صفت ( adjective )
حالات: keener, keenest
مشتقات: keenly (adv.), keenness (n.)
حالات: keener, keenest
مشتقات: keenly (adv.), keenness (n.)
• (1) تعریف: extremely sharp; able to cut readily and finely.
• مترادف: acute, fine, sharp
• متضاد: blunt, dull
• مشابه: pointed
• مترادف: acute, fine, sharp
• متضاد: blunt, dull
• مشابه: pointed
- For that job, you'll need a knife with a keen blade.
[ترجمه آذر] براى اینکار شما به یک چاقو با لبه تیز نیاز دارید.|
[ترجمه Aydin jz] برای این کار شما به چاقویی با تیغه ی تیز نیاز دارید|
[ترجمه SE] برای آن کار شما به یک چاقو با لبه تیز نیاز خواهید داشت|
[ترجمه ب گنج جو] خوب این یه کاریه که احتیاج داره به یه چاقویی که تیغه اش هم حسابی تیز باشه.|
[ترجمه گوگل] برای این کار، به یک چاقو با تیغه تیز نیاز دارید[ترجمه ترگمان] برای اون کار چاقو به چاقو نیاز داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: finely discerning; extremely perceptive; acute.
• مترادف: acute, incisive, mordant, perceptive, sharp, trenchant
• متضاد: blunt, dull
• مشابه: agile, alert, astute, clearheaded, discerning, discriminating, fine, perspicacious, pungent, shrewd, subtle, tart
• مترادف: acute, incisive, mordant, perceptive, sharp, trenchant
• متضاد: blunt, dull
• مشابه: agile, alert, astute, clearheaded, discerning, discriminating, fine, perspicacious, pungent, shrewd, subtle, tart
- Dogs have a keen sense of smell.
[ترجمه آذر] سگ ها حس بویایی قوى دارند.|
[ترجمه Mr hash] سگ ها حس بویایی حساسی دارند|
[ترجمه .] سگ ها حس بویایی قوی دارند|
[ترجمه Ali noroozy shadmand] سگ ها شامه ی تیزی دارند|
[ترجمه گوگل] سگ ها حس بویایی قوی دارند[ترجمه ترگمان] سگ ها حس بویایی تیزی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- With her keen intellect, we thought she would become an academic.
[ترجمه A.A] با هوش سرشارش ما فکرکردیم او یک دانشگاهی میشه|
[ترجمه شیدا] ما فکر کردیم که او با هوش سرشاری ک دارد یک استاد داتشگاه میشود|
[ترجمه سارا] با هوش سرشار او فکر می کردیم که او یک دانشگاهی می شود|
[ترجمه گوگل] با هوش و ذکاوت او فکر می کردیم که او یک دانشگاهی می شود[ترجمه ترگمان] با هوش تیز او، ما فکر می کردیم که او یک استاد دانشگاه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: intense, vivid, or strongly felt.
• مترادف: intense, strong
• متضاد: apathetic, indifferent, unenthusiastic
• مشابه: acute, ardent, deep, exquisite, extreme, heavy, intent, pointed, vivid
• مترادف: intense, strong
• متضاد: apathetic, indifferent, unenthusiastic
• مشابه: acute, ardent, deep, exquisite, extreme, heavy, intent, pointed, vivid
- He's always had a keen ambition to enter politics.
[ترجمه گوگل] او همیشه جاه طلبی زیادی برای ورود به سیاست داشته است
[ترجمه ترگمان] او همیشه آرزو داشت وارد سیاست شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او همیشه آرزو داشت وارد سیاست شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She has a keen interest in sports.
[ترجمه فروغ] او علاقه شدیدی به ورزش داشت|
[ترجمه سارا کاووسی] او علاقه ی شدیدی به ورزش دارد.|
[ترجمه گوگل] او علاقه شدیدی به ورزش دارد[ترجمه ترگمان] او علاقه شدیدی به ورزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some people have a keen desire to be famous.
[ترجمه گوگل] برخی افراد تمایل زیادی به معروف شدن دارند
[ترجمه ترگمان] برخی افراد تمایل شدیدی به مشهور شدن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برخی افراد تمایل شدیدی به مشهور شدن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: enthusiastic, eager, or desirous.
- She's quite keen on learning how to play bridge now.
[ترجمه ساراخانی] او اکنون بسیار مشتاق نحوه یادگیری بازی پل است|
[ترجمه سارا] او اکنون بسیار مشتاق است که چگونه بریج بازی کند|
[ترجمه گوگل] او اکنون بسیار مشتاق است که چگونه بریج بازی کند[ترجمه ترگمان] او خیلی مشتاق یادگیری نحوه بازی کردن پل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was never keen to play football, but his friends talked him into it.
[ترجمه Mahyar] او هرگز علاقه ای به فوتبال بازی کردن نداشت ، ولی دوستانش اون را متقاعد کردند . Talk somebody into : persuade , convince|
[ترجمه گوگل] او هرگز علاقه ای به بازی کردن فوتبال نداشت، اما دوستانش با او صحبت کردند[ترجمه ترگمان] او هرگز علاقه ای به بازی فوتبال نداشت، اما دوستانش او را در آن حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I asked him if he wanted to go in on on my plan, but he wasn't very keen.
[ترجمه SE] من از او خواستم که آیا او می خواهد وارد برنامه من شود، اما او خیلی مشتاق نبود|
[ترجمه SE] من از او خواستم که آیا او می خواهد با برنامه من پیش برود، اما او خیلی مشتاق نبود|
[ترجمه گوگل] از او پرسیدم که آیا میخواهد به برنامه من ادامه دهد، اما خیلی مشتاق نبود[ترجمه ترگمان] از او پرسیدم که آیا می خواهد به نقشه من وارد شود، اما او خیلی تیز نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید