1. this setback was another illustration of his inefficiency and stupidity
این شکست نمونه ی دیگری از بی عرضگی و نابخردی او بود.
2. She seemed better until her set back.
[ترجمه مریم مزدایی] او بنظر بهتر می رسید، تا وقتی که شکست خورد.|
[ترجمه گوگل]او تا زمان بازگشت بهتر به نظر می رسید[ترجمه ترگمان]به نظر بهتر میومد تا اون برگرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A war would inevitably set back the process of reform.
[ترجمه گوگل]جنگ به ناچار روند اصلاحات را به عقب می اندازد
[ترجمه ترگمان]جنگ ناگزیر فرآیند اصلاحات را به عقب می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنگ ناگزیر فرآیند اصلاحات را به عقب می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Our house is set back from the road.
[ترجمه hamid] خانه ما دور از جاده واقع شده|
[ترجمه حسن زاده] خانه ما در عقب نشینی جاده قرار دارد.|
[ترجمه گوگل]خانه ما از جاده عقب افتاده است[ترجمه ترگمان]خونه ما از جاده برگشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The house is set back from the road.
[ترجمه نیلوفر] این خانه از جاده عقب نشینی دارد. ( دقیقا لب جاده نیست )|
[ترجمه حسن زاده] این خانه در عقب نشینی جاده قرار دارد.|
[ترجمه گوگل]خانه از جاده عقب افتاده است[ترجمه ترگمان]خانه از جاده برگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Financial problems have set back our building programme.
[ترجمه masome ayazi] مشکلات مالی برنامه ساختمانی ماراعقب انداخته است|
[ترجمه گوگل]مشکلات مالی برنامه ساختمان ما را عقب انداخته است[ترجمه ترگمان]مشکلات مالی برنامه ساختمانی ما را پشت سر گذاشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. All their efforts at reform have been set back.
[ترجمه گوگل]تمام تلاش های آنها برای اصلاحات به عقب افتاده است
[ترجمه ترگمان]تمام تلاش های آن ها در راستای اصلاحات صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمام تلاش های آن ها در راستای اصلاحات صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The meeting was set back.
[ترجمه هاشم دولتی] جلسه را عقب انداختند|
[ترجمه گوگل]جلسه به تعویق افتاد[ترجمه ترگمان]جلسه به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Work on the new theatre has been set back three months.
[ترجمه گوگل]کار روی تئاتر جدید سه ماه عقب افتاده است
[ترجمه ترگمان]کار بر روی تئاتر جدید سه ماه پیش تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کار بر روی تئاتر جدید سه ماه پیش تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The bad weather set back the building programme by several weeks.
[ترجمه گوگل]هوای بد برنامه ساختمان را چند هفته عقب انداخت
[ترجمه ترگمان]آب و هوای بد، برنامه ساختمان را تا چند هفته ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آب و هوای بد، برنامه ساختمان را تا چند هفته ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This result has set back their chances of winning the competition.
[ترجمه گوگل]این نتیجه شانس قهرمانی آنها را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]این نتیجه شانس خود برای برنده شدن رقابت را پشت سر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نتیجه شانس خود برای برنده شدن رقابت را پشت سر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It could also set back his plans for Middle East peace.
[ترجمه گوگل]همچنین می تواند برنامه های او برای صلح خاورمیانه را به عقب براند
[ترجمه ترگمان]همچنین می تواند برنامه های خود برای صلح خاورمیانه را کنار بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنین می تواند برنامه های خود برای صلح خاورمیانه را کنار بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It has since set back the timetable for the expressway, proposed for just south of Miramar Road.
[ترجمه گوگل]از آن زمان به بعد جدول زمانی بزرگراه را که برای جنوب جاده میرامار پیشنهاد شده بود، تنظیم کرده است
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، زمان بندی برای بزرگراه که تنها در جنوب جاده Miramar پیشنهاد شده است را پشت سر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، زمان بندی برای بزرگراه که تنها در جنوب جاده Miramar پیشنهاد شده است را پشت سر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Billy's cottage was set back off the road, behind a neat little hedge.
[ترجمه گوگل]کلبه بیلی از جاده عقب نشینی کرد، پشت پرچین کوچکی منظم
[ترجمه ترگمان]کلبه بیلی در کنار یک پرچین کوتاه تمیز قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلبه بیلی در کنار یک پرچین کوتاه تمیز قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He switched the set back on, changing the channel to a news programme.
[ترجمه گوگل]او دوباره مجموعه را روشن کرد و کانال را به یک برنامه خبری تغییر داد
[ترجمه ترگمان]او تلویزیون را روشن کرد و کانال را به یک برنامه خبری تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او تلویزیون را روشن کرد و کانال را به یک برنامه خبری تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The December elections were a major setback for the party.
