا صبح اونجا باش ( تا قبل صبح خودت رو برسون )|
[ترجمه بهار] صبح زود اونجا باش|
[ترجمه گوگل] تا صبح اونجا باش[ترجمه ترگمان] تا صبح اونجا باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Go there now.
[ترجمه روژیا] اکنون به انجا برو|
[ترجمه H. S] برو اونجا الان|
[ترجمه A] الان برو به انجا|
[ترجمه جفر] الان برو آنجا|
[ترجمه A.KH] الان برو اونجا|
[ترجمه گوگل] الان برو اونجا[ترجمه ترگمان] همین الان برو اونجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: at that point.
- Stop right there.
[ترجمه VIP] آنجا منتظر بمان|
[ترجمه گوگل] همانجا توقف کن[ترجمه ترگمان] همونجا وایسا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: in that matter.
- You are wrong there.
[ترجمه گلی افجه ] در این مورد اشتباه می کنی|
[ترجمه کیارش] تو در آنجا اشتباه کردی|
[ترجمه گوگل] اونجا اشتباه میکنی[ترجمه ترگمان] تو اونجا اشتباه می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: used to direct someone's attention to the existence of something or someone in a particular location.
- There it is, on the top shelf.
[ترجمه یوسف نادری] اونجاست، روی بالاترین قفسه.|
[ترجمه فط] اونجاست ، روی قفسه ی بالا|
[ترجمه گوگل] آنجاست، در قفسه بالایی[ترجمه ترگمان] آنجا در بالای قفسه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There they are! They're in that blue car.
[ترجمه میلاد] اونها اون جان داخل ماشین آبی هستند|
[ترجمه S.h] اونا اونجا هستند. اونجا تو اون ماشین ابی|
[ترجمه گوگل] آنجا هستند! آنها در آن ماشین آبی هستند[ترجمه ترگمان] ! اونجان اونا تو اون ماشین آبی هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
ضمیر ( pronoun )
• (1) تعریف: used to express the notion of existence or occurrence.
- There is some milk in the refrigerator.
[ترجمه Naren] مقداری شیر در یخچال وجود دارد|
[ترجمه گوگل] مقداری شیر در یخچال وجود دارد[ترجمه ترگمان] مقداری شیر در یخچال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There was a terrible storm last night.
[ترجمه زهرا] شب گذشته طوفان وحشتناکی می امد|
[ترجمه گوگل] دیشب طوفان وحشتناکی رخ داد[ترجمه ترگمان] دیشب یه طوفان وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There will be a meeting Tuesday morning.
[ترجمه گوگل] یک جلسه صبح سه شنبه برگزار خواهد شد
[ترجمه ترگمان] سه شنبه صبح جلسه ای برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سه شنبه صبح جلسه ای برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: that place.
- She sleeps in there.
اسم ( noun )
• : تعریف: that place.
- I come from there also.
[ترجمه گوگل] من هم از اونجا میام
[ترجمه ترگمان] من هم از آنجا می آیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من هم از آنجا می آیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to indicate finality or to emphasize a feeling.
- There! I told you so.
[ترجمه ATO] بفرما ، بهت کت گفته بودم|
[ترجمه ATP] بفرما بهت که گفته بودم|
[ترجمه گوگل] آنجا! من به شما گفتم[ترجمه ترگمان] آنجا! بهت که گفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: used to give emphasis.
- I mean that woman there.
[ترجمه گوگل] منظورم اون زن اونجاست
[ترجمه ترگمان] منظورم آن زن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] منظورم آن زن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: used to express consolation.
- There now, don't cry.
[ترجمه گلی افجه ] حالا دیگه گریه نکن|
[ترجمه فاطمه] اکنون گریه نکن|
[ترجمه گوگل] اونجا الان گریه نکن[ترجمه ترگمان] گریه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید