spring chicken

/ˈsprɪŋˈtʃɪkən//sprɪŋˈtʃɪkɪn/

جوجه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a young chicken suitable for broiling or frying.

جمله های نمونه

1. At 8 he is no spring chicken, but Henry Cook is busier than ever.
[ترجمه گوگل]در 8 سالگی او جوجه بهاری نیست، اما هنری کوک شلوغ تر از همیشه است
[ترجمه ترگمان]در هشت سالگی مرغ بهاره نیست، اما هنری کوک از همیشه پر مشغله تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's no spring chicken, is she?
[ترجمه Fatemeh Sk] اون سن و سالی ازش گذشته، درسته؟
|
[ترجمه گوگل]او مرغ بهاری نیست، او؟
[ترجمه ترگمان]اون مرغ بهار نیست، هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Take it easy. You're no spring chicken yourself, you know.
[ترجمه Fatemeh Sk] سخت نگیر. خودت میدونی که دیگه سن و سالی ازت گذشته
|
[ترجمه گوگل]سخت نگیر خودت مرغ بهاری نیستی، میدونی
[ترجمه ترگمان] آروم باش خودت می دانی که مرغ بهاری نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After all, you're thirty now and no spring chicken yourself any more.
[ترجمه مالک میرزائی] بعد از این همه - تجربه - الان سی سالته و بچه که نیستی.
|
[ترجمه گوگل]بالاخره شما الان سی ساله هستید و دیگر جوجه بهاری ندارید
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه، تو الان سی سال داری و دیگه مرغ بهاری نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Eloff is no longer a spring chicken - nor is he in control of Northern Transvaal.
[ترجمه گوگل]الف دیگر یک جوجه بهاری نیست - او کنترل شمال ترانسوال را نیز در دست ندارد
[ترجمه ترگمان]Eloff دیگر یک مرغ بهاره نیست - و او کنترل ترانسوال شمالی را در دست ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr. Dick is a spring chicken, and he can play tennis well.
[ترجمه گوگل]آقای دیک یک جوجه بهاری است و می تواند به خوبی تنیس بازی کند
[ترجمه ترگمان]آقای دیک یک مرغ بهار است و می تواند تنیس بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm over forty, so I'm not a spring chicken any more.
[ترجمه آریو] من بالای چهلم، پس دیگه یک بچه کوچک نیستم.
|
[ترجمه گوگل]من بیش از چهل سال دارم، پس دیگر مرغ بهاری نیستم
[ترجمه ترگمان]بیش از چهل سال دارم، بنابراین من دیگر مرغ بهار نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fill the spring chicken with the farce. Roll it carefully.
[ترجمه گوگل]مرغ بهاری را با طنز پر کنید آن را با دقت رول کنید
[ترجمه ترگمان]جوجه پرندگان را با نمایش مسخره پر کنید با احتیاط آن را باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She is no spring chicken and never expects to find love again.
[ترجمه گوگل]او مرغ بهاری نیست و هرگز انتظار ندارد دوباره عشق پیدا کند
[ترجمه ترگمان]او مرغ بهاره نیست و هرگز انتظار ندارد که دوباره عشق را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm no spring chicken, you know!
[ترجمه آریو] میدانی که دیگر بچه کوچک نیستم.
|
[ترجمه گوگل]من مرغ بهاری نیستم، می دانی!
[ترجمه ترگمان]می دانی که من مرغ بهاری نیستم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Oh, he's a real spring chicken, always full of energy.
[ترجمه آریو] وای، او بسیار چابک است؛ همیشه پرانرژی!
|
[ترجمه گوگل]اوه، او یک جوجه بهاری واقعی است، همیشه پر انرژی
[ترجمه ترگمان]او یک مرغ spring واقعی است همیشه پر از انرژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I don't know his age, but he's no spring chicken.
[ترجمه گوگل]سنش را نمی دانم اما مرغ بهاری نیست
[ترجمه ترگمان]من هم سن و سال او را بلد نیستم، اما مرغ بهاری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is no longer spring chicken though I don't know her age.
[ترجمه گوگل]او دیگر مرغ بهاری نیست هر چند سنش را نمی دانم
[ترجمه ترگمان]او دیگر جوجه بهاری نیست، با این که سن و سال او را نمی دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The girl is a spring chicken compared to her 60 year - old boyfriend.
[ترجمه گوگل]این دختر در مقایسه با دوست پسر 60 ساله خود یک مرغ بهاری است
[ترجمه ترگمان]این دختر در مقایسه با دوست پسر ۶۰ ساله اش یک مرغ بهاره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• baby chick; young girl (slang); innocent person (slang)

پیشنهاد کاربران

ببو گلابی
آدم جوان
آدم تازه به دوران رسیده
شخص جوان یابچه ای که دهانش بوی شیر میده ( شوخی ) اصطلاح غیر رسمی

بپرس