دندان برامدندندان براوردندندان برسر دندان ساییدندندان برهنه کردندندان برون امدن طفلدندان برون کردن طفلدندان برکندن از چیزیدندان بلنددندان بندندان بند کردن بر چیزیدندان به خون بردندندان به خون در بردندندان به دندان زدندندان به دندان فشردندندان به دندان نشستندندان به زهر خاییدندندان به فارسی نهادندندان به کام خود بردندندان به کام شکستندندان به کسی گرم زدندندان بودندندان بیرون کشیدندندان پدید بودندندان پر کردندندان پرجمعیتدندان پزشکدندان پزشک کنار تختدندان پزشکیدندان پزشکی زیباییدندان پوشیده کردندندان پیشیندندان پیلدندان تر بر کسی داشتندندان تهیدندان تیزدندان تیز حیواناتدندان تیز کردندندان جرانیدندندان حوتدندان خردندان خرددندان خنجریدندان خنجری هادندان خندهدندان خواردندان خونین شدندندان در سینه فروبردندندان در شکم بودندندان در شکم داشتندندان دراوردن