• : تعریف: in a way that is easy to see or understand; clearly.
- Why did you make a joke when she was obviously upset?
[ترجمه freshteh] چرا وقتی اشکارا ناراحت بود شوخی کردید
|
[ترجمه Aj] چرا وقتی او به طور واضح ناراحت بود با او شوخی کردی؟
|
[ترجمه مجتبی خانی] تو که دیدی چقد ناراحته، چرا الکی مزه ریختی؟!
|
[ترجمه Star] چرا وقتی که او آشکارا ناراحت بود، با او شوخی کردی و جک گفتی؟
|
[ترجمه میثم نبی پور] وقتی که معلوم بود ناراحته چرا باهاش شوخی کردی؟
|
[ترجمه نیلویا] چرا وقتی معلوم بود ناراحته خواستی با او شوخی کنی؟
|
[ترجمه کمیل] وقتی معلوم بود ناراحته چرا مزه ریختی؟
|
[ترجمه گوگل] چرا وقتی او آشکارا ناراحت بود شوخی کردی؟ [ترجمه ترگمان] چرا وقتی کاملا ناراحت بود جوک گفتی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. she is obviously demented
معلوم است که مشاعر خود را از دست داده است.
2. she is obviously tired
او به طور آشکاری خسته است.
3. There are obviously two educationsOne should teach us how to make a living and the other how to live.
[ترجمه ترجمه گوگل] بدیهی است که دو آموزش وجود دارد که یکی باید به ما بیآموزد که چگونه زندگی خود را تامین کنیم و دیگری باید چگونه زندگی کنیم
|
[ترجمه گوگل]بدیهی است که دو آموزش وجود دارد که یکی باید به ما بیاموزد چگونه زندگی کنیم و دیگری چگونه زندگی کنیم [ترجمه ترگمان]بدیهی است که دو educationsOne باید به ما یاد دهند که چگونه زندگی کنیم و چگونه زندگی کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Obviously what she did was wrong, but I don't think it warranted quite such severe punishment.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که کاری که او انجام داد اشتباه بود، اما فکر نمیکنم چنین مجازات شدیدی را ایجاب کند [ترجمه ترگمان]مسلما کاری که او می کرد اشتباه بود، اما فکر نمی کنم که این مجازات سختی باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was obviously annoyed that the man had happened along.
[ترجمه گوگل]او آشکارا از این که آن مرد با هم اتفاق افتاده بود، آزرده بود [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از این که این مرد پیش آمده بود رنجیده خاطر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Barry had obviously come in on the tail-end of the conversation.
[ترجمه گوگل]آشکارا بری در انتهای مکالمه وارد شده بود [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بری به پایان مکالمه رسیده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We're obviously going to need more help.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که ما به کمک بیشتری نیاز خواهیم داشت [ترجمه ترگمان]ما مشخصا به کمک بیشتری نیاز داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The taxi driver was obviously in the wrong in going ahead against the red light.
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی آشکارا در مقابل چراغ قرمز در اشتباه بود [ترجمه ترگمان]راننده تاکسی به طور واضح در اشتباه پیش روی چراغ قرمز ایستاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You look great! Marriage obviously agrees with you.
[ترجمه گوگل]عالی به نظر می آیی! ازدواج به وضوح با شما موافق است [ترجمه ترگمان]! تو عالی بنظر میای ازدواج واضحه که با تو موافقه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You've obviously put a lot of work in on your garden.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که شما کار زیادی در باغ خود انجام داده اید [ترجمه ترگمان]مسلما کاره ای زیادی در باغ شما انجام داده اید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She was obviously in distress after the attack.
[ترجمه گوگل]او به وضوح پس از حمله در مضیقه بود [ترجمه ترگمان]اون مشخصا بعد از حمله عصبی بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He obviously hasn't profited by his experiences.
[ترجمه گوگل]او بدیهی است که از تجربیات خود سودی نبرده است [ترجمه ترگمان]واضح است که از تجربیات او سود نبرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He's obviously a man of very high intelligence.
[ترجمه گوگل]واضح است که او مردی با هوش بسیار بالا است [ترجمه ترگمان]واضحه که اون آدم خیلی باهوشی هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[ریاضیات] واضح است که، آشکارا، به طور آشکار
انگلیسی به انگلیسی
• in an obvious manner; clearly; unmistakably; plainly
پیشنهاد کاربران
پیدا ( اشکار، پدیدار و. . . ) بودن
واضح و صریح
به وضوح، آشکارا مثال: She was obviously upset about something. آشکارا از چیزی ناراحت بود.
آشکارا، بطور واضح بطور آشکار یا معلوم، بدیهی است که
معلومه دیگه، مشخصه
Clearly ( used to give information you expect other ( people to know or agree with
به طور معلوم
=evidently, apparently It had obviously rained
به عیان ؛بطور آشکارا. عیاناً. به وضوح. به آشکارا : ای کرده قال وقیل تو را شیدا هیچ از خبر شدت به عیان پیدا؟ ناصرخسرو.
به نقل از هزاره: آشکارا مسلماً معلوم است که روشن است که بدیهی است که واضح است که
به طور واضح . به وضوح Clearly
آشکارا
یه سوال؛ معمولا adverb ها ( قید ها ی زمانی و یا غیره ) تو انگلیسی آخر جمله میاد چرا obviously در انتهای جمله نمیاد؟
به روشنی، آشکار است که
Clearly
مسلما
بطور مشخص
آشکارا، مشخصاً
در واقع
علنی
پرواضح
به طور مشخص ، مشخص ، واضح ، به طور واضح ، مسلما ، مشخصا ، بدیهی است که . there has obviously been a mistake مسلما اشتباهی رخ داده است ( بدیهی است که اشتباهی صورت گرفته است )