explore

/ɪkˈsplɔr//ɪksˈplɔː/

معنی: کاوش کردن، اکتشاف کردن، سیاحت کردن، پیگردی کردن
معانی دیگر: (سفر اکتشافی کردن) سیاحت کردن، بازدید کردن، گشتن، یابندگی کردن، یابیدن، جهان پژوهی کردن، گیتی پژوهی کردن، (بادقت مورد) بررسی و امتحان قرار دادن، پی گردیدن، وارسی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: explores, exploring, explored
(1) تعریف: to travel across or through for the purpose of discovery or investigation.
مترادف: prowl, reconnoiter
مشابه: pioneer, prospect, search, survey

- The scientists explored the forest in hope of sighting certain rare birds.
[ترجمه محمد] دانشمندان به امید دیدن بعضی از پرندگان نادر جنگل را جستجو کردند
|
[ترجمه خواجه پور -محمد امین] دانشمندان در جستجوی پرندگان نادر به بررسی جنگل پرداختند
|
[ترجمه ABDOLMALKY] دانشمندان برای کشف پرندگانی که کم یاب هستند به جنگل رفتند و آنجا را برای برسی این پرندگان جست و جو کردند
|
[ترجمه اناهيتا] زیست شناسان برای بررسی دیدن بعضی از پرندگان کمیاب جنگل را جستوجو کرده اند
|
[ترجمه محدثه فرومدی] دانشمندان، جنگل را به امید رویت پرندگان کمیاب بخصوصی کاوش کردند
|
[ترجمه بهروز مددی] دانشمندان به امید یافتن نادرترین گونه‎های پرندگان شروع به اکتشاف در جنگل کردند.
|
[ترجمه مچید،شه پر] دانشمندان در جنگل برای یافتن وبررسیه گونه های نادری از پرندگان، بسیار کوشیدند.
|
[ترجمه شان] دانشمندان در جنگل به اکتشاف ( کاوش ) پرداختند به امید آنکه ( گونه های ) کمیاب پرندگان بخصوصی را، مشاهده کنند.
|
[ترجمه گوگل] دانشمندان جنگل را به امید مشاهده برخی از پرندگان کمیاب کاوش کردند
[ترجمه ترگمان] دانشمندان جنگل را به امید دیدن یک پرنده کمیاب کشف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to examine carefully and systematically.
مترادف: plumb, probe, study
مشابه: analyze, examine, investigate, research, scan, scrutinize, search out

- Let us explore this radical idea that changed Western thought.
[ترجمه خواجه پور-محمد امین] اجازه دهید ما به بررسی این ایده اساسی بپردازیم که منجر به تغییر اندیشه غربی شد
|
[ترجمه fghjk] بگزارید برای کشف این ایده که باعث تغیر اندیشه غرب شد برسی کنیم
|
[ترجمه بهروز مددی] اجازه دهید به بررسی این نظریه بنیادین که منجر به دگرگونی اندیشه غرب شده، بپردازیم.
|
[ترجمه گوگل] اجازه دهید این ایده رادیکال را که تفکر غربی را تغییر داد، بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان] بیایید این ایده رادیکال را کشف کنیم که اندیشه غربی را تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In this lecture, we will explore the factors that brought about World War I.
[ترجمه ناشناسی] در این سخنرانی به بررسی عواملی خواهیم پرداخت که منجر به جنگ جهانی اوّل گردیدند
|
[ترجمه بهروز مددی] در این مقاله، عواملی که باعث شروع جنگ جهانی اول شد را بطور کامل موشکافی خواهیم کرد.
|
[ترجمه گوگل] در این سخنرانی به بررسی عواملی که باعث جنگ جهانی اول شد می پردازیم
[ترجمه ترگمان] در این سخنرانی به بررسی عواملی می پردازیم که در مورد جنگ جهانی اول آورده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in medicine, to investigate, esp. by surgery, in order to diagnose.
مشابه: dissect, probe

- The surgeon will explore the liver for signs of a tumor.
[ترجمه ناشناس] جرّاح برای مشاهده علائم تومور، کبد را معاینه خواهد نمود
|
[ترجمه بهروز مددی] جراح به منظور بررسی علائم تومور، کبد را مورد آزمایش قرار خواهد داد.
|
[ترجمه گوگل] جراح کبد را برای علائم تومور بررسی می کند
[ترجمه ترگمان] جراح کبد را برای علایم یک تومور کاوش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to investigate or examine something carefully.
مترادف: investigate, probe
مشابه: delve, pioneer, sift

جمله های نمونه

1. we must explore every avenue
باید به هر دری بزنیم (باید همه ی راه ها را آزمایش کنیم).

2. a number of oil companies formed a consortium to explore and refine oil
چند شرکت به منظور اکتشاف و پالایش نفت کنسرسیوم تشکیل دادند.

