گرسیوز پسر پشنگگرشگرشاگرشاسبگرشاسب دومگرشاسب نامهگرشاسب یکمگرشاسپگرشاسپ گرز ثریتگرشاسپ نامهگرشام شوئلمگرشاهگرشینگرفتگرفتارگرفتار امدنگرفتار بودنگرفتار بیماریگرفتار چیزی بودنگرفتار شدنگرفتار مخمصه کردنگرفتار و دچار دردسرگرفتار و درماندهگرفتار و مبتلاگرفتار کردنگرفتاربودندگرفتاریگرفتاری هاگرفتاری و تنگیگرفتاری و سختیگرفتاری و مخمصهگرفتگارگرفتگیگرفتگی بینیگرفتگی دلگرفتگی زبانگرفتگی عضلاتگرفتگی عضلهگرفتگی عظلاتگرفتگی گردنگرفتگی گلوگرفتگی لولهگرفتمگرفتنگرفتن اعترافگرفتن اه کسی کسی راگرفتن پلهام یک دو سهگرفتن پول از کسی با مکر و حیلهگرفتن تبگرفتن تمام حق