در وقف داشتندر ولایت هوادر وهله اولدر وی نمیگنجددر ویمدر ک رفتندر کار امدندر کار اوردندر کار بستندر کار خانهدر کار گرفتندر کاری بخصوص تبحر دارددر کتابخانهدر کس دیدندر کسوتدر کسی زدندر کسی یا چیزی اویختندر کشاکشدر کشتی رد و بدل می کننددر کشتی نشستن و با ناخدا جنگیدندر کلدر کمال استیصالدر کمال تعجبدر کمال خونسردیدر کمال دقتدر کمال صحت و سلامتدر کمال ناباوریدر کمند اوردندر کمین نشستندر کمین نشستهدر کمین کسی نشستندر کمین کشیدندر کناردر کنار شمادر کنار گرفتندر کنار نهادندر کنار همدر کنار کشیدندر کناریدر کوبیدندر کوتاه ترین زمان ممکندر کوچه های عشقدر کوچکدر کوزه فقاع کردندر کوزه گذاشتن و ابش را خوردندر کون و فساددر کون کسی را چسبیدندر کون کسی عروسی بودندر کونیدر کونی زدن