دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در لغت نامه دهخدا با حرف �� - صفحه 207
ازمال
ازمان
ازماوین
ازمایان
ازمایش
ازمایشگاه
ازمایشگر
ازماینده
ازمت
ازمجرار
ازمخرار
ازمع
ازمل
ازملال
ازمله
ازملک
ازمن
ازمند
ازمندی
ازمنه
ازمه
ازمهرار
ازمهلال
ازمودگی
ازمودن
ازمودنی
ازموده
ازموده کار
ازمور
ازموره
ازمول
ازموله
ازمون
ازمی
ازمیجاج
ازمید
ازمیر
ازمیرار
ازمیرنا
ازمیری
ازمیل
ازمیم
ازمیکاک
ازن
ازن دائی
ازن رود
ازن کوه
ازنا
ازناء
ازناد
203
204
205
206
207
208
209
210
211
212