دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ فارسی عمید با حرف م - صفحه 16
متفرق
متفطن
متفق
متفق الرای
متفق القول
متفق الکلمه
متفقد
متفقه
متفنن
متفکر
متفکرانه
متفکره
متقابل
متقادم
متقارب
متقارع
متقارن
متقاصر
متقاضی
متقاطر
متقاطع
متقاعد
متقال
متقبل
متقدم
متقرب
متقسم
متقلب
متقلد
متقن
متقوم
متقی
متل
متلاحق
متلازم
متلاشی
متلاصق
متلاطم
متلاقی
متلالئ
متلبس
متلذذ
متلف
متلهب
متلهف
متلون
متلون المزاج
متلک
متم
متماثل
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21