[ترجمه گوگل] او منظور خود را رساند [ترجمه ترگمان] حرفش را تمام کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The point finally got across.
[ترجمه Sam] نکته در نهایت فهمیده شد
|
[ترجمه گوگل] بالاخره موضوع به گوش رسید [ترجمه ترگمان] عاقبت به پایان رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. It's so much safer to get across the road at the traffic lights.
[ترجمه فرشاد] عبور کردن از خیابان در محل چراغ های راهنمایی بسیار امن تر است.
|
[ترجمه گوگل]عبور از جاده در چراغ راهنمایی بسیار ایمن تر است [ترجمه ترگمان]خیلی امن تر است که از جاده عبور کنیم و از جاده عبور کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It won't be easy, but we'll get across the river somehow.
[ترجمه گوگل]کار آسانی نخواهد بود، اما ما به نوعی از رودخانه عبور خواهیم کرد [ترجمه ترگمان]خیلی اسون نیست، اما یه جوری از رودخونه رد میشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The lights changed to red before I could get across.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بتونم از بین برم چراغ ها قرمز شدند [ترجمه ترگمان]قبل از انکه بتوانم از آن رد شوم، نورها به سرخی تبدیل شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. To get across town, you can take the shuttle from Times Square to Grand Central.
[ترجمه گوگل]برای عبور از شهر، میتوانید با شاتل از میدان تایمز به گراند سنترال بروید [ترجمه ترگمان]برای رسیدن به شهر می توانید شاتل را از میدان تایمز به گرند سنترال ببرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The bridge was destroyed, so we couldn't get across.
[ترجمه گوگل]پل خراب شده بود و ما نتوانستیم از آن عبور کنیم [ترجمه ترگمان]پل نابود شد، برای همین نتونستیم رد بشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. No ambulances had as yet managed to get across the river.
[ترجمه گوگل]هنوز هیچ آمبولانسی موفق به عبور از رودخانه نشده بود [ترجمه ترگمان]هیچ ambulances هنوز نتوانسته بود از رودخانه عبور کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]منظور شما واقعاً قابل درک نبود [ترجمه ترگمان]هدف شما واقعا از آن عبور نکرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Your thesis wouldn't get across if you used too many technical terms in it.
[ترجمه موشین] پایان نامه شما در صورت استفاده بیش از اندازه اصطلاحات فنی در آن، فهمیده نمیشود.
|
[ترجمه گوگل]اگر از اصطلاحات فنی بیش از حد در آن استفاده می کردید، پایان نامه شما قابل فهم نخواهد بود [ترجمه ترگمان]اگر از واژه های فنی زیادی در این زمینه استفاده کردید، تز تان از آن دست نخواهد یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Did your speech get across to the crowd?
[ترجمه نوشین] آیا سخنرانی شما برای جمعیت قابل فهم بود؟
|
[ترجمه گوگل]آیا سخنرانی شما به میان جمعیت رسید؟ [ترجمه ترگمان]سخنرانیت از میان جمعیت رد شد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She made a running dive to get across the crevasse.
[ترجمه گوگل]او برای عبور از شکاف شیرجه زد [ترجمه ترگمان]او برای عبور از شکاف در حال دویدن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He hurried down to help us get across the river.
[ترجمه گوگل]او با عجله پایین آمد تا به ما کمک کند تا از رودخانه عبور کنیم [ترجمه ترگمان]او به سرعت پایین آمد تا به ما کمک کند تا از رودخانه عبور کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Take care not to get across the director,he could have you dismissed.
[ترجمه گوگل]مواظب باش با کارگردان برخورد نکنی، او ممکن است تو را اخراج کند [ترجمه ترگمان]مواظب باش که اون کارگردان رو رد کنی، اون می تونه تو رو اخراج کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. How are we going to get across the river?
[ترجمه گوگل]چگونه می خواهیم از رودخانه عبور کنیم؟ [ترجمه ترگمان]چطور می تونیم از رودخونه رد بشیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This is the message that we want to get across to the public.
[ترجمه گوگل]این پیامی است که می خواهیم به مردم برسانیم [ترجمه ترگمان]این پیامی است که ما می خواهیم به مردم برسیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The bridge was destroyed so we couldn't get across the river.
[ترجمه گوگل]پل خراب شد و ما نتوانستیم از رودخانه عبور کنیم [ترجمه ترگمان]پل نابود شد و ما نتونستیم از رودخانه عبور کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• go over, pass over, ford; be understood make something understood; communicate something in a manner that is clear
پیشنهاد کاربران
communicate something clearly
. You can have brilliant ideas, but if you can’t get them across, your ideas won’t get you anywhere شما می توانید ایده های درخشانی داشته باشید ، اما اگر نتوانید آنها را مطرح کنید ، ایده های شما به جایی نمی رسد.
get across =to convey, e. g. I've studied English for years, but I still have trouble getting my ideas across in a conversation.
منظور رو خوب رسوندن
Understand: فهمیدن Get across: فهماندن
عبورد کردن ، رد شدن ، گذر کردن
رساندن پیام یا معنی یا مفهوم خاصی به کسی
با وضاحت موضوع را رساندن
باعث عبور کسی شدن ( مثلا از مرز ) یا کمک به عبور کردن کسی کردن دیکشنری کالینز: to cross or cause or help to cross
Succeed in making sb understand sth
حالی کردن شیر فهم کردن
گذر کردن، عبور کردن
رسوندن مفهوم Oxford: to be communicated or understood ; to succeed in communicating sth
فهماندن The teacher got across the hard unit to students
انتقال دادن منظور ( بطور موفق ) – ارتباط برقرار کردن ( بطور موفق ) معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman : to succeed in communicating an idea or piece of information to someone, or to be communicated ... [مشاهده متن کامل]
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster : to become clear or convincing to make clear or convincing معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN : to make people understand something معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge : to manage to make someone understand or believe something
متوجه شدن
Understand
to manage to make someone understand or believe something