عدوهاعدکعدی یعدوعدیدعدیدهعدیده ایعدیسه قریهعدیلعدیل چرچانیعدیلهعدیم الانفکاکعدیم الفلقهعدیم المثالعدیم المثلعذاعذابعذاب الیمعذاب اورعذاب بردنعذاب به سرعذاب دادنعذاب دردناکعذاب دیدنعذاب شدیدعذاب عظیمعذاب قبرعذاب مهینعذاب وجدانعذاب کردنعذاب کشعذاب کشیدنعذاداریعذارعذار برافروختنعذاراعذبعذبمعذبه زبانعذتعذرعذر انگیختعذر اوردنعذر اوریعذر بدتر از گناهعذر بیجاعذر پذیرفتنعذر تراشیعذر خواهی میکنمعذر خود را خواستنعذر دلاویز