اسم ( noun )
عبارات: without prejudice
عبارات: without prejudice
• (1) تعریف: an opinion, judgment, preference, or conception formed without knowing or examining the facts.
• مترادف: prejudgment
• مشابه: bias, opinion, preconception
• مترادف: prejudgment
• مشابه: bias, opinion, preconception
- He was surprised to see the high level of technology being used and produced in these countries as his prejudice had been that these were backward nations.
[ترجمه علی جادری] ااو از مشاهده سطح بالای تکنولوژی که مورد استفاده قرار می گرفت و یا تولید می شد شگفت زده شد , چرا که پیشداوری او این بود که اینها کشورهای عقب افتاده ای هستند .|
[ترجمه زینب سرآمد] او از دیدن سطح بالای تکنولوژی که در این کشورها مورد استفاده قرار می گرفت یا تولید می شد شگفت زده شد زیرا پیش داوری او این بود که اینهاجوامع ای عقب افتاده هستند.|
[ترجمه گوگل] او از دیدن سطح بالای فناوری که در این کشورها استفاده و تولید می شود شگفت زده شد زیرا تعصب او این بود که این کشورها کشورهای عقب مانده هستند[ترجمه ترگمان] او از مشاهده سطح بالای فن آوری مورد استفاده و تولید در این کشورها شگفت زده شده بود چرا که تعصب او این بود که این کشورها ملت های عقب مانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the act or state of holding or being influenced by preconceived opinions, as opposed to opinions based on an objective examination of the facts.
• مترادف: bias, narrow-mindedness
• متضاد: objectivity
• مشابه: discrimination, jaundice, partiality
• مترادف: bias, narrow-mindedness
• متضاد: objectivity
• مشابه: discrimination, jaundice, partiality
- The court considered the facts and made its decision without prejudice.
[ترجمه گوگل] دادگاه حقایق را در نظر گرفت و بدون پیش داوری تصمیم خود را اتخاذ کرد
[ترجمه ترگمان] دادگاه حقایق را در نظر گرفت و تصمیم خود را بدون تعصب اتخاذ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دادگاه حقایق را در نظر گرفت و تصمیم خود را بدون تعصب اتخاذ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Prejudice and hatred have kept the two groups apart for centuries.
[ترجمه گوگل] تعصب و نفرت این دو گروه را برای قرن ها از هم دور نگه داشته است
[ترجمه ترگمان] تعصب و نفرت این دو گروه را برای قرن ها جدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تعصب و نفرت این دو گروه را برای قرن ها جدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: irrational hostility or negativity toward a person or group, esp. on the basis of race, religion, or ethnicity.
• مترادف: intolerance
• مشابه: bias, chauvinism, discrimination, ethnocentrism, homophobia, hostility, intolerance, jingoism, misogyny, race, racism, sexism, xenophobia
• مترادف: intolerance
• مشابه: bias, chauvinism, discrimination, ethnocentrism, homophobia, hostility, intolerance, jingoism, misogyny, race, racism, sexism, xenophobia
- Prejudice against American citizens of Japanese descent was strong in the U.S. during World War II.
[ترجمه علی سبزه ای] در طول جنگ جهانی دوم، تعصب در برابر شهروندان آمریکایی با تبار ژاپنی قوی بود.|
[ترجمه گوگل] تعصب علیه شهروندان آمریکایی ژاپنی الاصل در طول جنگ جهانی دوم در ایالات متحده قوی بود[ترجمه ترگمان] تعصب در برابر شهروندان آمریکایی تبار ژاپنی در آمریکا در طول جنگ جهانی دوم قوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: disadvantage or harm caused by the adverse preconceptions of others.
• مترادف: detriment
• مشابه: damage, disadvantage, harm
• مترادف: detriment
• مشابه: damage, disadvantage, harm
- The court's decision operated to the prejudice of the defendant.
[ترجمه گوگل] تصمیم دادگاه به ضرر متهم عمل کرد
[ترجمه ترگمان] تصمیم دادگاه برای پیش داوری متهم فعال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تصمیم دادگاه برای پیش داوری متهم فعال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: prejudices, prejudicing, prejudiced
مشتقات: prejudiced (adj.)
حالات: prejudices, prejudicing, prejudiced
مشتقات: prejudiced (adj.)
• (1) تعریف: to bias or cause prejudice in.
• مترادف: bias
• مشابه: influence, jaundice, predispose, sway
• مترادف: bias
• مشابه: influence, jaundice, predispose, sway
- Wearing a highly provocative dress may have prejudiced the jury against her.
[ترجمه گوگل] پوشیدن یک لباس بسیار تحریک آمیز ممکن است هیئت منصفه را علیه او تعصب کرده باشد
[ترجمه ترگمان] پوشیدن لباس های تحریک کننده می تواند هیات منصفه را به پیش داوری متهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پوشیدن لباس های تحریک کننده می تواند هیات منصفه را به پیش داوری متهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to cause damage or detriment to.
• مترادف: damage, harm, hurt
• مشابه: disadvantage, impair, mar
• مترادف: damage, harm, hurt
• مشابه: disadvantage, impair, mar