فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pours, pouring, poured
حالات: pours, pouring, poured
• (1) تعریف: to enable (a liquid or granular substance such as salt) to flow or stream, as from a container.
• مشابه: decant, disgorge, outpour, release, spill
• مشابه: decant, disgorge, outpour, release, spill
• (2) تعریف: to produce or emit continuously or copiously as if in a torrent or flood.
• مترادف: flood, rain
• مشابه: channel, gush, spurt
• مترادف: flood, rain
• مشابه: channel, gush, spurt
- They poured their savings into the project.
[ترجمه رها] انها پس از خود را در این پروژه صرف کردند|
[ترجمه پوریا.پور] آن ها پس انداز خود را در این پروژه صرف کردند|
[ترجمه الهه] انها پس انداز خودرا برای این پروژه صرف کردند|
[ترجمه شان] آن ها پس انداز خود را ( به پای ) این پروژه ریختند.|
[ترجمه گوگل] آنها پس انداز خود را در پروژه ریختند[ترجمه ترگمان] آن ها پس انداز خود را به این پروژه ریختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to give forth or utter without restraint (often fol. by out).
• مترادف: deluge, flood, vent
• مشابه: disgorge, lavish, stream
• مترادف: deluge, flood, vent
• مشابه: disgorge, lavish, stream
- He poured out his grief to me.
[ترجمه mohammadali] او غم و اندوه اش را با من در میان گذاشت.|
[ترجمه عرشیا] او ناراحتی خود را در من ریخت|
[ترجمه شان] او اندوه خود را برایم بیان کرد ( غصه هایش را بیرون ریخت ) .|
[ترجمه میترا افزوده] او ناراحتی اش را برای من بیان کرد.|
[ترجمه Ali] او غصه خود را برای من ریخت|
[ترجمه گوگل] غمش را به من ریخت[ترجمه ترگمان] او غصه خود را برای من ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1) تعریف: to rain heavily.
• مترادف: flood, rain cats and dogs, storm
• مترادف: flood, rain cats and dogs, storm
• (2) تعریف: to issue forth in great amounts.
• مترادف: flood, gush, rain, stream
• متضاد: trickle
• مشابه: flow, issue, run, spill, spout, spurt, wash
• مترادف: flood, gush, rain, stream
• متضاد: trickle
• مشابه: flow, issue, run, spill, spout, spurt, wash
اسم ( noun )
مشتقات: pourable (adj.), pourer (n.)
مشتقات: pourable (adj.), pourer (n.)
• : تعریف: a continuous and heavy flowing forth.
• مترادف: cataract, flood, gush, outflow, rain, stream, torrent
• مشابه: cascade, deluge, downpour, flow
• مترادف: cataract, flood, gush, outflow, rain, stream, torrent
• مشابه: cascade, deluge, downpour, flow