دل بر چیزی شدندل بر دریا زدندل بر ره بودندل بر سر زبان داشتندل بر لب دویدندل بر کسی بودندل بر کسی سوختندل بر کف دست داشتندل برخاستندل برداشتندل بردندل بردن ازدل برگرفتندل برنداشتن از کسیدل برکندندل بریدندل بزرگدل بستندل بستن به خدادل بستن دردل بستن در چیزیدل بغم داشتندل به اب صابری شستندل به اندوه داشتندل به باد دادندل به تنگ امدندل به جان امدندل به جان رسیدندل به جانب کسی بودندل به جای امدندل به جای بودندل به جای داشتندل به جای ماندندل به جایها شدندل به جایی افتادندل به جایی رفتندل به چیزی خوش کردندل به چیزی یا کاری نهادندل به حلق امدندل به خدا سپردندل به داغ داشتندل به درد اژده بودندل به دریا افکندندل به دریا انداختندل به دریا زدندل به دریا فکندندل به دریا کردندل به دست اوردندل به دست کردندل به دل