arise

/əˈraɪz//əˈraɪz/

معنی: طلوع کردن، برخاستن، رخ دادن، بلند شدن، برامدن، قیام کردن
معانی دیگر: بلند شدن (از جا)، بالا رفتن، صعود کردن، فرازیدن، به وجود آمدن، ناشی شدن، رستن، ر  دادن، بوجود اوردن، طغیان کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: arises, arising, arisen, arose
(1) تعریف: to come into view or existence; emerge.
مترادف: appear, come up, crop up, originate, show up
مشابه: dawn, emerge, form, offer, spring up

- Several unexpected topics arose during the discussion.
[ترجمه گوگل] در طول بحث چندین موضوع غیرمنتظره مطرح شد
[ترجمه ترگمان] در طول این بحث چندین موضوع غیرمنتظره مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This question arises at every meeting, but we never seem to come to any agreement on the answer.
[ترجمه جانان] این سوال در هر جلسه مطرح میشه اما بنظر میرسه ما هرگز درمورد جوابش به توافق نرسیم
|
[ترجمه گوگل] این سوال در هر جلسه مطرح می شود، اما به نظر می رسد که ما هرگز در مورد پاسخ به توافق نرسیده ایم
[ترجمه ترگمان] این سوال در هر جلسه مطرح می شود، اما به نظر نمی رسد که ما به هیچ توافقی بر روی پاسخ برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Difficulties will inevitably arise despite all of our precautions.
[ترجمه گوگل] با وجود تمام اقدامات احتیاطی ما، ناگزیر مشکلاتی به وجود خواهند آمد
[ترجمه ترگمان] علی رغم همه اقدامات احتیاطی ما، مشکلات به طور اجتناب ناپذیری بوجود خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- During the night, there arose a serious and unforeseen problem that had to be dealt with immediately.
[ترجمه گوگل] در طول شب، یک مشکل جدی و پیش بینی نشده به وجود آمد که باید فوراً با آن برخورد می شد
[ترجمه ترگمان] در طول شب، یک مشکل جدی و پیش بینی نشده رخ داد که باید بلافاصله حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to move upward.
مترادف: ascend, climb, mount, rise
مشابه: go up, lift, scale, soar, tower

- Steam arose from the boiling water.
[ترجمه عارفی پور] بخار، ناشی از جوشیدن آب است
|
[ترجمه جانان] بخار، از جوشیدن آب به وجود می آید
|
[ترجمه گوگل] بخار از آب جوش به وجود آمد
[ترجمه ترگمان] از آب جوش بخار برمی خاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to result or issue (often fol. by "from").
مترادف: ensue, occur, proceed, result, stem
مشابه: derive, devise, emanate, emerge, happen, originate, rise, spring, start

- The problem arose from their lack of attention to what they were doing.
[ترجمه جانان] مشکل از عدم توجه اونها به کاری داشتند انجام میدادند بوجود اومد
|
[ترجمه گوگل] مشکل از عدم توجه آنها به کاری که انجام می دادند ناشی شد
[ترجمه ترگمان] این مشکل از عدم توجه آن ها به آنچه که انجام می دادند سرچشمه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to get up, as from sitting or sleep.
مترادف: get up, rise
متضاد: recline
مشابه: awake, stand, wake up

- He never arises before ten o'clock on Saturdays.
[ترجمه Sara] او هیچ وقت شنبه هاقبل از ساعت ۱۰ نمی آید
|
[ترجمه iahmadrezam] او شنبه ها هرگز قبل از ساعت ده بیدار نمیشه.
|
[ترجمه گوگل] او هرگز قبل از ساعت ده شنبه ها بیدار نمی شود
[ترجمه ترگمان] او هرگز تا ساعت ده شنبه پیش نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. women arise to demand their rights
زن ها قیام می کنند تا حق خود را بگیرند.

