• : تعریف: a young chicken suitable for broiling or frying.
جمله های نمونه
1. At 8 he is no spring chicken, but Henry Cook is busier than ever.
[ترجمه گوگل]در 8 سالگی او جوجه بهاری نیست، اما هنری کوک شلوغ تر از همیشه است [ترجمه ترگمان]در هشت سالگی مرغ بهاره نیست، اما هنری کوک از همیشه پر مشغله تر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She's no spring chicken, is she?
[ترجمه Fatemeh Sk] اون سن و سالی ازش گذشته، درسته؟
|
[ترجمه گوگل]او مرغ بهاری نیست، او؟ [ترجمه ترگمان]اون مرغ بهار نیست، هست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Take it easy. You're no spring chicken yourself, you know.
[ترجمه Fatemeh Sk] سخت نگیر. خودت میدونی که دیگه سن و سالی ازت گذشته
|
[ترجمه گوگل]سخت نگیر خودت مرغ بهاری نیستی، میدونی [ترجمه ترگمان] آروم باش خودت می دانی که مرغ بهاری نیستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. After all, you're thirty now and no spring chicken yourself any more.
[ترجمه مالک میرزائی] بعد از این همه - تجربه - الان سی سالته و بچه که نیستی.
|
[ترجمه گوگل]بالاخره شما الان سی ساله هستید و دیگر جوجه بهاری ندارید [ترجمه ترگمان]بعد از این همه، تو الان سی سال داری و دیگه مرغ بهاری نیستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Eloff is no longer a spring chicken - nor is he in control of Northern Transvaal.
[ترجمه گوگل]الف دیگر یک جوجه بهاری نیست - او کنترل شمال ترانسوال را نیز در دست ندارد [ترجمه ترگمان]Eloff دیگر یک مرغ بهاره نیست - و او کنترل ترانسوال شمالی را در دست ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mr. Dick is a spring chicken, and he can play tennis well.
[ترجمه گوگل]آقای دیک یک جوجه بهاری است و می تواند به خوبی تنیس بازی کند [ترجمه ترگمان]آقای دیک یک مرغ بهار است و می تواند تنیس بازی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'm over forty, so I'm not a spring chicken any more.
[ترجمه آریو] من بالای چهلم، پس دیگه یک بچه کوچک نیستم.
|
[ترجمه گوگل]من بیش از چهل سال دارم، پس دیگر مرغ بهاری نیستم [ترجمه ترگمان]بیش از چهل سال دارم، بنابراین من دیگر مرغ بهار نیستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Fill the spring chicken with the farce. Roll it carefully.
[ترجمه گوگل]مرغ بهاری را با طنز پر کنید آن را با دقت رول کنید [ترجمه ترگمان]جوجه پرندگان را با نمایش مسخره پر کنید با احتیاط آن را باز کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She is no spring chicken and never expects to find love again.
[ترجمه گوگل]او مرغ بهاری نیست و هرگز انتظار ندارد دوباره عشق پیدا کند [ترجمه ترگمان]او مرغ بهاره نیست و هرگز انتظار ندارد که دوباره عشق را پیدا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]من مرغ بهاری نیستم، می دانی! [ترجمه ترگمان]می دانی که من مرغ بهاری نیستم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Oh, he's a real spring chicken, always full of energy.
[ترجمه آریو] وای، او بسیار چابک است؛ همیشه پرانرژی!
|
[ترجمه گوگل]اوه، او یک جوجه بهاری واقعی است، همیشه پر انرژی [ترجمه ترگمان]او یک مرغ spring واقعی است همیشه پر از انرژی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I don't know his age, but he's no spring chicken.
[ترجمه گوگل]سنش را نمی دانم اما مرغ بهاری نیست [ترجمه ترگمان]من هم سن و سال او را بلد نیستم، اما مرغ بهاری نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She is no longer spring chicken though I don't know her age.
[ترجمه گوگل]او دیگر مرغ بهاری نیست هر چند سنش را نمی دانم [ترجمه ترگمان]او دیگر جوجه بهاری نیست، با این که سن و سال او را نمی دانم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The girl is a spring chicken compared to her 60 year - old boyfriend.
[ترجمه گوگل]این دختر در مقایسه با دوست پسر 60 ساله خود یک مرغ بهاری است [ترجمه ترگمان]این دختر در مقایسه با دوست پسر ۶۰ ساله اش یک مرغ بهاره است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• baby chick; young girl (slang); innocent person (slang)
پیشنهاد کاربران
ببو گلابی
آدم جوان
آدم تازه به دوران رسیده
شخص جوان یابچه ای که دهانش بوی شیر میده ( شوخی ) اصطلاح غیر رسمی