This phrase means to get in touch with someone or provide an update on one’s whereabouts or status. تماس گرفتن با کسی یا دادن اطلاعات جدید یا دقیق تر در مورد محل یا وضعیت خود
مثال؛
I’ll check in with you later to see how things are going.
... [مشاهده متن کامل]
A friend might say, “Just wanted to check in and see how you’re doing. ”
Someone might ask, “Can you check in with me when you arrive?”
معرفی کردن
پذیرش شدن، تحویل دادن وسایل برای بررسی، زنگ زدن به کسی برای خبر دادن از خودت
این کلمه فعل هم میشه
مترادف این کلمه هارو میشه بگید؟
Take of
Chek in
Exchange
Pack
Fill out
Board ( سوار شدن )
Make
Set
hold
Clear
Wear
Spacial
Celebrate
Go out
Commemorate
Revolution
دوستان به دو نکته درباره این فعل توجه کنین:
۱. نباید بگیم I will check in hotel بجاش باید بگیم I will check in at the hotel
۲. Check in و Check into با کمی اغماض میتونن بجای هم استفاده شن بجز اینکه Check in هم اسمه هم فعل اما Check into فقط فعله.
منظم تماس یا ارتباط برقرار کردن ( به منظور تبادل اطلاعات ) ، منظم در تماس یا ارتباط بودن
به کسی سر زدن
حال کسی را جویا شدن
سر زدن
پذیرش هتل
مراجعه به قسمت پذیرش ( برای تحویل گرفتن جای رزرو شده )
تحویل گرفتن
جویای احوال کسی شدن، بررسی کردن
خبری از خود به کسی دادن
?Have you checked in yet
check - in ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: ورود 1
تعریف: وارد شدن و ثبت نام در واحدهای اقامتی
احوال کسی را جویا شدن
حضور و غیاب
یه سر به کسی زدن.
ثبت نام کردن
arrive at a hotel where you have arranged to stay and give your personal details to the person at the reception desk
وارد شدن ب هتل و کارای اقامت تو هتل را اکی کردن.
ورودی، پذیرش ( وارد شدن )
اعلام حضور کردن ( فرودگاه، هتل )
انجام پذیرش
register at a hotel or airport
چک کردن یا بررسی کردن مدارک برای ثبت نام یا ورود به جایی
Check in =پذیرش اولیه
Check out =پذیرش نهایی
Check in متضاد Check out
بازرسی کردن
ورود ب سیستم. .
تحویل گرفتن اتاق. .
تحویل گرفتن اتاق ( هتل )
چک کردن مدارک قبل سفر
هست معنیس
حال و احوال کردن
تحویلگرفتن ( اتاق هتل )
check in : در فرودگاه
بازبینی گُذرنامه و بلیت ( = سواربرگ، بُرید: چون بلیت را گویی از تکه ای بزرگ تر بُریده باشند و کوچک شده باشد )
اعلام حضور کردن و پذیرش شدن در هتل، فرودگاه و امثالهم
چک کردن و دادن اطلاعات
Check in: The process of reporting your arrival
پزیرش شدن
اعلام حضور کردن
رسیدن
رزرو کردن
احوال پرسی کردن
To talk to or visit with someone for the purpose of saying hi , or letting someone know that you are OK.
ورود به سیستم
رزرو کردن
پذیرش شدن ( در هتل )
نام نویسی کردن
پذیرش شدن در بیمارستان
ریجستری یا ثبت نام
بازرسی کردن در فرودگاه
اتاق گرفتن در هتل
حضور یافتن در هتل و تحویل اتاق رزرو شده
در هتل اتاق را تحویل گرفتن
میشه چک کردن مدارک قبل سفر
اعلام حضور کردن در هتل یا فرودگاه
نام نویسی کردن
Register at a hotel or an airport
اتاق گرفتن
دررفرودگاه یا هتل وقتی به پذیرش رفته و اعلام حضور میکنید
اعلام حضور در ( هتل یا هواپیما ) arrive at a hotel where you have arranged to stay and give your personal detail to the person at the reception desk
رزرو کردن 《در هتل》
بازرسی در عین ورود
بررسی ورود
بررسی کردن
علام حضور کردن
arrive at an airport and show your ticket to an official
پذیرش کردن
اوضاع را بررسی کردن
اعلام حضور کردن
بازرسی و بررسی کردن ( چک کردن )
جویای حال و احوال کسی ( یا کسانی ) شدن
پذیرش کردن ( بخصوص در هتل یا مهمانخانه )
سرزدن به کسی یا جایی
نام نویسی کردن ( ثبت نام کردن )
تحویل گرفتن ِ اتاق ( در هتل یا مهمانخانه )
1 - دادن اطلاعات برای گرفتن اتاق 2 - گرفتن کلید 3 - تحویل گرفتن و وارد شدن به اتاق
اتاق گرفت در هتل
پذیرش شدن
انجم پذیرش در هتل
دادن مشخصات
ورود به فرودگاه و ارائه بلیط
اعلام حضور
انجام پذیرش در هتل
وارد شدن به هتل وقتی شما در هتل رزرو دارید
ثبت نام اولیه برای ورود به هتل
ثبت نام کردن
بازرسی کردن ( چک کردن
اتاق گرفتن ( به قسمت پذیرش هتل مراجعه کردن
واردشدن نام نویسی کردن
وارد شدن به هتل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٨٣)