دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ فارسی عمید با حرف ش - صفحه 13
شرمنده
شرمین
شرنگ
شره
شروانی
شروح
شرود
شرور
شروط
شروع
شروق
شرک
شرکا
شرکت
شری
شریان
شریب
شریدن
شریر
شریره
شریطه
شریعت
شریعه
شریف
شریفه
شریک
شست
شست اویز
شست گیر
شستگانی
شستن
شسته
شستک
شستی
شسع
شش
شش انداز
شش بانو
شش بندان
شش پر
شش پستان
شش پنج
شش تا
شش جهت
شش خاتون
شش خان
شش دانگ
شش روزن
شش سری
شش سو
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18