2. how did life arise on earth?
چگونه زندگی در جهان به وجود آمد؟

3. Instability may arise at times of change.
[ترجمه Edi.nozari] بی ثباتی ممکن است چندین دفعه تغییر بیافریند
|
[ترجمه گوگل]بی ثباتی ممکن است در زمان تغییر ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]بی ثباتی ممکن است در زمان تغییر بوجود آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Should the opportunity arise, I'd love to go to China.
[ترجمه گوگل]اگر فرصتی پیش بیاید، دوست دارم به چین بروم
[ترجمه ترگمان]اگر این فرصت پیش آید، من دوست دارم به چین بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Plant out the spring cabbage whenever opportunities arise.
[ترجمه گوگل]هر زمان که فرصتی پیش آمد، کلم بهاره را بکارید
[ترجمه ترگمان]هر زمان که فرصت ها افزایش یابند، کلم فصل بهار را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Noisome vapours arise from the mud left in the docks.
[ترجمه گوگل]بخارات پر سر و صدا از گل باقی مانده در اسکله ها به وجود می آیند
[ترجمه ترگمان]بخار noisome از میان گل و لای در حال بالا آمدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only a finite number of situations can arise.
[ترجمه گوگل]فقط تعداد محدودی از موقعیت ها می توانند ایجاد شوند
[ترجمه ترگمان]تنها تعداد متناهی از موقعیت ها می تواند بوجود آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The country's present difficulties arise from the reduced value of its money.
[ترجمه گوگل]مشکلات کنونی این کشور از کاهش ارزش پول آن ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]دشواری های موجود در کشور از ارزش کم پول این کشور ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The differences in size arise from the amount of sunshine each plant gets.
[ترجمه بنیامین رئوف] تفاوت در اندازه، از میزان نور دریافتی هر گیاه ناشی می شود.
|
[ترجمه گوگل]تفاوت در اندازه از میزان نور خورشید ناشی از هر گیاه است
[ترجمه ترگمان]تفاوت در اندازه از میزان نور خورشید هر گیاه به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The board acknowledges problems which arise from the newness of the approach.
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره مشکلات ناشی از جدید بودن رویکرد را تصدیق می کند
[ترجمه ترگمان]هییت مدیره مشکلات ناشی از تازگی رویکرد را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The problem may not arise, but there's no harm in keeping our powder dry.
[ترجمه گوگل]ممکن است مشکل پیش نیاید، اما خشک نگه داشتن پودر ما ضرری ندارد
[ترجمه ترگمان]مشکل ممکن است وجود نداشته باشد، اما هیچ ضرری ندارد که باروت ما را خشک نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Problems arise when the body's immune system is not functioning adequately.
[ترجمه گوگل]مشکلات زمانی به وجود می آیند که سیستم ایمنی بدن به اندازه کافی کار نمی کند
[ترجمه ترگمان]مشکلات زمانی ایجاد می شوند که سیستم ایمنی بدن به اندازه کافی عملکرد نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Difficulties arise when people fail to consult their colleagues.
[ترجمه گوگل]مشکلات زمانی به وجود می آیند که افراد از مشورت با همکاران خود کوتاهی می کنند
[ترجمه ترگمان]مشکلات زمانی بوجود می آیند که مردم نتوانند با همکاران خود مشورت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An occasion may arise when you can use your knowledge of French.
[ترجمه گوگل]ممکن است موقعیتی پیش بیاید که بتوانید از دانش فرانسوی خود استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]یک موقعیت می تواند زمانی ایجاد شود که شما بتوانید از دانش خود از زبان فرانسه استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Several interesting implications arise from these developments.
[ترجمه گوگل]چندین پیامد جالب از این تحولات ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]چندین مفهوم جالب از این پیشرفت ها ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طلوع کردن (فعل)
rise, appear, arise, bloom

برخاستن (فعل)
up, step up, rise, uprise, arise, get up, levitate

رخ دادن (فعل)
pass, arise, occur, happen, befall, outcrop, turn up, bechance, fall out