3. Lawyer Spence explored the essential reasons for the crime.
[ترجمه گوگل]وکیل اسپنس دلایل اصلی جنایت را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]وکیل اسپنس دلایل اصلی جرم را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Weather Bureau explored the effects of the rainy weather.
[ترجمه گوگل]اداره هواشناسی اثرات هوای بارانی را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]اداره هواشناسی تاثیرات آب و هوای بارانی را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sara wanted to know if all of the methods for solving the problem had been explored.
[ترجمه گوگل]سارا می خواست بداند که آیا تمام روش های حل مشکل بررسی شده است یا خیر
[ترجمه ترگمان]سارا می خواست بداند که آیا تمام روش ها برای حل این مشکل بررسی شده است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Columbus discovered America but did not explore the new continent.
[ترجمه سهیلا سهرابی] کلمب آمریکا را کشف کرد، اما در این قاره ی جدید به اکتشاف نپرداخت.
|
[ترجمه گوگل]کلمب آمریکا را کشف کرد اما قاره جدید را کشف نکرد
[ترجمه ترگمان]کلمب آمریکا را کشف کرد اما قاره جدید را کشف نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Management need to explore ways of improving office security.
[ترجمه MSB] مدیریت باید راه های بهبود امنیت اداری رابیابد.
|
[ترجمه ترجمه من] مدیریت باید راه های بهبود امنیت اداری را کشف کند
|
[ترجمه شان] مدیریت نیاز دارد راه های بهبود ( ارتقا ) ایمنی این دفتر را وارسی کند ( با دقت مورد بررسی قرار دهد ) .
|
[ترجمه گوگل]مدیریت باید راه های بهبود امنیت دفتر را بررسی کند
[ترجمه ترگمان]مدیریت باید راه هایی برای بهبود امنیت اداره را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let us explore the possibilities for improvement.
[ترجمه گوگل]بیایید به بررسی احتمالات برای بهبود بپردازیم
[ترجمه ترگمان]بیایید احتمالات پیشرفت را بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We need to explore every possible avenue.
[ترجمه زهرا آبسالان] ما نیاز داریم که هر راه ممکن را کشف کنیم
|
[ترجمه گوگل]ما باید هر راه ممکن را کشف کنیم
[ترجمه ترگمان] باید هر خیابون ممکن رو بگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The best way to explore the countryside is on foot.
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای گشت و گذار در حومه شهر پیاده روی است
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای کشف حومه شهر پای پیاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The best way to explore the island is to hire a car.
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای گشت و گذار در جزیره کرایه ماشین است
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای کشف این جزیره این است که اتومبیلی کرایه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We should explore/pursue every avenue in the search for an answer to this problem.
[ترجمه گوگل]ما باید هر راه را در جستجوی پاسخی برای این مشکل کاوش کنیم/پیگیری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید هر خیابانی را در جستجوی پاسخ به این مشکل جستجو \/ جستجو کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Colonists came to America to explore a new world.
[ترجمه ناشناس] مهاجران برای کشف یک دنیای جدید به امریکا امدند
|
[ترجمه گوگل]استعمارگران برای کشف دنیای جدید به آمریکا آمدند
[ترجمه ترگمان]Colonists برای کشف دنیای جدید به آمریکا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I would creep in and with stealthy footsteps explore the second-floor.
[ترجمه گوگل]به داخل خزیدم و با قدم هایی یواشکی طبقه دوم را کاوش می کردم
[ترجمه ترگمان]و با گام های دزدکی به طرف طبقه دوم رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The president wants to explore every avenue towards peace in the region.
[ترجمه ناشناس] رئیس جمهور خواهان پیمودن تمامی مسیرهای دستیابی به صلح در منطقه می باشد
|
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور می‌خواهد همه راه‌های رسیدن به صلح در منطقه را بررسی کند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور می خواهد هر مسیری را به سمت صلح در منطقه بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. In the afternoon you'll be free to explore a little on your own.
[ترجمه گوگل]بعدازظهر آزاد خواهید بود تا خودتان کمی کاوش کنید
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر شما آزاد خواهید بود که کمی در اختیار خودتان باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We had to explore this possibility very gingerly.
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم این امکان را خیلی ژرفا بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید این احتمال رو خیلی با احتیاط بررسی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Archer began to explore the possibilities of opening a club in the city.
[ترجمه گوگل]آرچر شروع به بررسی احتمالات افتتاح یک باشگاه در شهر کرد
[ترجمه ترگمان]آرچر با بررسی احتمالات افتتاح یک باشگاه در شهر آغاز به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Inspired by the sunny weather, I decided to explore the woods.
[ترجمه گوگل]با الهام از هوای آفتابی، تصمیم گرفتم جنگل را کشف کنم
[ترجمه ترگمان]، که از هوای آفتابی الهام گرفته بودم تصمیم گرفتم جنگل رو سیاحت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاوش کردن (فعل)
probe, delve, pry, dig, forage, explore, prog

اکتشاف کردن (فعل)
prospect, explore

سیاحت کردن (فعل)
travel, tour, explore, make a tour

پیگردی کردن (فعل)
seek, track, explore

تخصصی

[عمران و معماری] پوییدن
[برق و الکترونیک] تحقیق کردن، اکتشاف

انگلیسی به انگلیسی

• travel to unknown regions; investigate, examine, research
if you explore a place, you travel in it to find out what it is like.
if you explore something with your hands, you touch it so that you can feel what it is like.
if you explore an idea, you think about it carefully to decide whether it is a good one.

