95 1614 100 1 right away /raɪt əˈweɪ/ /raɪt əˈweɪ/معنی: فورا، یک مرتبهمعانی دیگر: بی درنگ، بی معطلی، بلافاصله بررسی کلمه right away عبارت ( phrase )• : تعریف: at this moment; now; immediately.- Tell your brother to come home right away. [ترجمه امیرحسین قرقانی] بلافاصله به برادرتان بگویید بیاید به خانه13|20 [ترجمه الهه بخشي] به برادرت بگو بلافاصله به خانه بيايد33|8 [ترجمه کاربر] به برادرت بگو که بی درنگ به خانه بیاید10|0 [ترجمه ترگمان] به داداشت بگو همین الان بیاد خونه [ترجمه گوگل] بلافاصله به برادر خود بیائید به خانه برسید [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید عبارت ( phrase )• : تعریف: at once; immediately.• مترادف: forthwith, immediately, instantly, straightaway ... واژه right away در جمله های نمونه 1. I knew right away that I was pregnant. [ترجمه ترگمان]فورا فهمیدم که حامله هستم [ترجمه گوگل]بلافاصله متوجه شدم که باردار هستم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. He realized right away that there was something wrong. [ترجمه ترگمان]بلافاصله متوجه شد که مشکلی پیش امده است [ترجمه گوگل]او متوجه شد که چیزی اشتباه است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. We cannot get a large sum of money right away. [ترجمه ترگمان]ما نمیتوانیم پول زیادی دریافت کنیم [ترجمه گوگل]ما نمیتوانیم مبلغ زیادی پول را بلافاصله دریافت کنیم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. He did not reply to her question right away. [ترجمه مصطفی امیرجانی] او به سوالش بلافاصله پاسخ نداد1|0 ... مترادف right away فورا (قید)at once , anon , instantly , right away , straightway , forthwith , hastefully , therewithیک مرتبه (قید)once , right away , en masse , straight off , out of hand , holus-bolus معنی کلمه right away به انگلیسی right away• immediately, right now, at once right away را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران ایما محسنی فورابی درنگمستقیم Sima بلافاصله 🐾 مهدی صباغ همین الانخیلی زود امیر علوی فورا، الساعة، بی درنگ فریحا الان،now f.p = immediately بیومکانیک فورابدون تاخیردر دمدرجا معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها تارا > تارا احمدرضا رمضانپور > محتوم احمدرضا رمضانپور > محتور زهرا یعقوبیان > his bark is worse than his bite دکتر عزیزنژاد > emission construction Sh > with Slam Effect iman88 > prep امین آریا > سواره نظام نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته سارافرجپورمحمد حاتمی نژادزینب زرمسلک نادیاDark Light عاطفه موسویعلی باقریヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای یک غازی نگریست شن زار رهی برگشود دانش بیندوزم کورش کائنات