بلند شدن (فعل)
rise, arise, get up, levitate, ascend, mount, upheave, louden, uprear

برامدن (فعل)
rise, arise

قیام کردن (فعل)
arise, whomp up

تخصصی

[حقوق] ناشی شدن بروز کردن، بوجود آمدن
[ریاضیات] ناشی شدن، به وجود آمدن

انگلیسی به انگلیسی

• rouse, stir; get up, stand up; appear
when something such as an opportunity, problem, or new state of affairs arises, it begins to exist.

پیشنهاد کاربران

بروز کردن
رخ دادن
ظاهر شدن
به وجود آمدن
ایجاد شدن
بلند شدن
برخاستن
ظهور کردن
ظاهر شدن
پدید آمدن
مثال: Unexpected problems can arise during the project.
مشکلات غیرمنتظره می توانند در طول پروژه پدید آیند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
قد علم نمودن
در واقع arise هم معنای occur هست اما تفاوت در اینه که arise در نتیجه انجام کاری حادث شده ولی occur پیامد چیزی میتونه باشه میتونه هم نباشه.
لانگمن دیکشنری : به وقوع پیوستن
Aries = حَمَل ( اولین برج فلکی منطقه البروج است )
1. به وجود امدن ( مشکلی یا فرصتی و. . . )
( مطرح شدن ( سوالی، بحثی و. . . ) )
2. برخاستن ( بلند شدن )
3. قیام کردن
Arise
arise from: stem from
if the "opportunity arises" , I will visit Europe
اگر فرصتی دست بدهد. . .
اتفاق افتادن و رخ دادن
تجلی کردن
نمود پیدا کردن
سر راه سبز شدن
سر و کله ی . . . پیدا شدن
بالا گرفتن
نشعت گرفتن. . . سرچشمه گرفته شده از. .
come into being or begin to be noticed. happen
1. to get up from sitting, lying, or kneeling; rise:
He arose from his chair when she entered the room.
2. to awaken; wake up:
He arose at sunrise to get an early start to the beach.
3. to move upward; mount; ascend:
...
[مشاهده متن کامل]

A thin curl of smoke arose lazily from the cabin.
4. to come into being, action, or notice; originate; appear; spring up:
New problems arise daily.
5.
to result or proceed; spring or issue ( sometimes followed by from ) :
It is difficult to foresee the consequences that may arise from this action. After such destruction many problems in resettlement often arise.

Arise=appear
پدیدار شدن =Arise
برای یادگیری بهتر زبان انگلیسی و همه زبانهای هندواُروپایی باید فرهنگ واژگان نوین نگاشت برابر این واژه در فارسی - رَستَن - است
( . arise ( v
Meaning : come into being or begin to be noticed
Sentence 1
A new difficulty has arisen
Sentence 2
Use this money when the need arises
Sentence 3
This qs arises at every meeting
...
[مشاهده متن کامل]

پیج اینستا : englishbook99
فالو کنید معلم کانون زبان ایران هستم هر سوالی داشتید کامنت کنید تا جواب بدم
پیج قبلیمو هک کردن و مجبور شدم اینو باز کنم فالو کنید

پیش امدن
نطفه بستن، شکل گرفتن

شروع به اتفاق افتادن
سر برآوردن
برآمدن، برخاستن، پدیدار شدن
ایجاد شدن
ب وجود آمدن
Occur - apear
پدید امدن بوجود امدن رخ دادن
پدید آمدن
ناشی شدن
برآمدن
نشات گرفتن از
مطرح شدن
به وجود آمدن
آشکار شدن
ظهور یافتن، پدیدار شدن، ایجاد شدن، به وجود آمدن
اتفاق افتادن
قد علم کردن، قامت برافراشتن
پیش آمدن ( مثلا یک مشکل یا نیاز )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)

بپرس