پیشنهاد کاربران

می توان از {آزشختن} بهره برد:
1 - آز:پیشوند است به چم {به بیرون} و هم ارز {ex} در انگلیسی است.
2 - شختن:به چَمِ {ریختن} است، با ریخت دیگر {شنجیدن}، برابرِ {plore} است.
بِدرود!
کاوش کردن / بررسی کردن
مثال: They decided to explore the ancient ruins.
آن ها تصمیم گرفتند به بررسی بازمانده های باستانی بپردازند.
جوریدن
زیرورو کردن
بررسی کردن، کاوش کردن
سر درآوردن، از موضوعی سردرآوردن
گشت و گذار کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : explore
✅️ اسم ( noun ) : exploration / explorer
✅️ صفت ( adjective ) : exploratory
✅️ قید ( adverb ) : _
🚨 این نکته رو بگم بعد برید سراغ بقیه متن. چیزی رو که میخواهید Explore کنید قبلاً Discover شده است. این واجب کفایی است. و اینکه کنکاش طبق فرهنگ معین معنی اش میشه مشورت ( Consult ) و ربطی به Explore نداره. کاوش چرا ربط داره.
...
[مشاهده متن کامل]

۱. با دقت به چیزی نگاه کردن، مطالعه، تجزیه و تحلیل و آنالیز کردن چیزی با هدف کسب اطلاعات بیشتر و بخاط اینکه بیشتر درباره ی آن بدانید
∆ Researchers are exploring how language is acquired by children : محققان در حال تجزیه و تحلیل نحوه فراگیری زبان توسط کودکان هستند.
۲. عقلانی، به روش متفکرانه، با دقت و با جزئیات بالا درباره ی موضوعی صحبت کردن یا فکر کردن
∆ The book explores a number of controversial issues : این کتاب پیرامون تعدادی از مسائل بحث برانگیز صحبت می کند ( راجع به )
∆ You need to explore your feelings on this subject more carefully : باید با دقت بیشتری روی احساساتتون حول این موضوع فکر کنید
۳. آموختن - یاد گرفتن ( با انجام دادن آن، نه با خواندن و نکاه کردن )
∆ The children were encouraged to explore mathematics : بچه ها تشویق شدند تا ریاضیات را ( انجام دهند و ) یاد بگیرند.
۴. سیاحت کردن و سفر کردن به یک مکان جهت کسب اطلاعات بیشتر و سر در آوردن - گشت زدن - گشتن - کاوش و تفحص کردن
∆ I decided to go out and explore the town : تصمیم گرفتم بزنم بیرون و شهر را کاوش کنم ( گشت بزنم با هدف more info )
They were sent to explore unknown regions of Africa : آنها برای کاوش در مناطق ناشناخته آفریقا فرستاده شدند.
۴. به دقت جستجو کردن به منظور شناسایی و یافتن چیز ارزشمند مثل نفت
companies exploring for oil : شرکت ها در پی نفت
۵. ( زخم ) آزمایش کردن با استفاده از لمس کردن
∆ The doctor explored the wound : دکتر زخم را آزمایش/بررسی/لمس کرد

شناسایی
سفر اکتشافی
● مورد بحث و بررسی قرار دادن
● کاوش کردن، اکتشاف کردن
کاویدن
بررسیدن
کاوش
کنکاش کردن
Discover
کاوش کردن اکتشاف کردن
جست و جو؛گشت و گذار
جست و جو_گشت و گذار
بحث کردن و فکر کردن
سیاحت کردن و گشت و گذار کردن
می تونه �کند و کاو کردن�هم معنی بده
رسیدن به
Explore وdirectory دو کلمه هستند که می توان یک تفاوت اساسی را بین آنها تشخیص داد ، اگرچه به طور کلی معنی مشابهی را منتقل می کنند. Explore چیزی به معنای سفر در منطقه ای ناآشنا است تا بتوانید در مورد آن اطلاعات کسب کنید یا اینکه چیز دیگری را بررسی کنید. از طرف دیگر ، discover یافتن چیزی است یا دست آوردن دانش یا آگاهی از چیزی.
...
[مشاهده متن کامل]

به طور کلی وقتی کسی چیزی را اولین بار میبینیم یا پیدا میکنیم میشه discover
و اگه در مورد آن مطلالعه کنیم تا اطلاعات بیشتری از اونو به نمایش بزاریم میشه explore

پیگیری کردن
کاوش کردن
بازرسی کردن
کندوکاو کردن، کاویدن، وارسیدن
سبک یا سنگین کردن ( چیزی جدید )
بررسی کردن
the action or process of discovering or being discovered
Discovery
اکتشاف

واکاوی کردن

verb ( used with object ) , explored, exploring.
1.
to traverse or range over ( a region, area, etc. ) for the purpose of discovery:
to explore the island.
2.
to look into closely; scrutinize; examine:
...
[مشاهده متن کامل]

Let us explore the possibilities for improvement.
3.
Surgery. to investigate into, especially mechanically, as with a probe.
4.
Obsolete. to search for; search out.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس