حال شما خوب استحال گرفتنحال گشتنحال گیریحال میکنمحال ندارمحال نداشتنحال نزارحال نیازمودهحال و احوالحال و احوال کردنحال و بارحال و حوصلهحال و حوصله ندارمحال و حولحال و روزحال و مالحال و هواحال وشحال وهوای کاری را داشتن یا در یا توی حال وهوای کاری بودنحال کاملحال کردنحال کردن با چیزیحال کسی را پرسیدنحال کسی را گرفتنحالاحالا امامزاده ای که خودمان ساختیم دارد به کمرمان می زندحالا حالاهاحالا نه و کیحالا نوبت رقاصی منهحالا هرچیحالا هم کهحالا و الانحالا و مالاحالا کهحالا که چیحالاتحالات روحیحالاندنحالبحالتحالت احتضارحالت ارتجاعیحالت اشفتگی و شبیه به جنونحالت اشمئزازحالت اقتصادیحالت انزجارحالت اکوزاتیوحالت بعد از میگساریحالت بی هوشی