[ترجمه گوگل]انتخابات دسامبر یک شکست بزرگ برای حزب بود
[ترجمه ترگمان]انتخابات دسامبر یک ضربه بزرگ برای حزب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انتخابات دسامبر یک ضربه بزرگ برای حزب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The breakdown in talks represents a temporary setback in the peace process.
[ترجمه گوگل]شکست مذاکرات نشان دهنده یک عقب گرد موقت در روند صلح است
[ترجمه ترگمان]شکست مذاکرات نشان دهنده یک شکست موقت در روند صلح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شکست مذاکرات نشان دهنده یک شکست موقت در روند صلح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. This latest setback will have done nothing to quell the growing doubts about the future of the club.
[ترجمه گوگل]این شکست اخیر هیچ کمکی برای فرونشاندن شک و تردیدهای فزاینده در مورد آینده باشگاه نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این شکست اخیر هیچ کاری برای فرونشاندن تردید رو به رشد در مورد آینده این باشگاه انجام نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شکست اخیر هیچ کاری برای فرونشاندن تردید رو به رشد در مورد آینده این باشگاه انجام نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The move represents a setback for the Middle East peace process.
[ترجمه گوگل]این اقدام نشان دهنده یک عقبگرد برای روند صلح خاورمیانه است
[ترجمه ترگمان]این حرکت نشان دهنده یک شکست برای روند صلح خاور میانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این حرکت نشان دهنده یک شکست برای روند صلح خاور میانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. This temporary setback merely strengthened her resolve.
[ترجمه گوگل]این شکست موقت صرفاً عزم او را تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]این کار موقتی فقط تصمیمش را تقویت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کار موقتی فقط تصمیمش را تقویت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. Romania suffered another setback in its efforts to obtain financial support for its reforms.
[ترجمه گوگل]رومانی در تلاش های خود برای به دست آوردن حمایت مالی برای اصلاحات خود دچار شکست دیگری شد
[ترجمه ترگمان]رومانی در تلاش های خود برای به دست آوردن حمایت مالی از اصلاحات آن متحمل شکست دیگری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رومانی در تلاش های خود برای به دست آوردن حمایت مالی از اصلاحات آن متحمل شکست دیگری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. The government's rejection of the plans is a setback for us.
[ترجمه گوگل]نپذیرفتن طرح ها از سوی دولت برای ما یک عقب گرد است
[ترجمه ترگمان]مخالفت دولت با این برنامه ها شکستی برای ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مخالفت دولت با این برنامه ها شکستی برای ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. His research has suffered a temporary setback.
[ترجمه گوگل]تحقیقات او با یک شکست موقت مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات او متحمل ضربه موقت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تحقیقات او متحمل ضربه موقت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. The team suffered a major setback when their best player was injured.
[ترجمه گوگل]این تیم با مصدومیت بهترین بازیکن خود دچار یک شکست بزرگ شد
[ترجمه ترگمان]این تیم متحمل ضربه بزرگی شد که بهترین بازیکن آن ها مجروح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تیم متحمل ضربه بزرگی شد که بهترین بازیکن آن ها مجروح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. After their latest setback, the rebel forces no longer hold the initiative.
[ترجمه گوگل]پس از آخرین شکست، نیروهای شورشی دیگر ابتکار عمل را در دست ندارند
[ترجمه ترگمان]پس از آخرین شکست آن ها، نیروهای شورشی دیگر این ابتکار را ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از آخرین شکست آن ها، نیروهای شورشی دیگر این ابتکار را ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. This latest defeat constitutes a major setback for the government.
[ترجمه گوگل]این شکست اخیر یک شکست بزرگ برای دولت است
[ترجمه ترگمان]این شکست اخیر بزرگ ترین شکست دولت را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شکست اخیر بزرگ ترین شکست دولت را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. She views every minor setback as a disaster.
[ترجمه گوگل]او هر شکست جزئی را یک فاجعه می داند
[ترجمه ترگمان]او هر عقب نشینی جزئی را یک فاجعه می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او هر عقب نشینی جزئی را یک فاجعه می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. There has been a slight/temporary setback in our plans.
[ترجمه گوگل]یک عقب گرد جزئی/موقت در برنامه های ما وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]یک مشکل موقت \/ موقت در برنامه های ما وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مشکل موقت \/ موقت در برنامه های ما وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. King had been dealt a setback in Albany, Ga., which was not moved to integrate by civil rights demonstrations.
[ترجمه گوگل]کینگ در آلبانی، گا، شکست خورده بود، که با تظاهرات حقوق مدنی ادغام نشد
[ترجمه ترگمان]پادشاه در آلبانی، جورجیا، ضربه سختی خورده بود که تحت تاثیر تظاهرات حقوق مدنی قرار نگرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پادشاه در آلبانی، جورجیا، ضربه سختی خورده بود که تحت تاثیر تظاهرات حقوق مدنی قرار نگرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید