فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: bleeds, bleeding, bled
حالات: bleeds, bleeding, bled
• (1) تعریف: to lose blood.
- The soldier's head was bleeding badly.
[ترجمه متین] از سر سرباز به شدت خون می آمد|
[ترجمه گوگل] سر سرباز به شدت خونریزی می کرد[ترجمه ترگمان] سر سرباز به شدت خونریزی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You're bleeding! What happened to you?
[ترجمه سیف] داری خونریزی میکنی. چه اتفاقی برای شما افتاده؟|
[ترجمه گوگل] داری خونریزی می کنی! چه اتفاقی برات افتاده؟[ترجمه ترگمان] داره ازت خون میاد! چه بلایی سرت اومده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to leak or exude blood.
- That deep cut is still bleeding.
[ترجمه سیف] این زخم عمیق هنوز داره خونریزی میکنه|
[ترجمه علی] خون ریزی آن زخم عمیق هنوز ادامه دارد|
[ترجمه گوگل] آن بریدگی عمیق هنوز خونریزی دارد[ترجمه ترگمان] اون بریدگی عمیق هنوز داره خونریزی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to exude a fluid, as a tree.
• (4) تعریف: to run together; diffuse.
- The colors bled in the hot water.
[ترجمه محمدحسین] رنگ ها در آب گرم شروع به پخش شدن کردند|
[ترجمه گوگل] رنگ ها در آب داغ خون می شدند[ترجمه ترگمان] رنگ ها در آب داغ خون می ریزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: to feel grief, sympathy or sorrow.
• مشابه: agonize
• مشابه: agonize
فعل گذرا ( transitive verb )
• (1) تعریف: to cause to lose blood.
• (2) تعریف: to cause to lose or exude (usu. a liquid or gas).
• مشابه: sap, tap
• مشابه: sap, tap
- They bled the pipes of all water.
[ترجمه حسن افشار] لوله ها را کاملاً از آب خالی کردند.|
[ترجمه گوگل] لوله های تمام آب را خون کردند[ترجمه ترگمان] آن ها لوله های آب را از بین بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We bleed maple trees for sap.
[ترجمه Farhood] ما شیره ( صمغ ) درختان افرا رو می گیریم|
[ترجمه حسن افشار] صمغ درختان افرا را می گیریم.|
[ترجمه گوگل] برای شیره درختان افرا را خون می کنیم[ترجمه ترگمان] ما برای شیره درخت افرا خونریزی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید