فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: attends, attending, attended
حالات: attends, attending, attended
• (1) تعریف: to be present at.
• متضاد: miss
• مشابه: frequent, go to, see, visit, witness
• متضاد: miss
• مشابه: frequent, go to, see, visit, witness
- We plan to attend the wedding.
[ترجمه Arad| اراد] ما قصد داریم که به مراسم عروسی برویم ( شرکت کنیم )|
[ترجمه mobin] ما برنامه ریزی کردیم تا در عروسی شرکت کنیم|
[ترجمه Azad] ما قصد داریم که در مراسم عروسی حضوربیابیم|
[ترجمه kosar] ما برنامه ریختیم تا در عروسی حضور داشته باشیم.|
[ترجمه M] ما قصد داریم در عروسی شرکت کنیم|
[ترجمه M.m] ما قصد شرکت در مراسم عروسی را داریم|
[ترجمه گوگل] قصد داریم در عروسی شرکت کنیم[ترجمه ترگمان] ما قصد داریم که به مراسم عروسی شرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He failed the course because he didn't attend the classes.
[ترجمه A.A] او دوره آموزشی را مردودشد چون در کلاسها حضور نداشت|
[ترجمه گوگل] او در این دوره به دلیل شرکت نکردن در کلاس ها شکست خورد[ترجمه ترگمان] او در این درس شکست خورد چون در کلاس ها شرکت نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to provide care for.
• مترادف: care for, look after, mind, minister to, nurse, take care of, tend
• مشابه: doctor, help, keep, oversee, superintend, supervise
• مترادف: care for, look after, mind, minister to, nurse, take care of, tend
• مشابه: doctor, help, keep, oversee, superintend, supervise
- Nurses attend older patients on this floor.
[ترجمه A.A] پرستاران بیماران سالمندتر را در این طبقه پرستاری میکنند|
[ترجمه A.M] پرستاران در این طبقه به بیماران مسن رسیدگی می کنند.|
[ترجمه Kosarbejani] پرستاران در این طبقه از بیماران مسن تر حضور می یابند.|
[ترجمه گوگل] پرستاران در این طبقه از بیماران مسن تر حضور می یابند[ترجمه ترگمان] پرستاران در بیماران مسن تر در این طبقه حضور دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Who is the doctor that attended you?
[ترجمه A.A] دکتری که به تو رسیدگی میکنه کیه؟ ( دکترت کیه؟ )|
[ترجمه Kosarbejani] دکتری که به شما مراجعه کرده کیست؟|
[ترجمه گوگل] دکتری که به شما مراجعه کرده کیست؟[ترجمه ترگمان] دکتر کیه که تو رو همراهی کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to listen to or pay attention to.
• مترادف: heed, mark, mind, notice, take note of
• متضاد: disregard, ignore, neglect
• مشابه: observe, take care of, watch
• مترادف: heed, mark, mind, notice, take note of
• متضاد: disregard, ignore, neglect
• مشابه: observe, take care of, watch
- Attend me well as what I have to say will not be repeated.
[ترجمه A.A] بمن خوب گوش بده چون هرآنچه مجبورم بگم تکرار نخواهد شد|
[ترجمه احسان] به من گوش بده چون دیگر تکرار نخواهم کرد|
[ترجمه علی اعظم سلگی] به حرف های من توجه کن چرا که تکرار نمی کنم|
[ترجمه گوگل] خوب در من حضور داشته باشید که حرف هایم تکرار نمی شود[ترجمه ترگمان] خوب به من بگو که چی باید بهت بگم تکرار نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to go along with; accompany or assist.
• مترادف: accompany, assist
• مشابه: chaperon, convoy, herd, shepherd, usher
• مترادف: accompany, assist
• مشابه: chaperon, convoy, herd, shepherd, usher
- The leader was attended by bodyguards.
[ترجمه الا] رهبر توسط محافظان همراهی می شد.|
[ترجمه گوگل] رهبر با حضور محافظان بود[ترجمه ترگمان] محافظان او توسط محافظان شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1) تعریف: to be present.
• مشابه: go, visit
• مشابه: go, visit
- They weren't invited, but they plan to attend nevertheless.
[ترجمه گوگل] آنها دعوت نشدند، اما با این وجود قصد دارند شرکت کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها دعوت نشده بودند، اما با این وجود قصد دارند در این جلسه شرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها دعوت نشده بودند، اما با این وجود قصد دارند در این جلسه شرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to provide care.
• مترادف: care, minister, nurse
• مشابه: administer, assist, help, provide
• مترادف: care, minister, nurse
• مشابه: administer, assist, help, provide
- Dr. Wise attends at the university hospital.
[ترجمه گوگل] دکتر وایز در بیمارستان دانشگاه حضور دارد
[ترجمه ترگمان] دکتر وایز در بیمارستان دانشگاه تحصیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دکتر وایز در بیمارستان دانشگاه تحصیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Only one doctor and one nurse attend to all these patients.
[ترجمه گوگل] فقط یک پزشک و یک پرستار به همه این بیماران رسیدگی می کنند
[ترجمه ترگمان] فقط یک دکتر و یک پرستار به همه بیماران رسیدگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فقط یک دکتر و یک پرستار به همه بیماران رسیدگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to pay attention.
• مترادف: heed, listen, mind
• مشابه: care, concentrate, hearken, regard, tend, tune in
• مترادف: heed, listen, mind
• مشابه: care, concentrate, hearken, regard, tend, tune in
- You need to attend to what is being said.
[ترجمه گوگل] شما باید به آنچه گفته می شود توجه کنید
[ترجمه ترگمان] باید به آنچه که گفته می شود رسیدگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] باید به آنچه که گفته می شود رسیدگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to give one's time and attention.
- I'll finish setting the table while you attend to the guests.
[ترجمه حسام غرضی] من مرتب کردن میز را تمام خواهم کرد تا شما به مهمانان توجه کنید|
[ترجمه گوگل] در حالی که شما در جمع مهمانان حاضر می شوید، سفره را تمام می کنم[ترجمه ترگمان] میز را مرتب می کنم تا شما به مهمانان توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His servants attended to his every wish.
[ترجمه گوگل] بندگانش به هر آرزوی او توجه کردند
[ترجمه ترگمان] servants هر آرزوی او را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] servants هر آرزوی او را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید